گویندهء این قطعهء ماده تاریخ، حاج ملا هادی همدانی متخلص به نسبت است که از جمله شعرای آن عصر و مجاورین نجف اشرف بود. اولاد الاطهار، ص 125. به زلزله های تبریز در کتب متعددی از قبیل معجم البلدان، آثار البلاد، نزهت القلوب، جهان نما، مرآت البلدان، روضهء اطهار، تاریخ مینورسکی و رسالهء زلزله های تبریز آقای عزیز دولت آبادی به اجمال یا تفصیل اشاره شده، اما ما در اینجا به نقل ملخصی از نوشتهء صاحب اولاد الاطهار قناعت می کنیم. وی می نویسد:« در اواخر قوس، یکساعت از شنبه، سلخ ذیحجهء گذشته، زلزلهء شدیدی در تبریز رخ داد. این هشتمین زلزلهء هایله بود که بعد از ظهور صداهای جانگداز و هبوب بادهای رعد آواز شهر را چنان تکان داد که گویی زمین را به آسمان برده دوباره به زیر انداختند- همه جا ویران شد، اثری از عمارتهای بلند و بناهای محکم نماند، گنبد شنب غازان، رشیدیه، علائیه، دمشقیه، مقصودیه، مظفریه، نصریه، سلیمانیه و عمارات شیخ اویس و تکیه های متعدد، خصوصاً تکیهء سید مفتول بند و مساجد و مدارس خصوصاً مقصورهء مسجد جامع، مسجد علیشاه، مسجد استاد شاگرد، مسجد جهانشاه . مسجد پادشاه که در استحکام ضرب المثل بودند فرو ریختند.
چشمه های شهر بعضی در زیرزمین فرو رفتند و برخی از جای دیگر سر بر آوردند. در سمت شمال شهر شکافهای عمیقی پیدا شد، چنانکه اگر سنگی در آنها می افکندند صدای سقوط آن به گوش نمی رسید، اطراف شهر نیز تا بیست فرسنگ ویران شد. قریب چهار سال، هر چند روز یکبار زلزلهء خفیفی مردم را بیم می داد، مردم تبریز زمستان هول انگیزی را در زیر سقف های شکسته و یا خانه های چوبین در هم پیوسته، به بهار آوردند- بیگلربیگی شهر، نجفقلی خان دنبلی که از زیر خاک به سلامت جسته و از مرگ فرزند در این حادثه دلشکسته بود، دامن همت به کمر زد و به آباد ساختن تبریز قیام نمود.»باتغییرعبارت از همان کتاب، ص 120- 125. باید یادآور شد که پاره ای از بناهایی که مرحوم طباطبائی در اینجا یاد کرده قبلاً ویران شده بودند و پاره ای دیگر نیز فقط سقف و گنبدشان فرو ریخته بود، اما به هر حال بنا به نوشتهء صاحب ریاض الجنه زلزلهء شدید و هول انگیزی بود.
29. در 1216 ه. ق ، فرمانی از طرف فتحلیشاه قاجار صادر شد که ازبازرگانان تبریز عوارض صادرات و واردات نگیرند، تا تجار مجبور به ترک شهر نشوند و شهر رو به پریشانی و ویرانی نگذارد. متن این فرمان در سنگ مرمر بزرگیبه خط نستعلیق برجسته کنده شده و به بالای در ورودی مدرسهء طالبیهء تبریز نصب گردیده است. آثار و ابنیهء تاریخی تبریز، کارنگ، ص 31 ، تبریز 1347 ش.
DOROTHy hunt Smith. 30 .
