-
به روزهایی که دیگر آبی نمی سوزند
و لحظه هایی که نیامده خط می خورند
برای تو چه فرق می کند!
وقتی روزهای گریخته ات
در قاب هیچ تقویمی نمی گنجد!
و فردا
دیروزیست که کنج اتاق
خمیازه می کشد
واژه ها را رد می کنی
به جرمی که نیامده اند
و... کاغذ را مچاله در دستت
که ندیدی
برایت پنجره کشیده ام
شاید فردایت آفتابی باشد!
-
گريزي نيست
زچنگال وحشي آن مـرد
والتماس های پی در پی دخترکي لرزان
دو راه باقيست
يکي دل کندن از بـايدها
وديگري دل بستن به نـبايدها!!!
-
انسان ها یک به یک در خاک رفتند
یکی شاد و یکی غمناک رفتند
چو بایـــــــد رفت از این خاک
خوشا آنها که مثل گل پاک رفتند
-
با نام رضا به سینه ها گل بزنید
با اشک به بارگاه او پل بزنید
فرمود که هر زمان گرفتار شدید
بر دامن ما دست توسل بزنید
-
خدا با اسم اعظم یا علی گفت
ملک در اولین دم یا علی گفت
محمد در شب معراج به قصد
قرب اعظم یا علی گفت
مگر خیبر ز جایش کنده می شد؟
یقین آنجا علی هم یا علی گفت
علی راضربتی کاری نمی شد
گمانم ابن ملجم یا علی گفت
-
فریاد زد:
بس کن!
و من ندانستم
گرگ را می گفت
که در آن سوی دیوار
زوزه می کشید؟
یا مرا
که کنار پنجره ی یخ بسته خاموش بودم
و با انگشت
بر بخار شیشه می نوشتم... بهار
-
آخرین شعر این دفتر را
خواهرم در کنیا زمزمه خواهد کرد
برادرم در آرژانتین
آن را خواهد سرود
و دوستانم در الجزایر
شعرم را با خود به فرانسه خواهند برد
تا یک ره گذر
_شاید باز هم دوشیزه ای از ارلئان_
در میدان ویومارشه
آن را بخواند
برای دنیا
و برای من
-
باران که نبارد
تو هم که نباشی
"فصلش تمام شده" را هم
گل فروش می گوید…
-
نگران نباش
نمی شود دوستت نداشت
لجم هم که بگیرد از دستت
نهایتش این است که
دفتر چه ی خاطراتم
پر از فحش های عاشقانه می شود…
-
چیز هایی هست خیلی بد تر از تنهایی
اما سال ها طول می کشد تا این را بفهمی
وقتی هم که آخرش می فهمی
دیگر خیلی دیر شده
و هیچ چیز بدتر از …
خیلی دیر نیست…