من راه تورا بسته****************تو راه مرا بسته
امید رهایی نیست***************وقتی دل شکسته
Printable View
من راه تورا بسته****************تو راه مرا بسته
امید رهایی نیست***************وقتی دل شکسته
هیچ کس چشم بسوی من بیمار نکرد
که به جان دادن من گریه ی بسیار نکرد
که مرا در نظر آورد که از غایت ناز
چین بر ابرو نزد و روی به دیوار نکرد
دوش از بی مهری آن ماه سیما سوختم
با کمال تشنه کامی پیش دریا سوختم
می از جام مودت نوش و در کار محبت کوش
به مستی، بی خمارست این می نوشین اگر نوشی
سخن ها داشتم دور از فریب چشم غمازت
چو زلفت گر مرا بودی مجال حرف در گوشی
ياران چه غريبانه رفتند از اين خانه
هم سوخته شمع جان هم سوخته پروانه
ميخوام برم صفحه آخر!!
همه اش تو صفحه ي2164 مونده!
چرا؟
هر چه گفتيم جز حكايت دوستنقل قول:
در همه عمر از آن پشيمانيم
سر کاریه. جدی نگیر!نقل قول:
مانده ام با آب چشم و آتش دل ، ساقيا
چارهء کار مرا در آب آتشگون ببين
رشکت آمد ناز و نوش گل در آغوش بهار
اي گشوده دست يغماي خزان ، اکنون ببين
سايه ! ديگر کار چشم و دل گذشت از اشک و آه
تيغ هجران است اينجا ، موج موج خون ببين
ديوانه چون طغيان كند زنجير و زندان بشكند
از زلف ليلي حلقه اي در گردن مجنون كنيد
ديدم به خواب نيمه شب
خورشيد و مه را لب به لب
تعبيرِ اين خواب عجيب
اي صبح خيزان،چون كنيد؟