مری و مکس
« پدر مری کارگر کارخونه چای کیسه ای بود. چای مورد علاقه مری " ارل گری" بود. خیلی دوست داشت بگه: " ارررل گری ی ". دوست داشت با مردی ازدواج کنه به اسم ارل گری... »
... حق داره اسم خوش تلفظییه نام این چایی :27:
نامه مکس:
« تا بحال کلاغ بهت حمله کرده؟ یه بار تو بچگی کلاغ بمن حمله کرد. از اون به بعد تو بهار کلاه کاسکت میذارم. دو تا چشم هم بالاش نقاشی کردم. مردم بهم میخندن. مطمئن نیستم چرا! ... مردم متحیرم میکنن ولی نمیذارم نگرانم کنن .»
« یه بار پلیس منو گرفت. فهمیدن برای کسی ضرر ندارم جز خودم. آزادم کردن.»