مردم بالا دست چه صفایی دارند!
چشمه هاشان جوشان گاواشان شیر افشان باد!
من ندیدم دهشان
بی گمان پای چپرهاشان جا پای خداست.
ماهتاب آنجا میکند روشن پهنای کلام
آره يه مدتی سرم شلوغ بود.شرمنده
خوبه پس حداقل آشنا ميزنم به کل فراموش نشدم:31:
Printable View
مردم بالا دست چه صفایی دارند!
چشمه هاشان جوشان گاواشان شیر افشان باد!
من ندیدم دهشان
بی گمان پای چپرهاشان جا پای خداست.
ماهتاب آنجا میکند روشن پهنای کلام
آره يه مدتی سرم شلوغ بود.شرمنده
خوبه پس حداقل آشنا ميزنم به کل فراموش نشدم:31:
مبتلائیست که امید خلاصش نبود
هرکه بر پای دل از عشق سلاسل دارد
تا دم بازپسین غرقهی دریای غمش
مدعی باشد اگر چشم به ساحل دارد
هرکه خواهد که کند از تو مرادی حاصل
حاصل آنست که اندیشهی باطل دارد
میکشد ساعد سیمین تو ما را و عبید
میل بوسیدن سرپنجهی قاتل دارد
نه ببخشید اشتباه گرفتم:دی
دلخوشي ها كم نيست : مثلا اين خورشيد،
كودك پس فردا،
كفتر آن هفته.
يك نفر ديشب مرد
و هنوز ، نان گندم خوب است.
و هنوز ، آب مي ريزد پايين ، اسب ها مي نوشند.
من اصلاً با شما نبودم :31:
در شب هجران مرا پروانه وصلی فرست
ور نه از دردت جهانی را بسوزانم چو شمع
بی جمال عالم آرای تو روزم چون شب است
با کمال عشق تو در عين نقصانم چو شمع
کوه صبرم نرم شد چون موم در دست غمت
تا در آب و آتش عشقت گدازانم چو شمع
*-*
پگاه منم دیکه اینجا غریبم :31:
خوشحال شدم
شبت خوش
عشق می ورزم و امید که این فن شریف
چون هنر های دیگر موجب حرمان نشود
دوش می گفت که فردا بدهم کام دلت
سببی ساز خدایا که پشیمان نشود...
بنام نهان بین
میان ما درا ما عاشقانیم که تا در باغ عشقت در کشانیم
مقیم خانه ما شو چو سایه که ما خورشید را همسایگانیم
با حق باشید.
چشمي بخند اينكه مرا شادمان كنينقل قول:
كاري خلاف رسم قديم جهان كني
آنقدر تشنه ام كه تو بايد به خنده اي
اين تشنه را به شير و عسل ميهمان كني
در من ،هزار و يك شب دلتنگ و بي قرار
چشم انتظار اينكه خودت روزشان كني
يه سقفي از ابر/ سايه شب نورس
تكه هاي ابر بالاي سقفي از روشناي
اما افق روشنست
گذرها بي نهايتند پر پيچ و خمند برايت
اما افق تلالو نور دارد
طلايه ان شراب باده گسترست
بي اختيار خماري/بر راهي
زمزمه اين لحظه مي خواني
به كار اين باده مي گذري
ياري اندر كس نمي بينم ياران را چه شد
دوستي كي آخر آمد دوستداران را چه شد
دمت گرم و سرت خوش باد
سلامم را تو پاسخ گوی ,در بگشای
منم من میهمان هر شبت...