ممنون جالب بودنقل قول:
منم سوتی که میخوام بزارم تو مایه های سوتی بالائیست که تصادفی منم این موضو ع رو تایپ کرده بودمو میخواستم بزارم .
همین تابستون من یه عمل کوچولو ی بی حسی داشتم رفتم اتاق عمل و منو نیمه بیهوش کردن جشمام باز بود و فقط انگشت پام و بیحس کرده بودن اما کل اتاق دور سرم میچرخید و گیجی ویجی میرفتم بعد از اینکه دکتر گفت تموم شد منم که تو حال خودم نبودم و فکر میکردم خوب خوب شدم گفتم دکتر دستت درد نکنه و ملافرو انداختم اونورو میخواستم پاشم برم بیرون یه دفه 4 تا دکتر بهم حمله کردن جلو مو گرفتن یکیشون نیشخندی زدو گفت کجا میخوای بری منم که زیاد تو حال خودم نبودم گفتم خوب شدم دیگه میرم بیرون قدم بزنم فکر کنم خندیدن چون همش میچرخیدن و قیافشون یادم نمیاد. منو به زور خوابوندن و بردن دیگه زیاد یادم نمیاد.