خیلی جالب بودنقل قول:
فکر کنم آی کیوی شما خیلی بالا باشه
Printable View
خیلی جالب بودنقل قول:
فکر کنم آی کیوی شما خیلی بالا باشه
من یه بار تو کافی نت بودم و نشسته بودم پای سیستم - این کافی نته سیستمهاش جدا نبود و همش تو یک مغازه کوچیک بود و خیلی هم ساکت بود ولی شلوغ.
منم پای سیستم بودم که یهو شکمم قار و قور کرد. یک صدای بلندی داد که همه برگشتن بهم نگاه کردندو در همین حین دوباره گفت قوووووووووووووووووووررررر ررررر که دیدم همه خندیدن. منم کلی خجالت کشیدم و تا آخر سرخ بودم.
:10:بیچاره هیچی ننوشتنقل قول:
اصلا چیز خاصی نبود.ولی تاپیک ماست دیگه :27:
خیلی جالب بود.نقل قول:
خیلی باحال بود .تو اند ای کیویی دیگهنقل قول:
وای منم اینجوری شدم ولی مال من وقتی بود که معلم داشت مساله میگفت همه ساکت بودن یه دفه شکمم گفت حالا که همه ساکتن منم اظهار وجودی بکنم .قوووووووور قوری جون گل کاشتی هر چی که خواستم داشتی:31:نقل قول:
دوستان سلام
یه روز سر کلاس نشسته بودیم که یه یک دفعه صدای گوشی یه نفر بلند شد
کل کلاس گفتند آقا خاموش کن خجالت بکش (واسه پاچه خواری)
که یه دفعه یکی از بچه ها که خیلی حرف میزنه و من بهش میگم وزیر فک زنی گفت
زشته زشته شما خجالت بکشید گوشیه استاده
استاد هم که اینو شنید و روش به تخته بود برگشت یه چیزی بهش بگه و یه جوری نگاش کرد(هنوز صدای زنگ میومد) پسره سرخ شده بود نمی دونست چی بگه یه دفعه گفت : آقا گوشی خودتون نیست
استاد یه مقدار خودش رو تکوند و تازه فهمیده بود که گوشی خودشه که زنگ میخوره
کل کلاس زدن زیره خنده
پسره از مرگ حتمی نجات یافت ولی استاد بیچاره سرخ سرخ نمی دونست چی کار بکنه
ببخشید یکم حجم زیاد شد ...کد:http://h1.ripway.com/SR72/pics/sootoestesna.JPG
این سوتی نیست ولی رازی بودم بمیرم ولی اینطوری نشه.
آقا با یک سری دوست رفته بودیم بیرون با ماشین. تو ماشین من آدامس داشتم میخورم که یهو خخخرررررچچچچ...
بـــله زبونمو گاز گرفتم.
یکم چشامو بستم و بهتر شد ولی مزه ی بدی تو دهنم بود. آب دهنمو قورت دادم ولی دوباره همونطوری شد. فکر میکنم یک سوراخ به قطر یک دندون آسیاب رو زبونم ایجاد شده بود که انقدر خون میومد.
خلاصه که نه میتونستم قورتش بدم چون بدم میومد و نه میشد بیرون ریخت چون تو ماشین بود.
بالاخره با اینکه تقریبا یک و نیم لیتر خون تو دهنم جمع شده بود قورت دادم و قــــــــــورررررت...
اهههههه حالم بد شد. تازه فکر میکنم یه سه یا چهار لیتری خون قورت دادم.
خلاصه که فجیع ترین کار عمرم بود...
نتیجه اخلاقی: تو ماشین وقتی جو سنگینه آدامس نخورید.
نتیجه اخلاقی 2: زبان سوراخ شده بوسیله ی دندان را با یک چیزی مثل انگشت شست، جلوی خون ریزی را بگیرید یا یه چیز سرد بخورید.
نتیجه اخلاقی 3: خوردن مقدار زیاد خون را تجربه نکنید. خروس جنگی که تا حالا دیدین؟؟
چه جالب دقیقا تو کلاس اول این برای من پیش اومد هر چی فکر کردم که باید از چپ بنویسم یا راست به نتیجه نرسیدم و همه را هم درست نوشته بودم ولی برخلاف شما من 18 گرفتم :5::20:نقل قول:
یه بار نشسته بودم سر کلاس درس معارف که استادش یه اخوند بود
بقل دستیم دستشو برد بالا گفت : ببخشید استاد میشه تشریف ببریم بیرون؟؟؟
استاد یه نگا بهش کرد و با خنده گفت : میخوای تشریف ببری بیرون؟
اونم با کمال حماقت گفت بله
بعد دوباره استاد بهش گفت خوب باشه تشریفتو ببر بیرون
میدونم بی مزه بود.
