-
دل سپردن رمز قفل اين حصار تو به تو نيست
با تو بودن بهترينه ! اما ختم جستجو نيست
اونور ديوار شب باش ! تا من از تو ما بسازم
انعكاس اين ترانه ‚ آخرين آواز قو نيست
بايد بري تا بتونم اين شب رو نقاشي كنم
طعم گس نيشاي اين عقرب رو نقاشي كنم
بايد بري !دوس ندارم شب به تو چپ نگاه كنه
دوس ندارم دستاي شب ‚ صورتت رو سياه كنه
نه من من ‚ نه من تو ‚ تو اين شبا ما نميشه
عشق عظيم ما دوتا ‚ زير يه سقف جا نميشه
دل سپردن رمز قفل اين حصار تو به تو نيست
با تو بودن بهترينه ! اما ختم جستجو نيست
اونور ديوار شب باش ! تا من از تو ما بسازم
انعكاس اين ترانه ‚ آخرين آواز قو نيست
-
تو از خودت برام بگو بدون من خوش ميگذره ؟
دلت مي خواد مي اومدم يا تنها رفتي بهتره
از وقتي رفتي تو چشام فقط شده كاسه خون
همش يه چشمم به دره چشم ديگم به آسمون
يادت مي آد گريه هامو ريختم كنار پنجره
داد كشيدم تو رو خدا نامه بده يادت نره
*-*
قربونت نوشین خانوم
-
مو به مو بیند ز حرص خود بشر
رقص او خالی ز خیر و پُر ز شر
رقص و جولان بر سر میدان كنند
رقص اندر خون خود، مردان كنند
چون رهند از دست خود، دستی زنند
چون جهند از نقص خود، رقصی كنند
مطربانشان از درون دف میزنند
بحرها در شورشان، كف میزنند
تو نبینی، لیك بهر گوششان
برگها بر شاخها شد كف زنان
-
نفهمیدش که بعد از اون، سایه ای حتی ندارم
نمی دونم دونست یا نه ، تو این شبا بی ستارم
نفهمیدم چشاش چطور یک دفعه منو جادو کرد
تا لب دره سقوط چه طوری منو راهی کرد
-
درکش قدح پیدا هل تا بشوی رسوا
بربند دو چشم سر تا چشم نهان بینی
بگشای دو دست خود گر میل کنارستت
بشکن بت خاکی را تا روی بتان بینی
از بهر عجوزی را تا چند کشی کابین
وز بهر سه نان تا کی شمشیر و سنان بینی
-
روزنه اي از اميد, گرم و گرامي,
روشني افكنده باز بر دل سردم
دايم از آن لذتي كه خواهدم آمد
مستم و با سرنوشت بد به نبردم
تا بردم گاهگاه وسوسه با خويش
كاي دله دل! چشم از اين گناه فرو پوش,
ياد گناهان دلپذير گذشته
بانگ بر آرد كه: آي, شيطان! خاموش.
وسوسة توبه در دلم نكند راه
توبه كند, آنكه او گنه نتواند
گرگم و گرگ گرسنه ام من و گويم:
مرگ مگر زهر توبه ام بچشاند
-
دستای مهربونیشو نداد به دست سرد من
قبول نکرد که عاشقه، این دل بیچاره من
بعد جواب سرد اون، دل مثل بچه ها شده
سهم منم از عشق اون، گریه بی صدا شده
قلم تو دستم دوباره گریه رو از سر می گیره
از این همه مکر و دروغ جون می ده آروم می میره
همه می گن ساده نباش رفته که رفته بی خیال
اسم اونو دلم نوشت، تو آرزوهای محال
-----------
سلام
شب بخیر
کم پیدایی:دی
-
لحظه اي تو بــهت غـــم هام ســـــاز شعرتو شنيدم
اما ايـــــــن فقط خــــيال بـــــود نــــه نبودي،تو نبودي
خسته بودم،خيلي تنــها،بي کسي با من عجين بود
هيچ کســــــي منو نفهميد حتــــي تو،چون تو نبودي
ما که هستیم زیر سایتون بانو
-
يادت مي آد گريه هامو ريختم كنار پنجره
داد كشيدم تو رو خدا نامه بده يادت نره
يادت ميآد خنديدي و گفتي حالا بذار برم
تو رفتي و من تا حالا كنار در منتظرم
امروز ديدم ديگه داري من رو فراموش مي كني
فانوس آرزوهامونو داري خاموش ميكني
*-*
سلام سلام
-
رويي كبود و زانويي لرزان و بي كودك
چون گيسوان خاكي اش اوضاع در هم بود
بالاي گود قتلگاهي مانده سر بر خاك
ماهش ولي خونين تر از ماه محرم بود
خون گلويي بود و رويي مانده در آوار
آنجا اگر كه حرفي از گلبرگ و شبنم بود …
يك حنجره آواز زير خاك مي پژمرد
دنيا وليكن شروه خوان ناله ي بم بود
سلام
حال شما ؟