يار من باش كه زيب فلك و زينت دهرنقل قول:
از مه روي و تو و اشك چو پروين من است
تا مرا عشق تو تعليم سخن گفتن كرد
خلق را ورد زبان مدحت و تحسين من است
Printable View
يار من باش كه زيب فلك و زينت دهرنقل قول:
از مه روي و تو و اشك چو پروين من است
تا مرا عشق تو تعليم سخن گفتن كرد
خلق را ورد زبان مدحت و تحسين من است
تو خفته ای و نشد عشق را کرانه پدیدنقل قول:
يار من باش كه زيب فلك و زينت دهر
از مه روي و تو و اشك چو پروين من است
تا مرا عشق تو تعليم سخن گفتن كرد
خلق را ورد زبان مدحت و تحسين من است
تبارک الله از این ره که نیست پایانش
نقل قول:
ای عشق مشو در خط خلق ندانندت
تو حرف معمایی خواندن نتوانندت
بیگانه گرت خواند چون خویشتنت داند
خوش باش و کرامت دان کز خویش برانندت
یاد باد آن که نهانت نظری با ما بود
رقم مهر تو بر چهره ما پیدا بود
یکی چوباده پرستان صراحی اندر دست
یکی چو ساقی مستان به کف گرفته ایاغ
==================
نقل قول:سلام دوستاننقل قول:
اصلا توجه به پست های قبل نمی کنید... مشاعره نباید این قدر سکته دار باشد...
این یکی را می گذارم....
تو آب گوارایی جوشیده ز خارایی
ای چشمه مکن تلخی ور زهر چشانندت
یک عمر غمت خوردم تا در برت آوردم
گر جان بدهند ای غم از من نستانندت
تقصیر ما نیست ...الان این تاپیک ص 2191 رو ثبت کرده ولی با کلیک همین ص2189 میاد
جل الخالق
حالا اشکال نداره از این ادامه بدین ...اگه راست میگین
:21:
یکی چوباده پرستان صراحی اندر دست
یکی چو ساقی مستان به کف گرفته ایاغ
غنچه گو تنگدل از کار فرو بسته مباش
کز دم صبح مدد یابی و انفاس نسیم
ما جفا از تو نديديم و تو خود مپسندي
آنچه در مذهب ارباب طريقت نبود
خيره آن ديده كه آبش نبرد گريه ي عشق
تيره آن دل كه در او شمع محبت نبود
دولت از مرغ همايون طلب و سايه ي او
زان كه با زاغ و زغن شهپر دولت نبود
دست کوتاه من و دامن آن سرو بلند
سایه ی سوخته دل این طمع خام مبند
دولت وصل تو ای ماه نصیب که شود
تا از آن چشم خورد باده و زان لب گل قند