-
نگو بار گران بوديم و رفتيم
نگو نا مهربان بوديم و رفتيم
بگو با ديگران بوديم و رفتيم
اقايان و خانمها خداحافظي من را بپذيريد جا را براي جوانان باز مي كنم هر خوبي و بدي از ما ديدين حلالمون كنيد
ما كه رفتيم نگران كون لغ ديگران
buy
تك تك شما را مي بوسم قربان شما شاهين و م. طهماسبي
-
متاع صدق و صفا را، به هیچ نستانند
از آن د کان که به بازار عاشقان دارم
شکوه صبح سعادت قرین یک نفس است
من این پیام، به دل های کامران دارم
جزآنکه تازه کند درد و داغ دیرین را
دگر چه حاصلی از گردش زمان دارم
خدا بیامرزتتان
-
مهر تو در قلبم نشست
اندوه شب ها را شکست
شادی وجودم را گرفت
ساقی به مهمانی نشست
-
تا کی غم ان خورم که دارم یا نه
وین عمر به خوشدلی گذارم یا نه
پر کن قدح باده که معلومم نیست
کاین دم که فرو برم بر ارم یا نه
**حکیم عمر خیام**
درود بر بچه های اهلِ دلِ اصفهان
-
هرکه پیراهن به بد نامی درید، آسوده شد
بر زلیخا طعن ارباب ملامت عار نیست
بر رگ جان ها نپیچد، تا پریشان نیست زلف
نبض دل ها را نگیرد، چشم، تا بیمار نیست
طوطی، از آیینه می گویند، می آید به حرف
چون مرا در پیش رویش زهره ی گفتار نیست؟
پیش ما "صائب" که رطل خسروانی می زنیم
گنج باد آور به غیر از باده ی خمار نیست
-
تا چند زنم به روی دریاها خشت
بیزار شدم ز بت پرستان کنشت
خیام که گفت دوزخی خواهد بود
که رفت به دوزخ و که امد ز بهشت
**حکیم عمر خیام**
-
هرجا سخن از جلوه ی آن ماه پری بود
کار من سودا زده دیوانه گری بود
پرواز به مرغان چمن خوش، که در این دام
فریاد من از حسرت بی بال و پری بود
گر این همه وارسته و آزاد نبودم
جون سرو، چرا بهره ی من بی ثمری بود
روزی که ز عشق تو شدم بی خبر از خویش
دیدم که خبر ها همه از بی خبری بود
حیف نیست دوستان اهل دل شعر تکراری بزارن؟!
-
دلم دیوانه شد از درد دوری
ولی دیوانگی را دوست دارد
-
دروغی نبافتم
دلداری اش ندادم
عاشقانه ترین نوازش های دل و دستم را
به او بخشیدم
در آغوشم
زار می زد
روسپی
محبوبش او را
سرد بوسیده بود
-
در هر دشتی که لاله زاری بودست
از سرخی خون شهریاری بودست
هر شاخ بنفشه کز زمین میروید
خالی است که بر رخ نگاری بودست
**حکیم عمر خیام**
استاد این اشکال بر من مگیرید ایرادی فنی پیش امد نمود که اصلاح گردید
حدالمقدور نام شاعر عنوان گردد.