خانم دروتی ه. اسمیت در وینچستر ماساچوست، از ناحیهء شمال شرقی ایالات متحده که نیواینگلند نامیده می شود به دنیا آمده، پدر او مهندس برق و یکی از ماًموران کمپانی بزرگ هیدروالکتریک آن منطقه بود. تحصیلات عالی او در کالج واسار یکی از قدیمی ترین دانشگاه های دخترانهء آمریکایی صورت گرفته، پس از ازدواج در شهر دانشگاهی پرینستون اقامت اختیار کرده و چند بار به اروپا مسافرت نموده و در سال 1961 نیز به اتفاق شوهرش یک سفر دور دنیا به عمل آورده و خاطرات این سفر را به صورت چند مقاله و دو کتاب به نامهای:
Memories of the East, 1966 خاطراتی از شرق)
I like People and Places, 1968
چاپ پرینستون، نیو جرسی منتشر کرده است- و در هر دو کتاب که در واقع مجموعهء چند مقالهء اوست فصلی راجع به بازدید تبریز مندرج است.
Datus C. Smith31.
32. خاطراتی از شرق، تاًلیف خانم دوروتی ه. اسمیت، ترجمهء کارنگ، ص 45 و 46، تبریز 1344ش.
33. سرای حاج رسول سه در دارد یکی به بازار شیشه گر خانه، یکی به خیابان تربیت، یکی به کوچهء هفت کچل، سرای حاج میرزا علی نقی نیز به بازار شیشه گر خانه دالان و دری داشت که بعد از احداث خیابان توپخانه از طرف شهرداری، آن دالان و در از بین رفت، اکنون در این سرای به خیابان توپخانه( شاه بختی) باز می شود.
34. بناهای امیر بین خیابان شاه بختی، بازار امیر و بازار مقبره واقع شده اند و به این سه محل راه دارند.
35. سرای میرزا مهدی به بازار کفاشان و راسته بازار در دارد.
36. سرای گرجیلر به خیابان فردوسی، راسته بازار و قیزبستی بازار راه دارد.
37. تیمچه های حاج شیخ و دالان وی به سه بازار راسته، سراجان و قیزبستی بازار راه دارند.
38. سرای حاج محمد قلی بین بازار حلاجان و راسته بازار واقع شده و به این بازار راه دارد.
39. دالان خان و سرای وی بین راسته بازار و خیابان دارائی واقع شده، دالان همچنان باقی است ولی سرای خان ویران شده و دوباره به صورت چند سرای آباد در آمده است. که در یکی از آنها به هزینهء آقای دکتر عبدالعلی شاهید، طبیب تبریزی در سالهای اخیر ساخته شده و به نام ابو علی حسین بن علی بن سینا، طبیب معروف ایرانی، سرای « بوعلی» نامیده شده است.
40. سرای میرزا جلیل بین راسته و آئینه ساز بازار واقع شده و به هر دوبازار راه دارد.
41. در عباسی سرائی است زیبا، سه طبقه و به دو بازار راسته و یمنی دوز بازارراه دارد.
42.یرای آقا دو در دارد یکی به یمنی دوز بازار باز می شود و یکی به بازارآقا که اکنون خیابان دارائی آن را قطع کرده است.
43. سرای میرزا شفیع بین سه بازار راسته، دلاله زن و یمنی دوز بازار قرار گرفته و به هر سه راه دارد.
44. یمنی نام یک نوع کفش بود.
45. سرای دو دری چهار در دارد، دو در آن به راسته قدیم بازار باز می شود و دو در دیگر به راستهء جدید.
46. دو در سرای حاج سید حسین کهنه به بازار راستهء قدیم و یک در آن به بازار میر ابوالحسن باز می شود.
47. سرای بزرگ شاهزاده دو در دارد یکی به یمنی دوز بازار و دیگری به بازار صادقیه باز می شود . سراهای شاهزاده از بناهای میرزا صادق وزیر آذربایجان بوده که به وسیلهء شاهزاده نایب السلطنه از وراث وی اجاره شده و مرمت یافته و به نامشاهزاده معروف گردیده اند.
48.محل آن مغازهء نانوائی بود، حاج حسین پیرامون فرش فروش، آنجا را مبدل به تیمچه کرد و مغازه ها ساخت. پیرامون در 1349 ش، در گذشت.
