-
گالیانی شایعه انتقال کاکا به رئال مادرید را رد کرد
: " آدریانو گالیانی " انتقال بازیکن برزیلی میلان به رئال مادرید را رد کرد و اعلام کرد درباره آینده " آنجلوتی " دوشنبه تصمیمگیری خواهد کرد.
روزنامه اسپانیایی AS امروز ادعا کرد که رئال مادرید توانسته با " کاکا " فوق ستاره برزیلی میلان به توافق برسد و هفته آینده این خبر اعلام میشود، به طوری که روسونری موافقت کرده این بازیکن 27 ساله این تیم را ترک کند. اما " آدریانو گالیانی " رئیس باشگاه میلان سریعا این خبر را تکذیب کرده و اعلام کرده این بازیکن همچنان به این تیم متعهد خواهد بود.
او در مصاحبه با اسکای اسپورت ایتالیا اعلام کرد:« کاکا در میلان خواهد ماند.»
و " کاکا " نیز میگوید:« همیشه من گفتهام که حضور در میلان را دوست دارم.»
اما " گالیانی " در مورد آینده " کارلو آنجلوتی " سرمربی میلان به صورت شفاف حرف نمیزند و انتظار میرود او بعد از بازی با فیورنتینا در هفته آخر سری A این باشگاه را به مقصد چلسی ترک کند.
" گالیانی " گفت:« ما در این مورد دوشنبه صحبت خواهیم کرد. هنوز هیچ تصمیمی در این مورد گرفته نشده است.»
منبع: سایت گل
-
ورزش کشور چین یک تحقیق بین افراد 14 تا 54 ساله کشورش انجام داده که نتیجه آن این بوده است:
طرفداران آث. میلان : 22.4 ٪
طرفداران رئال مادرید: 21.6 ٪
طبق مطالعاتی که امروز در Peking چین انجام شده تیم آث. میلان پرطرفدارترین تیم در بین مردمان این کشور است و بعد از میلان؛ رئال مادرید از اسپانیا؛ منچستر یوناتد از انگلیس و بایرن مونیخ از آلمان قرار دارد.
-
ممنون
جالب بود...میلان یکی از پرطرفدارترین تیمهای جهانه
فوررزا میلان
-
خداحافظی یک مرد بزرگ
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بازی روز یکشنبه میلان در شهر فلورانس و مقابل تیم فیورنتینا آخرین حضور رسمی پائولو مالدینی 40 ساله در میادین فوتبال برای تیم میلان خواهد بود. کاپیتان نامدار روسونری هفته گذشته آخرین بازی خود را در ورزشگاه سان سیرو انجام داد و متأسفانه تیم میلان در حضور تماشاگران خودی متحمل شکست در برابر تیم رم شد و خداحافظی خانگی به کاپیتان چندان نچسبید و او اینک به سوی آخرین حضور خود بر روی چمن سبز می رود.
پائولو که اینک در میانسالی قرار دارد در 25 فصل حضور مستمرش در تیم میلان توانسته است 26 افتخار داخلی و خارجی را به همراه این باشگاه کسب کند که مهمترین آنها 5 قهرمانی در بالاترین سطح اروپا می باشد.
مالدینی در سال 2003 در حالی جام قهرمانی باشگاه های اروپا را بالای سر برد که پدرش ـ چزاره مالدینی ـ چهل سال پیش بعنوان کاپیتان همین تیم این کار را انجام داده بود. مالدینی درباره پدر خود چنین می گوید: پدرم کاپیتان این تیم بود و بنابراین از آغاز این باشگاه، باشگاه خاصی برای من بوده است. از زمان آغاز به کار پرزیدنت سیلویو برلوسکونی ما 20 سال است که در اروپا و ایتالیا در اوج بوده ایم اما این شور و شوق و تعصب در باشگاه از مدتهای مدیدی از گذشته بوده است.
مالدینی درباره تیم میلان می گوید: میلان همیشه بازیکنان بزرگی داشته است و سبک بازی اش نیز زیبا است و این همیشه بخاطر تلاش آنها در جهت ارائه فوتبال زیبا و تماشاگرپسند بوده است. این فلسفه فوتبال میلان است که از دهه 50 میلادی در این باشگاه بوده است و تا کنون و با حضور برلوسکونی استمرار داشته است. این مسئله ممکن است گاهی اوقات کم نمود داشته باشد اما بخشی از وجود باشگاه ما است.
