بفرماييد ليلا جون خوش اومدي خانمي
Printable View
بفرماييد ليلا جون خوش اومدي خانمي
مرررسي
ولي ليلا نه ليا :tongue:
چه فرقی داره مهم اینه که از دوستایه تازه واردو گله ما هستی لیا جان [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سلام
من سالی هستم
تازه این تاپیک رو دیدم و خیلی خوشحال شدم از بابت اینکه همه دوستان در این تاپیک دور هم هستند حتی اگه بحثی هم نباشه
من رو هم به جمع خودتون پذیرا باشید
چه قدر عضو جديد مي ياد امشب
سالي جان تو هم خوش امدي خيلي خيلي زياد
مافيا:
فقط خانوم ها حق پست دادن در اين تاپيك رو دارند!!
سلام سلام
خوبيد من هم هستم
اجازه هست؟
فکر کنم الان یه صفحه گذشته ما فقط داریم جواب سلام می دیم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سلام عزیزه دلم خوبی؟ خوش اومدی [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سلام
به همه دوستان جدید خوش امد میگم
.........
زور آزمائی دو زن!
ما با ديگران معاشرت می کنيم و دلايل و انگيزه های متفاوتی هم برای اين کار داريم. اما نزديک شدن به فردی را که به ما شباهت بيشتری دارد حتما آسان تر می بينيم؛ تائيد رفتار و سبک زندگی او را هم به همين ترتيب.
قبلا که نقش اجتماعی زنان در جامعه تنوع چندانی نداشت، انتظارات آنها از زندگی هم همين طور بود. معاشرت ميان آنها پيچيدگی نداشت. حرف ها و خواسته ها آشنا بود و شايد هم مثل هم. اما امروز، زنان بسته به جايگاهی که در جامعه انتخاب کرده اند تفکرات بسيار متنوعی از يکديگر دارند.
خانم دکتر هاشمی معتقد است که اگر زن خانه و زن شاغل جايگاه خود را بشناسند تفاوت در برخی نقش ها برای آنها مهم نخواهد بود و آنها يکديگر را در تضاد نمی بينند: "زن محبوس در لاک خانه خود را عقب مانده می بيند و زن شاغل که خيلی کمتر وقت برای خانه داری دارد، احساس گناه می کند. تامل در اينجا مهم است. خانم خانه دار بايد با دقت فکر کند تا وقتش را فقط صرف چهار ديواری خانه نکند و زن شاغل هم از خانه غافل نباشد."
نويسنده
در نسلهای قبلی مادر به دخترش می گفت من اين طوری زندگی کردم تو هم زندگی کن. آنها نمی خواستند شرايط (متفاوت) دخترشان را درک کنند و حتی از مردان (سنتی) نسبت به آداب و رسوم سخت گيرتر بودند.
پری نوش صنيعی
کسانی که اهل قلم و نوشتن داستان هستند ظرايف روابط اجتماعی و اهميت آن را خوب درک کرده اند؛ سرنوشت قهرمانان داستان در گيرودار همين ظرايف رقم می خورد.
پری نوش صنيعی، نويسنده رمان های پرفروش "سهم من" و "پدر آن ديگری" می گويد کسی که به حقوقش تجاوز شده خيلی راحت تر به حقوق ديگران تجاوز می کند: "زنی که به زور شوهر کرده، ازدواج اجباری را طبيعی فرض می کند. مثل معصومه و مادرش در 'سهم من'. در نسلهای قبلی مادر به دخترش می گفت من اين طوری زندگی کردم تو هم زندگی کن. آنها نمی خواستند شرايط (متفاوت) دخترشان را درک کنند و حتی از مردان (سنتی) نسبت به آداب و رسوم سخت گيرتر بودند. اکنون هم همين وضعيت را می بينيم. مثلا زنان ************ سخت گيرتر از مردان هستند. آنها به خود حق می دهند همان قوانينی را به ديگران تحميل کنند که به آنها تحميل شده."
خانم صنيعی اين رفتار را ناشی از يک باور و تربيت غلط توصيف می کند و نه از روی بدجنسی و خباثت: "اگر گروهی از زنان نسبت به زنان ديگر سخت گيرند، به خاطر نوع تربيت ماست. زن سخت گير آموزش ديده که اين گونه باشد. چطور می توانيم انتظار داشته باشيم که او چيزی را آموزش بدهد که ياد نگرفته است. در حالی که اگر اين باور و آموزش غلط را حذف کنيم و او را وارد جامعه ای مثبت تر و به لحاظ تحصيلی بالاتر قرار بدهيم، می بينيم که زنان خيلی قشنگ با يکديگر کنار می آيند. در اين شرايط اگر سرسختی نسبت به زن باشد، بيشتر از سوی مردهاست!"
اگر سرگذشت قهرمانان يک داستان به واقعيت نزديک نباشد و زندگی بخش بزرگتری از يک جامعه را منعکس نکند، به دل نمی نشيند و در يادها نمی ماند. در اين داستانها به ويژه چهره پردازی از قهرمان زن بايد با ارزش های جامعه همخوانی داشته باشد. حتی در اينجا هم می بينيم که قهرمان زن (اگر قرار است شخصيتی محبوب باشد) بايد در همه جنبه های زندگی خانوادگی از جمله امورات خانه، مسلط باشد.
نويسنده
آمار به من نشان داد که زنان چطور هم کار می کنند هم خانه داری و هم بچه داری. من به زن ايرانی و توانايی هايش اعتقاد دارم.
پری نوش صنيعی
پری نوش صنيعی در اين باره می گويد: "من سعی نکرده ام که الگوسازی کنم و بگويم که زن خوب زنی است که اين خصيصه ها را داشته باشد بلکه (به خصوص در 'سهم من' که براساس يک کار تحقيقی و آماری است) می خواهم بگويم که زن ايرانی اصلا اين طوری هست. آمار به من نشان داد که زنان چطور هم کار می کنند هم خانه داری و هم بچه داری. من به زن ايرانی و توانايی هايش اعتقاد دارم. گرچه نسل فعلی به نظر من به آبديدگی مادرانشان نيستند و خيلی زود وا می دهند."
نگرانی از به قاضی نشستن ديگران در مورد ما، تنها دغدغه زنان نيست. مردان هم ملاک هايی برای محک زدن "ارزش" اجتماعی يکديگر دارند: چه شغلی، چه ثروتی، چه احترامی، ... شايد آنها برای داشتن فرصت های برابر در اجتماع به ندرت مجبور بوده اند مثل زنان تلاش و مبارزه کنند، اما به هر حال جامعه از ديدن يک مرد بر مسند (هر) کار، يکه نمی خورد و يا اخم نمی کند.
در مقابل، زن بلندپرواز، برای خواستن جايگاهی به جز کدبانوی خانه، بارها و بارها بايد عذر خواهی کند، حتی از برخی زنان ديگر.
یه مسئله دیگه ای که میخواستم مطرح کنم
اینه که چرا اکثر دختر های ایرانی زننده ارایش میکنند !؟
به نظر شما دلیلش چیه
و........؟