49. تیمچهء شعر بافان دو در دارد یکی به بازار میر ابوالحسن و دیگری به عباچی بازار باز می شود، تیمچهء اخلاقی نوسازاست، مغازه و انباری بود که چند سال پیش بوسیلهء فرشفروشی بنام اخلاقی به تیمچه مبدل شد.
50. مظفریه و قند فروش بازار و سرای میرزا محمد هر سه به دو بازار میر ابوالحسن و قیز بستی بازار راه دارند.
51. سرای حاج علی اکبر راهی نیز به عباچی بازار دارد.
52. در دیگر تیمچه های امید و حاج ابوالقاسم به بازار حلاجان باز می شود.
53. هر دو تیمچهء نوسازی هستند.
54. نادر میرزا در سال 1242 ه. ق ، در استرآباد متولد شده و در سال 1303 ه. ق، در تبریز در گذشته است. چهل مقالهء حاج حسین نخجوانی، ص 343، تبریز 1343 ش.
55. تاریخ و جغرافی دارالسلطنهء تبریز، ص 46.
56. حاج میرزا مهدی قاضی از اجداد خاندان قاضی طباطبائی تبریز است، مردی محترم و مستجاب الدعوه بود. نادر میرزا وی را ستوده، آثار خیر متعددی از او باقی مانده که غالباً به نام میرزا مهدی معروفند، نظیر مسجد مهدی و یخچال میرزا مهدی در خیابان ملل متحد.
57. ابنیه و آثاری که به هزینهء حاج شیخ جعفر قزوینی در تبریز و اطراف آن ساخته شده بسیار است از جمله پل سعید آباد و چند چشمه از پل رودآجی را می توان نام برد. حاج شیخ در قزوین و رشت نیز روستاها و مستغلاتی داشت و از خانواده های منسوب به وی، در تبریز خانواده های امینیان و نقشینه و در رشت خانواده های آصف و سمیعی معروفند.
58. رونوشت وقف نامه در ادارهء کل اوقاف آذربایجان نگهداری می شود. آقای حاج عبدالغفار نیشابوری مدیر کل محترم اوقاف از سر لطف نسخه ای از آن را به نگارنده مرحمت فرمودند.
59. حاج سید حسن جد خاندان معروف عدل است. به سال 1263 ه. ق ، در تبریز در گذشته و در مقبرهء خانوادهء انگجی به خاک سپرده شده است.
60. بنا به نوشتهء نادر میرزا، ص 239، محمد امین خیابانی از شعرای آن زمان در این باره دو قصیده گفته در یکی جعفروالهیاررا ستوده که مطلع آن بیت زیراست:
گل سنه بیر عرض ایدیم اول جعفر درداردن اول پلنگ بیشهء غیرت حاج ا للهیاردن
و در قصیدهء دیگر حسین کوزه گر را ستوده که مطلع آن چنین است:
من حسینون گورموشم دعوا سنی هر دلیر اولسا چالار حلواسنی
61. تلخیص با تغییر عبارت از ص 238- 240 و 305- 306 .
62. این فرمان را آقای دکتر سید هادی انگجی فرزند مرحوم حاج میرزا مهدی آقا، در اختیار نگارنده گذاشتند.
63. حاج میرزا محمد شیخ الشریعه در سال 1321 ه. ق ،در گذشته و در گورستان ده خسرو شاه دفن شده است. حاج میرزا ابوالحسن آقا یکسال پس از درگذشت حاج میرابوا لحسن یعنی به سال 1282 ه. ق ، در تبریز متولد شد، ادبیات و مقدمات علوم و قسمتی از ریاضیات و درس سطحی فقه و اصول را از آقا میرزا فتاح سرابی و میرزا محمود اصولی فرا گرفت و در سال 1304 ه. ق ، به قصد ادامهء تحصیلات به نجف اشرف عزیمت کرد و در حوزهء درس استدلالی فقه و اصول آقا شیخ محمد حسن مامقانی و فاضل ایروانی و حاج میرزا حبیب الله رشتی و دیگر اجله حضور یافت تا به درجهء اجتهاد رسید. در سال 1308 ه. ق ، به تبریز بازگشت و تا آخر عمر به تدریس و تاًلیف و رفع نیاز مسلمانان پرداخت.
