چه کسی می گوید
که گرانی ست اینجا
دوره ی ارزانی ست
چه شرافت ارزان
تن عریان ارزان
و دروغ از همه چیز ارزان تر
آبرو، قیمت یک تکه ی نان
و چه تخفیف بزرگی خورده ست
قیمت هر انسان
Printable View
چه کسی می گوید
که گرانی ست اینجا
دوره ی ارزانی ست
چه شرافت ارزان
تن عریان ارزان
و دروغ از همه چیز ارزان تر
آبرو، قیمت یک تکه ی نان
و چه تخفیف بزرگی خورده ست
قیمت هر انسان
بر شانه ام
بالی شکسته است
بر شانه ی چپم انگار
کوهی شکسته است
کجاست جای رسیدن؟
مرا بسوزانید
حالم شبیه "مسافر" سهراب
خسته است…
برای بوئیدن یک گل
برای شنیدن یک صدا
برای خواندن یک شعر
چقدر تنها مانده ام ...
من در غم تو تو در وفای دگری
دلتنگ تو من تو دلگشای دگری
در مذهب عاشقان روا کی باشد
من دست تو بوسم تو پای دگری
رفته ام من سال ها از خاطرات این و آن
یک سراغ ساده هم از ما نمی گیرد کسی
شانه های عاشقان گر تکیه گاه اشک هاست
پس چرا بر شانه ام اشکی نمی ریزد کسی
بادکنکی که دل کودکی ام
هوایش کرده بود
امروز ترکید…
طوفان هم
این همه آشفتگی را
تاب نمی آرد
کجاست مامن باد؟…
فریبا عرب نیا
به تو دادمش
و چه خوب نگه داشتی
برای چهار شنبه آخر سال…
پنجره را باز بگذار و برو
هوایم به وسعت حرف های نگفته
گرفته است…
تنها تر از همه تنهایان زمینم.
حالا دیگر
نه از حادثه خبری هست
و نه از اعجاز آن چشم های آشنا
از دلتنگی ها هم که بگذریم
تنهایی
تنها اتفاق این روزهای من است…