پائولو در کنار بزرگان زیادی در میلان حضور داشته است و تحویل گیرنده بازوبند کاپیتانی از بازیکن بزرگی همچون فرانکو بارزی نیز می باشد. مالدینی درباره تأثیری که از کاپیتان سابق میلان پذیرفته است می گوید: من با بازیکنان استثنایی زیادی بازی کرده ام اما اگر من مجبور شوم یکی را انتخاب بکنم آن فرد بارزی خواهد بود چرا که او به من درسهای زیادی داده است. او الگوی من بود. نه فقط بخاطر اینکه او در همان پست مشابه بازی می کرد بلکه بخاطر نوع رفتارش در رختکن تیم با شخصیت کاملاً قوی ای که داشت.
از مالدینی اگر درباره لحظات بزرگی که با میلان داشته است پرسیده شود شاید او به قهرمانی سال 2003 در لیگ قهرمانان اشاره کند و همچنین پیروزی 6 بر صفرشان در داربی شهر میلان مقابل اینتر در سال 2001 را نیز از قلم نیندازد. او درباره آن داربی می گوید: آن بازی برای خانواده ام خیلی مورد توجه بود برای اینکه پدرم در آن موقع بر روی نیمکت تیم بود.
روسونری در حالی فصل را به پایان می رساند که نمایشی دلچسب در طول فصل از خود نشان نداده است و کاپیتان فراموش نشدنی شان نیز برای همیشه دنیای فوتبال را ترک خواهد گفت. اما هنوز هم بسیاری به وجود استعدادهای ناب در خانواده مالدینی ها ایمان دارند و امیدوارند که بعد از پدر و پسر نسل سوم این خانواده یعنی کریستیان و دانیل بتوانند ادامه دهنده راه بزرگان خانواده در باشگاه بزرگ میلان باشند.
-
دوست من دیگر عکس " :40: پائولو مالدینی :40:" را نزنید من دیگه هر موقع عکسش را میبینم بغض گلوم را میگیرد...:19:
واقعا که اسطوره است برای میلان...:11:
-
لئوناردو سرمربی میلان می شود
روسونری هفته آینده وضعیت سرمربی خود را مشخص خواهد کرد...
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سایت گل : به نوشته روزنامه گاتزتا دلواسپورت لئوناردو سرمربی جدید میلان خواهد بود و دوشنبه هفته آینده این خبر رسما اعلام خواهد شد و کارلو آنچلوتی سرمربی فعلی میلان در پایان فصل با توجه به خبرهایی که پیش از این منتشر شده بود هدایت چلسی را بر عهده خواهد گرفت.بدین ترتیب ستاره برزیلی و اسبق میلان روی نیمکت میلان خواهد نشست و مائورو تاسوتی را به عنوان دستیار و فیلیپو گالی را به عنوان مدیر تیم انتخاب خواهد کرد.
مسئولان روسونری همچنین به دنبال اضافه کردن یک عضو دیگر به کادر فنی خود نیز هستند که بتواند بازی حریفان میلان را آنالیز کرده و اطلاعات را در اختیار لئوناردو قرار دهد.تغییر دیگر در تیم کادر پزشکی خواهد بود که با توجه به توصیه لئوناردو به گالیانی تغییر خواهد کرد.لئوناردو از گالیانی خواسته پروفسور میرسمان پزشک تیم تغییر کند.باید تا روز دوشنبه صبر کرد و دید سرنوشت نیمکت میلان به چه ترتیبی رقم خواهد خورد.
-
مبادله اسين و پيرلو ميان ميلان و چلسي
روزنامه كوريره دلو اسپورت مدعي شد باشگاه ميلان ايتاليا در نظر دارد ميشل اسين هافبك باشگاه چلسي را در ازاي انتقال آندره پيرلو به اين تيم لندني ، به عضويت بگيرد.
اين گزارش حاكي از اين است كه كارلو آنجلوتي قصد دارد در صورت قبول سرمربيگري باشگاه چلسي، پيرلو را همراه با خود به ليگ انگليس ببرد و طبق تحليل مطبوعات ايتاليايي، احتمال تحقق چنين انتقالي زياد است.
هيچ يك از دو باشگاه عكس العملي به اين شايعات نشان ندادهاند اما باور عمومي براين است كه پيرلو همراه با آنجلوتي عازم استمفورد بريج خواهد شد.
ظاهرا باشگاه ميلان خود را آماده ميكند تا در صورت رفتن پيرلو، ميشل اسين غنايي را به سن سيرو بياورد. لئوناردو به عنوان نامزد جانشيني آنجلوتي مطرح است و شواهد حاكي از اين است كه اين برزيلي، به بازيهاي اسين علاقمند است.
گفته ميشود ميلان روز دوشنبه بيانيهاي رسمي در مورد وضعيت آنجلوتي منتشر خواهد كرد و سياستهاي اين تيم براي ورود به فصل نقل و انتقالات تابستاني مشخص تر خواهد شد.
-
کارلو برووووو....
اسین دیگه کیه...
میلان داره هر چی مهره خوب به باشگاههای دیگه میدهد ... حالا آنچلوتی میخواهد بره دیگه شرط میزاره...
