انسان ، حرفیست .
زده می شود .
خوانده می شود .
ترانه می شود ،
به یـاد می ماند ...
گاهی
ناله ایست ،
تنـــها ،
خاک خوب می فهمدش ....
Printable View
انسان ، حرفیست .
زده می شود .
خوانده می شود .
ترانه می شود ،
به یـاد می ماند ...
گاهی
ناله ایست ،
تنـــها ،
خاک خوب می فهمدش ....
دلتنگی هایم بزرگ است
غصه هایم بزرگ تر
شانه هایم کوچکند
دلم کوچکتر
کجاست عدالت ؟
اگه می خوای بری برو
به پشت سر نگا نکن
حتی اگه صدات زدم
دیگه تو اعتنا نکن
به فکر قلب من نباش
که بشکنه یا نشکنه
هر جای دنیا که باشی
دلم به یادت می زنه
دیدن خوشبختی تو
برای من همین بسه
مهر توبه دلم نشست
این واسه من مقدسه
ستاره دنباله دار
فقط ماله تو قصه هاست
حقیقتوبخوام بگم
جدایی سهم آدماست
تو را طلب نمی کنم
نه اینکه بی نیازم
صبورم
من نمی دانم چه باید کرد
من نمی دانم چه باید گفت
مانده ام در شب
در کلاف کوچه های تنگ
کورمال و دست بر دیوار
تا کدامین راه
می گشاید روزنی در
این همه بن بست…
کاش می دانستم
کاش می دانستم
گر چه از دانسته هایم
پشیمان هستم
خسته شدم
از گفتن آنچه نمی شود
گفت…
حالا که رفته ای
این روزها دلتنگم
دلتنگم که رفته اند
آن روزها…
دلتنگ ترین تنها منم
مجنون ترین دل ها دلم
افسوس و صد افسوس که من
بیچاره ای تنها شدم
این جا کسی با من نشد
همراه سختی های من
فریاد تنهایی چرا
آهنگ شب های دلم
آه ای خدا آه ای خدا
دریای غم ها شد دلم
آه ای خدا آه ای خدا
فریاد درد ها شد تنم
من هستم و غم ها و درد
تنهایی شب های سرد
گرمای مهرت را بتاب
بر این تن رنجور ز درد
تا جند تکرار می شویم
تکرار مکرر هرچه تکرار
فرسوده می شویم و دلشکسته
که خسته از هر چه بسته
تا شاید که شویم رسته ...
تو مرا می شکنی و
بر پیکر تکیده ی احساسم
با تیغ زبانت
زخم می زنی
تو قلب کوچک و بی پناهم را
زیر گام های سنگین سخنانت
له می کنی
و من پناهی جز خلوت شب هایم با او - یگانه ی هستی - نمی یابم
تا چند زجور کلامت
در پستوی کوچک تنهایی خود
پنهان شوم
و تا کی زخم سخنت را
بر تن رنجور احساسم
تحمل کنم ؟
این فرسوده ی خسته ی همیشه تنها
تاب از کف داده
و
آماده ی پرواز است
پرواز به سوی رهایی ........
تا اوج
تا او ............