بچها كتاب جهان و تاملات شوپهناور رو بخونين نميگم عقايدش رو قبول كنين ولي متافيزيك رو كاملا رد ميكنه با دلايل منطقي
Printable View
بچها كتاب جهان و تاملات شوپهناور رو بخونين نميگم عقايدش رو قبول كنين ولي متافيزيك رو كاملا رد ميكنه با دلايل منطقي
فعلا که فیزیک کوانتم به داد متافیزیک رسیده و داره مطالبش را تایید می کنه اونم بصورت کاملا علمی. قبل از تولد هون جایی هستیم که بعد از اون به اونجا می ریم . همه از اوییم و به سوی او باز می گردیم. اصلا چه منطقی می تونه نتافیزیک را رد کنه یعنی چی یعنی کائنات همه منشا فیزیکی دارند . خنده دار نیست.
چرا برونفکنی کامل هم داشتم ولی نه به اراده خودم باید نیمه های شب بیدار بشم یا صبح که خیلی خواب الود هستم ولی با رشهای خلسه نمی شه. البته اونم دلیل داره چون وقت نمی ذارم برای تمرین. در ضمن اون احساس موقع تایپ هم مربوط می شد به اون خاطره ای که بعد از برونفکنی و نگاه کردن به بدنم برام ایجاد شده بود. . اگه نه موقع تایپ اینطور نمی شم داشتم برای شما از اون حال و هوا می گفتم برام یاد اوری شد.
دوست عزیز Vaft این مطالب همش مربوط به برونفکنی می شه کتابهایی هم که خوندم به همین مطالب اشاره داره و کسایی که به برونفکنی رسیدند با همین امور روبرو بودند و یه چیز دیگه کی می گه برونفکنی امر اسونی هست و خیلی راحت اتفاقق میوفته ؟ به نظر من خوابیدن راحت اتفاق می یوفته نه برونفکنی . مگه می شه راحت از این جسم مادی کنده بشی در حالی که کلی افکار دنیایی اونا احاطه کردند . برای همینه که می گم باید خلسه عمیق باشی یا نصفه های شب بلند بشی که خیلی خواب الود بشی بعد بخوابی. البته برونفکنی بر دو نوع هست یکی در عالم درون یکی در عالم بیرون.
دوست عزیز میلاد
وقتی من و شما نمی دونیم که قبل از تولد ( منظور من روحه جسم ما که به قول قرآن از آب گندیده ای تشکیل شده ) چه چیزایی رو قبول کردیم پس چرا باید بر این باور باشیم که خدا ما رو به جبر و زور وارد این دنیا کرده . توصیه می کنم به جای اینکه به فکر خودکشی باشید خدای خودتون رو بشناسید یعنی اول خودتون رو بشناسید ، قدرت ها توانایی ها و ... چون این کار باعث میشه که عشقتون به خود و خداوند بیشتر بشه و دنبال راه در رو نباشید . اگه سوالی بود با کمال میل جواب میدم.
دوستان یه چیزی جدیدا به آیدی من فرستاده میشه : ( البته انگلیسیه و من مضمونش رو می گم )
سلام من تدی هستم . وقتی شما این متن رو می خونید دیگه نمی تونید خارج بشید . متن رو تا اخر بخونید . همونطور که گفتم اسم من تدی هست . هفت ساله ام . من هیچ خون و چشمی در صورتم ندارم . من مرده ام .اگر شما این متن را به دوازده نفر ارسال نکنید من نیمه شب به سراغ شما خواهم آمد و زیر تخت شما قایم میشم و وقتی شما خوابیدید می کشمتان .
متن یه کم طولانی تره چند تا مثال زده که چند نفر این کار رو نکردن و فلان شدن و از این حرفا
وقتی این متن رو خوندم خندم گرفت و برای هیچ کس به جز یه نفر هم ارسال نکردم اونم خواستم اونم بخونه و بخنده . نکته ای که قابل توجهه اینه که این کلمات رو ببینید دارای چه بار انرژی منفی ای هستن ؟ حس می کنید ؟ من که کاملا حس کردم . نه اینکه به عمد انرژی منفی توش گذاشتن منظورم اینه که کلماتی درونش استفاده شده که فکر انسان رو خراب می کنه . توصیه می کنم یه بار بیشتر این متن رو نخونید چون ممکنه برای روحیه تون بد باشه و چیزی که می خواستم بگم اینه که این جور مطالب و عکس ها و ... مزخرفاتی بیش نیستن الان چند روزه که اومده این متن برام و من گوش نکردم و هیچیم نشده . واقعا نمی دونم چی بگم . مردم بیمار دوست دارن فکر مردم شاد رو به سمت چیزای منفی جلب کنن .
امیدوارم شما وقتی همچین چیزایی رو دیدین فقط بخونید و بخندید و برای همیشه پاکش کنید .
موفق باشید
جالب بود برای همیچین ادمی می نوشتی اگه کسی روی تخت نخوابه می ری زیر کجا قایم می شی که جا بشی
بچه ها الان 3 صبح هست بلند شدم اومدم توی اینترنت یکم خوابم سنگین تر بشه . ببینم کسی اینکار را امتحان کرد یا همه خواب را ترجیح می دند
شما وقتی نصف شب میایید اینترنت خوابتون سنگین میشه ؟ جدا ؟ من که خواب از سرم می پره وقتی میام نت .نقل قول:
اما من در کل زمان بین اذان صبح تا طلوع آفتاب رو برای این کار ترجیح میدم .
