تا شدم خوار تو رشگم به عزیزان آید
بارالها که عزیزی نشود خوار کسی
آن که خاطر هوس عشق و وفا دارد از او
به هوس هر دو سه روزیست هوادار کسی
__________________________________
سپاسگزارم
Printable View
تا شدم خوار تو رشگم به عزیزان آید
بارالها که عزیزی نشود خوار کسی
آن که خاطر هوس عشق و وفا دارد از او
به هوس هر دو سه روزیست هوادار کسی
__________________________________
سپاسگزارم
يك عمر با تو بودم! هر لحظه عاشقانه!
من عاشق تو بودم!پيدا و محرمانه!
يك عمر عاشقانه ، از تو ترانه خواندم!
حالا تو خالي از من! من بي ترانه ماندم!
اين قصه بد شروع شد! ما مال هم نبوديم
از هم هميشه دور و از عشق مي سروديم!
من غرق برق چشمات، با تو ستاره درمن!
حالا تو رفتي و من در حال بي تو مردن!
نبود از تو گريزي چنين كه بار غم دل
ز دست شكوه گرفتم، بدوش ناله كشيدم
جواني ام به سمند شتاب مي شد و از پي
چو گرد در قدم او، دويدم و نرسيدم
به روي بخت ز ديده، ز چهر عمر به گردون
گهي چو اشك نشستم، گهي چو رنگ پريدم
وفا نكردي و كردم، بسر نبردي و بردم
ثبات عهد مرا ديدي اي فروغ اميدم؟
مباد روزی چشم من، ای چراغ امید،
که خالی از تو ببینم، شبی سرایِ تو را
دلِ گرفته یِ من کِی چو غنچه باز شود؟
مگر صبا برساند به من هوایِ تو را
ابروی دوست کی شود دست کش خیال من
کس نزده است از این کمان تیر مراد برهدف
فرو گذاشت دل، آن بادبان که می افراشت
خیالِ بحر کجا، این به گِل نشسته کجا
چنین که هر قدمی همرهی فروافتاد
به منزلی رسد این کاروان خسته کجا
الا یا ایهاالساقی ادرکعصن و ناولها . . . که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها
چرخ با این اختران نغز و خوش و زیباستی..............صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی
صورت زیرین اگر بر نردبان معرفت...............بر رود بالا همی با اصل خود یکتاستی
این سخن را درنیابد هیچ فهم ظاهری.................گر ابونصرستی و گر بوعلی سیناستی
یکی ساقی مست است پس پرده نشسته ست
قدح پیش فرستاد که مستانه بگردید
یکی لذت مستی ست، نهان زیر لب کیست؟
ازین دست بدان دست چو پیمانه بگردید
خسته از هرچه خستگيست سحر
به نگاهت پناه بردم باز
آخرين نامه جنونم را
به هواي گناه بردم باز
در هوايي که بي تو مي لرزيد
روي ديوار طرحي از تو نشست
شيشه هاي عطش تکاني خورد
به سراب نگاه تو بشکست