-
حذر از عشق ؟
ندانم
سفر از پيش تو ؟
هرگز نتوانم
روز اول كه دل من به تمناي تو پَر زد
چون كبوتر لب بام تو نشستم
تو بمن سنگ زدي ، من نه رميدم ، نه گسستم
باز گفتم كه : تو صيادي و من آهوي دشتم
تا به دام تو درافتم ، همه جا گشتم و گشتم
حذر از عشق ندانم
سفر از پيش تو هرگز نتوانم ، نتوانم … !
*-*
شب خوش
-
می آئی و من می روم ، بدرود ، بدرود
چیزی نیاوردیم و چیزی هم نبردیم
بیهوده بود تلخ دردی بود ، اما...
اما ... ، چه درد انگیز ما بیهوده مردیم !
-
من که تو بن بست غربت
زخمی از آوار پاییز
فکرچشمای تو بودم
با دلی از گریه لبریز
شب عاشقونه ی من
که حروم شد
مهلت بودن باتو که تموم شد
ندونستم که باید از تو می گزشتم
وقتی از غربت چشمات می نوشتم
بنویس مهلت موندن یه نفس بود
سهم من از همه دنیا یه قفس بود
بنویس
که خیلی وقته
واسه تو
گر یه
نکردم
سر رو شونه هات نزاشتم
مثه دستات سرده سردم...
-
ميدونم با همه قلبم,ترو تنها مي پرستم
حتي توي بي کسي هام, تا هميشه با تو هستم
چه تو باشي چه نباشي
عکس توست تو قاب سينه
هر جا باشم دله عاشق
چهره ء ترو مي بينه
-
هر دم که شب آهنگ کند ز آتش مهرت
دود دل من راه شباهنگ بگیرد
چون پرتو خورشید رخت بر قمر افتد
از عکس رخت لاله و گل رنگ بگیرد
خون شد دلم از دست سر زلفت و کس نیست
کانصافم از آن هندوی شبرنگ بگیرد ...
-
دلتنگ خواهم ماند
همیشه
نه برای با تو بودن
برای
آمیزش عشق و طعم خوش لیمو
برای عاشقی هایم
برای
همه آن چیزهایی که ندیدی .
-
:31::31:
ادیتتتتتتتتتتتت میکنیییییییییییییییم
-
يکشب آمدی از راه، شب که نه، غروبی بود
ديدمت دلم لرزيد، اين شروع خوبی بود
چشمهايت انگاری چشمهی نجابت بود
- آمد او - به خود گفتم: آنکه توی خوابت بود
چشمهات میگفتند: عاشقی نخواهی کرد
دور میشدم گفتی: صبر کن! ببين! برگرد!
عاشقانه خنديدی، دستمان به هم پيوست
خلوت قشنگی داشت کوچهای که يادت هست
کوچه را که يادت هست، بافتش قديمی بود
و هميشه میگفتی: خلوتش صميمی بود
با بهانهی باران، چشمهايمان تر بود
کوچه؛ من؛ تو؛ باران، آه !، راستی که محشر بود
با تو خلوت شب را خوب زير و رو کرديم
تازه اول شب بود، زود بود برگرديم
میروی سفر گفتی گر چه دور خواهی شد
زود باز میگردی، کاش باورم میشد !
در کنار تو آنشب مملو از سخن بودم
فکر میکنم گاهی: آنکه بود، من بودم؟
آنکه شعرها میخواند، آنکه التماست کرد:
میروی برو ... اما، زودتر کمی برگرد
-
دیگه برای موندن
اتاق تو شلوغه
عروسکا بدونین
که عاشقی دروغه
*-
سلام
-
هان ای دل عبرت بین از دیده عبر کن هان
ایوان مدائن آیینه ی عبرت دان