ولی سوتی بود دیگه
سلام!چه عجب این تاپیک باز شد!اقا حالا نوبت منه که سوتی رو که چند روز پیش در سفارت هند دادم براتون تعریف کنم!البته به نظر خودم این سوتی نیست بلکه حساسیت هندیها رو به مسائل انضباطی نشون میده ولی اعصابمو داغون کرد!بپردازیم به سوتی این جانب!:
ما روز چهارشنبه از خوزستان پریدیم به تهران تا برای اخذ ویزا بریم سفارت هند!!اقا توی این سفارت بماند این که چقدر معطل شدم و حدود 1 ساعت هم توی یک اتاق در بسته منتظر بودم بعد از اینکه نوبت من شد رفتم داخل! چشمتون روز بد نبینه!یا به عبارتی دعا میکنم چشمتون هیچ ادم هندی رو از نزدیک نبینه!ان شا الله همیشه اروپایی ببینید!همه ی هدیهایی که اونجا بودن مثل یک قلم کاملا خشک راه میرفتن و کراوات داشتن:13::13::18:!بدجوری ترسیده بودم از این ها!! ما رفتیم تا اخر این اتاقهای مجلل دیدیم یه جوان ایرانی اونجا نشسته و منتظره!به این جوون گفتم چیکار کنم ایشون گفت برید روی یکی از صندلیها منتظر بشینید تا نوبتتون بشه! ما هم از همه جا بی خبر رفتیم یکی از صندلیها رو که دور یک میز(شبیه میز ناهار خوری)بود کشیدیم بیرون و صندلی رو مقداری کج کردم تا زاویه ی بیشتر از پشت سرم رو ببینم:8::8::21:!من نشسته بودم که دیدم 2 تا هندی که داشتن حرف میزدن اومدن نزدیک میز و مدارک منو از روی میز برداشتن و نگاهش میکردن!یکی از این هندیها که فارسی بلد بود گفت کجا مخوای بره(دقیقا همینطوری گفت برای تلفظ این جمله باید زیر حرف ک و حرف م کسره بزارید!!!!کلمه ی بره هم درست هست پس همون بره خوانده بشه!!!زیر ب هم کسره بزارید!!!) ما هم جوابشو دادیم بعدش دیدم 2 تاشون دارن نگاه پاهای بنده میکنند و میخندن! جالب اینکه به خدا پاهام هر دوشون روی زمین بود و مثل همه ی انسانها دست به سینه نشسته بودم والبته خبر نداشتم که این اقایون همون اقایون مصاحبه گر هستند !!!!که دیدم اون یکی که فارسی بلد بود بلند و پر رو کرده جلوی دیگران به من گفت شما رو یاد ندادن که وقتی میرید توی اجتماع درست بشینید!!:18::18::18:یه لحظه جا خوردم که ببینم این چی میگه!بقیه ی ایرانیها هم که اونجا بودن نگاه میکردن و متعجب شده بودن اخه چیز عجیبی در اون لحظه در من دیده نمیشد!فقط کمی صندلی رو کج کرده بودم!(30 درجه کج کرده بودم!)خلاصه اینکه از اونجایی که میدونستم اگه بخوام جوابشو بدم ممکنه لج کنند و ویزا ندن من هم حرفی نزدم و قضیه رو پیچوندم و بهشون گفتم من به حالت انتظار نشسته بودم و منتظر شخص مصاحبه گر بودم و نمیدونستم که شما همون اقایون مصاحبه گر هستید!!هر چند میدونم مثل گاو حتی یک کلمه از چیزهایی رو که بهشون گفتم نفهمیدن ولی شانس اوردم!!!اگه ویزا نمیدادن یعنی زندگیم تعطیل میشد چون توی ایران توی هیچ دانشگاهی ثبت نام نکردم و تنها امیدم همین هند هست !!خلاصه این سوتی نبود بلکه حساسیت بالا و مسخره ی این سیکهای خنگ سیاه هندی رو میرسوند:2::2::2::19::13:!اگه سرتون رو درد اوردم به بزرگی خودتون ببخشید!
خدا رو شکر ... این تاپیک یه چند روز بن بود ...
قضیه چی بوده بچه ها ؟ که دوتا از پستای ما رو هم پاکیدن ؟