از تاًلیفات وی از احة الالتباس عن حکم المشکوک من اللباس، حاشیهء رسائل شیخ مرتضی انصاری، حاشیهء ریاض، حاشیهء مکاسب شیخ انصاری، کتاب الارث( شرح باب ارث نجاة العباد صاحب جواهر)، کتاب الحج، کتاب الصلوة و کتاب الطهارة را می توان نام برد.
در هجدهم ذی قعدهء 1357 ه. ق ، در تبریز در گذشت، ماده تاریخ وفات مرحوم کلمهء « المغفور» است، ( مستفاد از ریحانة الادب، ج7، ص 60 - و نوشتهء مرحمتی حضرت آیت الله حاج میرزا حسن انگجی مدظله.) « فرزندان آن مرحوم آقایان حاج میرزا حسن آقا، حاج میرزا محمد علی آقا و حاج میرزا مهدی آقا هر سه در قم از آیة الله حاج شیخ عبدالکریم حائری درس خوانده و در فقه و اصول و علم و معرفت به مرتبهء اجتهاد رسیده اند.
هر سه صاحب محراب و منبر و آسمان روحانیت تبریز را به منزلهء سه اختر فروزانند. نجابت و آقائی از سیمای آنان ساطع است.وقتی که انسان این سه برادر با فضل و کمال را می بیند به یاد اشراف عصر بنی عباس مانند سید مرتضی و سید رضی می افتد و بی اختیار به احترام قیام می کند. آنان از حیا و وقار سر به زیر می افکنند و چشم روی هم می گذارند، دیگران از مهابت آنان سر به زیر می افکنند و چشم بلند نمی کنند..... آقایان دکتر اسماعیل، دکتر محمود و دکترابراهیم انگجی در طب و شیمی دکتر هستند، در سویس رنج تحصیل کشیده اند هر سه برادر به ایران و آذربایجان علاقمندند، خدا هر شش برادر را در خدمت به نوع توفیق مرحمت فرمایاد.
نقل از رجال آذربایجان در عصر مشروطیت، تاًلیف دکتر مهدی مجتهدی، ص 182».
حاج میرزا مهدی آقا چند سال پیش در تهران به رحمت ایزدی پیوست، آقای دکتر سید هادی انگجی جراح معروف تبریز و آقای حاج سید علی انگجی امام مقیم مرکز، از فرزندان آن مرحوم هستند.
64- تاريخ و جغرافی دارالسلطنه تبريز ص.212
65. حاج شیخ جعفر قزوینی در همهء کارها آدم منظمی بود، زندگی اشرافی داشت، همیشه ندیمی با او بود، میرزا حسن خان خوئی درمنزل آقای حسین مهدوی واصف ازکارمندان ادارهء آمار، می گفت
ندیم وی از منسوبین ما بود، حکایت می کرد: روزی حاج شیخ دردی در پا داشت، ولی همچنان موًدب روی دو زانو نشسته و به مخده ای تکیه زده بود، آثار رنج از وجهاتش به چشم می خورد. من بودم و او، گفتم: حاج شیخ اگر دردی در پا دارند، اینجا کسی نیست، پای خود را به راحت دراز کنند. گفت: فلانی ما خود کس نیستیم؟، من از ادب و تربیت و نظم و ترتیب در زندگی وی در شگفت ماندم.
66. نقل از آثار و ابنیهء تاریخی تبریز، کارنگ، ص 35 و36، تبریز 1347 ش.
67.در بازدید سرایها و تیمچه ها آقای ابو ا لحسن ولائی با کمال لطف نگارنده را همراهی فرمودند.