فکر کنم اون دوستمون خودکشی کرده!!! خبری ازش نیست!
خوب اگه شما ساعت 3 شب بیدار میشی باید بگم من خیلی وقتها 2 شبانه روز بیدارم ولی به دلایلی برون فکنی نمی کنم ترجیح می دم اول شرایط روحی و فیزیکی بدنم فراهم بشه بعد برون فکنی کنم
خیلی ها به روح اعتقاد ندارن و حتی به دیگران که اعتقاد دارند هم می خندند در پاسخ به انها باید گفت کدام یک از شما یک زیردریایی اتمی رو دیدید؟ ایا تا به حال جز عکس و فیلم اونها رو از نزدیک مشاهده کردید پس چرا به وجودش اعتقاد دارید؟ متافیزیک یعنی همین البته خوشبختانه هر روز بخشی از اکتشافات متافیزیک توسط فیزیک اثبات میشه و جز اندکی مسائل که برای افکار عمومی اثرات سو داره بیشترش در رسانه ها و مجلات منتشر میشه
این که چیزی نیست بابا من خودم با یه چند نفری دوست بودم که به روش های ظاهرا علمی نه تنها ماورا بلکه وجود خدا رو هم نقض کردن در هر صورت این روش ها علمی نیست ضعف ما رو نشون میده چون من خودم اون موقع واقعا گیج شده بودم حتی بار ها به گریه افتادم که با کمک یه دوست اینترنتی دوباره روحیه مو بدست آوردم کلا میخوام بگم اون حرفهایی که میزنن تحت هیچ عنوانی علمی نیست این ماییم که علم حقیقی رو نمیشناسیم و بعد با ادعای الکی باعث بشی از همین ضفمون سو استفاده کنن الان خیلی از نوشته هی کتاب اون طرف رو یه آدم آگاه با روش کاملا علمی و واقعی میتونه نقض کنهبچه ها املای درسته نقض رو نمیدونستم نقض/ نغز / نقز/نغض شرمنده
سلام دوستان
بچه ها دیشب خیلی خوش گذشت فقط نمیدونم چرا اینطوری بود ولی خیلی خوش گذشت
دیشب واسه خر گوشم کلی گریه کرده بودم و اصلا چشمام به زور باز میشد ساعت دوازده شب بود و باید میخوابیدم دیگه طاقت نداشتم اما گفتم بهتره امشب بیدار بمونم شاید یه طوری شه منم نشستم مثلا با مبایل بازی کنم تا خسته و خسته تر شم آخرشم دیگه طاقت نیاوردم جمع کردم یدفعه احساس کردم صحنه های فوق العاده مسخره ای داره از ذهنم عبور میکنه اما من هنوز نخوابیده بودم با خودم گفتم آها الان دارم میرم تو خواب حواسم باشه همینطوری شد احساس کردم دارم با زمین فاصله میگیرم دقیقا همونطور که خوابیده بودم همونطورم داشتم میرفتم بالا که یکدفعه احساس کردم تو یه محیط دیگم با یه عده آدم که اصلا نمیشناسمشون من کاملا همین شکلی بودم لباس بیرونم رو پوشیده بودم همون روسری همون قیافه حتی چادر هم گذاشته بودم بعد با یه آقای نسبتا خوش تیپ و باحال داشتم تو خونشون قهوه میخوردم با خودم گفتم مونا چطور جرات میکنی با یه غریبه که نمیشناسی انقد راحت صحبت میکنی ( من کاملا میدونستم دارم خواب میبینم اما نمیدونم چرا طرف اصرار داشت همه چیز طبیعی باشه و مرتب میگفت ما هم رو میشناسیم هر چند یه حسی بهم میگفت اونم خوابه اما نمیفهمه) خلاصه منم که واقعا از پسره خوشم اومده بود باهاش گرم صحبت بودم با خودم گفتم همچین پسر خوبی رو واقعا هم میشه فقط تو رویا ببینم وگرنه تو واقعیت پیدا نمیشه بعد این خوابها خوب بپر بپر دارن دیگه یکدفعه دیدم باهاش تو ماشینم بهش گفتم مگه ما الان تو خونه نبودیم؟؟؟ دیدی بهت گفتم داریم خواب میبیینیم؟؟؟ اونم گفت نه بابا ما تو خونه موندیم بعد با هم تصمیم گرفتیم بریم بیرون منم چون گیج شدم گفتم دیدی گفتم گاهی یدفعه همه چیز یادم میره ( من دیروز عینکم رو سر امتحان جا گذاشتم قرار بود صبح زود با بابا برم بیارم) بهش گفتم دیگه دم صبحه میای با هم بریم عینکمو بیارم؟؟ گفت نه تو با بابات برو آخه من نمیتونم بیام که و من دوباره بهش گفتم دیدی باز بگو نه دیدی داریم خواب میبینیم؟؟؟ فکر کردم مامان داره صدام میکنه گفتم من باید برم بهم گفت نرو گفتم مجبورم و بعد دوباره خودم رو دیدم که خوابم با چشمای بسته و بعد هم بیدار شدم... (خوابم طولانی تر بود همشم یادمه)
از صبح گیجم یعنی اون آدم واقعیت داشته یا الکیه؟؟؟ بچه ها ببخشین سرتون رو درد آوردم ولی چطور میشه دوباره ببینمش؟؟؟؟ حداقل تو واقعیت آخه میخوام بدونم واقعی بود یا نه پس چرا حتی خیابون مدرسه مون هم واقعی بود؟؟؟؟