تا تو نگاه مي كني كار من آه كردن است
اي به فداي چشم تو اين چه نگاه كردن است
Printable View
تا تو نگاه مي كني كار من آه كردن است
اي به فداي چشم تو اين چه نگاه كردن است
تمام فکرم توی چشمای تو بود
کاشکی الان دستهات تو دستهای من بود
تمام مردم این شهر به من همواره میگن
تو این سکوت سرد مرگ و بهمراه دارم
مرا پرکن ز هرخوابی که با تو دیدنی باشه
پرم کن باز آن عشقی که عاشق شدنی باشه
نگاهم را تو فهمیدی سکوتم را تو می شنیدی
ولی افسوس و صد افسوس که حالم را نپرسیدی
تو از حال من عاشق پریشانی و ترسیدی
ولی این را بدان هرگز توعشقم را نفهمیدی
یکسال گذشت اما یک عمر بی تو ماندم
یک روز مونده تا من، یک عمر با تو بشم
من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید
قفسم برده با جایی و دلم شاد کنید
دردا کنون ندارم تاب خراب و مستی
گرچه رهیده ام پاک از دام خود پرستی
اینک دریغم آمد بیرون روم ز مستی
آنجا که دید ه ام من آن سمت و سوی هستی
پس حالا حالا ها موندگاریننقل قول:
ولی جدا من تا روزی که شما این اواتورت رو عوض نکنی و چراغت رو روشن نکنی از این فروم نمیرم
.............
يه روز دلم گرفته بود مثه روزاي باروني
از اون هواها که خودت حالو هواشو ميدوني
اگه بشه با واژه ها حالمو تعريف بکنم
تو منو شعر منو با همه حست ميخوني
...
يك عمر گشتم از پي آن عمر جاودان
گشت زمانه عمر مرا دم به دم گرفت
نازم بدان نگاه كه او با اشاره اي
نام مرا ز دفتر هستي قلم گرفت
من با كه گويم اين غم بسيار كو مرا
در خيل كشتگان رخش دست كم گرفت
برگرد اي اميد ز كف رفته تا به كي
هر شب فغان كنم كه خدايا دلم گرفت
در سينه ام نهال غمش نشاند عشق
باري گرفت شاخ غم و خوب هم گرفت
تا بگذرد ز كوه غم عشق او حميد
دستي شكسته داشت به پاي قلم گرفت
تو شاه،من ملکه،قصرمان: تمام زمين
و تاجمان :گل نرگس،چه چيز بهتر از ين؟
حکومت من و تو حاکميت عشق است
حکومت من و تو،اين وظيفه سنگين
تو شاه باش و بگو با تو و دلم چه کنم؟!
تو شاه باش و بيا در کنار من بنشين
تو شاه باش و هميشه خبر بگير از عشق
برای خستگيم بال و پر بگير از عشق
تو شاه باش ولی پيش از آنکه حکم کنی
نگاه کن به دل من،نظر بگير از عشق!
نگاه کن به دلم،بيشتر حکومت کن
نگاه کن به دلم،بيشتر بگير از عشق!
قضا چون زند جام عمرم به سنگ
به داغم شودديده ها لاله رنگ
به خاك سيه چون شود منزلم
بود داغ آن سيمتن بر دلم
بهاران چو گل از چمن بردمد
گل مريم از خاك من بردمد
نوازد دل و جان غمناك را
پر از بوي مريم كند خاك را
...