این گلابی رفتنش هم دردسر داره برای میلان...
-
همه خاطرات كارلتو
ميلان را در نوامبر 2001 از فاتح تريم تحويل گرفتم.
اين بهترين فصل ما نبود. تيم از نفس افتاده بود و چند مصدوم كليدي داشتيم. بعد از شكست 2 بر صفر در خانه بولونيا، كنترلم را از دست دادم. اين براي من زياد اتفاق نميافتد، ولي من هم انسانم. ما كاملا ضعيف بازي كرده بوديم و تيم بيانگيزه و بيتفاوت به نظر ميرسيد. من به تنهايي رختكن را به هم ريختم؛ با مشت به ميز كوبيدم، به در لگد زدم، بطري آب را پرت كردم و با تمام وجود فرياد زدم. به همه بازيكنان به طور تكتك توهين كردم. هدف من تحريك و بيدار كردن آنها بود.
نميدانم به خاطر دادوفرياد من بود يا نه، ولي آن بازي نقطه عطفي شد. ما دوباره راهمان به سوي ليگ قهرمانان را باز كرديم. هرچند من بهاي آن را پرداختم، چون شما نميتوانيد با همه بازيكنان به يك روش برخورد كنيد. ديميتريو آلبرتيني كه تا چند سال قبل از آن دوست و همبازي من بود، در پايان فصل پيش من آمد و گفت: «هرگز چنين انتظاري از تو نداشتم. ما با هم بازي كردهايم و فكر ميكردم رابطه ما متفاوت باشد. اين پايان همه چيز است.» او همان تابستان از جمع ما جدا شد.
اولين فصل كامل من در ميلان، فصل 2003- 2002 همه چيز به درخت كريسمس «آرايش دلخواه آنچلوتي» ختم شد. بازار نقل و انتقالات دو هديه خوب براي من داشت؛ كلارنس سيدورف و ريوالدو. و اين وظيفه من بود در تيمي كه آندرها پيرلو و روي كوشتا را هم داشت، جايي در تركيب اصلي براي آنها پيدا كنم. هر چهار بازيكن بايد بازي ميكردند. فلسفه باشگاه كه نمايش خوب و فوتبال زيبا را قبل از هر چيزي قرار ميدهد، اين را طلب ميكرد.
پيرلو كمك بزرگي به من كرد. او يك روز پيش من آمد و حدس زد كه ميتواند عقبتر هم بازي كند، درست مقابل دفاع چهارنفره. من كاملا بدبين بودم. او يك هافبك تهاجمي بود و تمايل داشت با توپ حركت كند. با اين وجود، اين تغيير جواب داد. او تبديل به يكي از بهترين بازيكنان جهان در اين پست شد. سيدورف را به كنار خط فرستادم و روي كوشتا و ريوالدو پشتسر تك مهاجم بازي ميكردند. 1-2-3-4 يا درخت كريسمس من آماده بود.
در آن سال فوقالعاده بوديم و توانستيم به فينال ليگ قهرمانان در اولدترافورد مقابل يوونتوس برسيم. ما بايد در جريان بازي كار را تمام ميكرديم، ولي بازي به ضربات پنالتي كشيده شد. صادقانه بگويم، وقتي به لحظه ضربات پنالتي رسيديم، وضعيت خيلي حساس شد. ناگهان پيدا كردن بازيكناني كه حاضر به ضربه زدن باشند، خيلي دشوار شد. مثلاً اينزاگي ناپديد شد. خوشبختانه شوچنكو ضربه آخر را زد و قهرمان شديم.
فينال بعدي من البته استانبول (2005) بود. در نيمه ما 3 بر صفر جلو بوديم و برخي از بازيكنان كه در تيم اصلي انتخاب نشده بودند، تيشرتهايي را كه براي جشن آماده كرده بوديم زير پيراهنهايشان پوشيده بودند. به آنها هشدار دادم كه ليورپول تا آخرين نفس مبارزه خواهد كرد. ولي آنچه بعد از آن اتفاق افتاد، باورنكردني بود. شش دقيقهاي كه ميلان كاملا خاموش بود 360 ثانيه كه در آن بازي 180 درجه تغيير كرد. آنها سه بار گل زدند. اين غيرممكن بود. اين باورنكردني بود.
بارها از من پرسيدهاند كه بعد از اينكه بازي مساوي شد، در ذهن من چه ميگذشت. واقعيت اين است كه سر من كاملا تهي بود. همه چيز خيلي سريع بود، خيلي غيرقابل پيشبيني. ما از آن گريختيم، ولي آثار مخرب آن باقي بود. با وجود اينكه در وقت اضافه موقعيتهاي زيادي داشتيم، بازي به ضربات پنالتي كشيده شد. بقيه ماجرا را ميدانيد. يرزي دودك بالا و پايين ميپريد، درست مثل كاري كه بروس گروبلار [دروازهبان سابق و جنجالي ليورپول] 21 سال قبل از آن مقابل تيم رم من انجام داده بود و ليورپول برنده شد.
انتقام از ليورپول
از آن به بعد، حتي يك لحظه آن بازي را تماشا نكردهام. پيداكردن راهي براي فراموشي آن سخت بود (و من آن را فراموش كردهام. امروز آن بازي براي من يك شكست است، درست مثل همه شكستهايي كه در زندگي ورزشيام داشتهام.)
بخش زيادي از فصل 2006-2005 را به ترميم روحي تيم گذراندم. ولي ما توانستيم از آن مرحله هم عبور كنيم. سال بعد از آن ما قويتر شده بوديم و من در ذهنم طرفدار دو تيم بودم؛ ميلان و ليورپول. چراكه نااميدانه ميخواستم كه ما دوباره در فينال به هم برسيم. در آن سال در نيمهنهايي با منچستريونايتد روبهرو شديم در حالي كه ليورپول با چلسي بازي ميكرد. ما در اولدترافورد 3 بر 2 شكست خورديم. من پس از بازي با سرالكس برخورد خشني داشتم چون به ملاقات مرسوم پس از بازي نرفتم. خيلي ناراحت بودم و در بازي برگشت سعي كردم جبران كنم.
در آن بازي 3 بر صفر پيروز شديم و من ميتوانم دو دليل را براي آن برد همهجانبهمان بگويم؛ يكي خاطره استانبول بود. ديگر اينكه شب قبل در مركز تمريني ميلانو كه به ماكتي از جايگاه هواداران دوآتشه ليورپول شبيه بود، ديديم كه اين تيم چلسي را حذف كرد. ما كاملا مجهز بوديم؛ پرچم، شال و بنرها. براي آن شب ما قرمز دوآتشه شده بوديم. اين به خاطر ميل زيادي بود كه به ملاقات دوباره با اين تيم در فينال داشتيم. ميدانستيم كه ليورپول را شكست ميدهيم. كاملا مطمئن بوديم. در نهايت 2 بر يك پيروز شديم. جزييات بازي را زياد به خاطر ندارم ولي ميتوانم جشن بعد از بازي در هتل را كاملا به خاطر بياورم.
پيشنهاد رئال مادريد
در آوريل 2006، پيشنهادي از رئالمادريد و فلورنتينو پرس داشتم كه ميخواست دوباره در انتخابات شركت كند. آنها به من گفتند كه من «بهترين» هستم (آنها نميتوانستند مرا «خاص» بنامند، چون قبل از آن يك نفر اين لقب را انتخاب كرده بود) من پذيرفتم. براي يك چالش جديد آماده بودم ولي ميلان به من اجازه جدايي نداد و پيشنهاد جديدي ارائه كرد. در آن زمان بود كه رئال به سوي فابيو كاپلو چرخيد.
برايم خندهدار بود چون كاپلو نميدانست كه به كداميك از ما زودتر پيشنهاد دادهاند. اين براي غرور او مهم بود ولي امروز اين موضوع بين من و دوستانم تبديل به يك لطيفه شده.
آخرين سال بازيگري من با اولين سال مربيگري كاپلو در ميلان همزمان شده بود. او خيلي جدي و باريكبين بود و فكر نميكنم بازيخوان بهتري از او وجود داشته باشد. ولي از نظر انضباطي، اوضاع متفاوت است. او هيچ مكالمهاي با ما نداشت و فقط ميگفت كه چه كار بايد بكنيم و عجيب نبود كه او با بسياري از بازيكنان اختلاف پيدا كرد. مثلا يادم ميآيد كه رودگوليت او را به ديوار كوبيد. ما براي جداكردن آنها مداخله كرديم، هرچند بسياري از بازيكنان در دلشان براي «رود» هورا ميكشيدند ولي اين حالا تبديل به يكي از نقاط قوت كاپلو شده او ممكن است يك مشاجره سخت داشته باشد و پنج دقيقه بعد همه چيز تمام ميشود.
به عنوان بازيكن، زانوهايم مشكل داشت. من كمي پرخور بودم و اين كار مرا سختتر ميكرد. در 22 سالگي بازيكن ثابت تيم ملي ايتاليا بودم، ولي جام جهاني 1982 را به دليل مصدوميت از دست دادم. با نيس ليدهولم، براي اولين بار پس از 40 سال با رم قهرمان شديم. بعد از آن اسون گوران اريكسون آمد. ما براي فهميدن جملات او مشكل داشتيم و اين سوژه خندهمان بود. با اين وجود من اريكسون را واقعا دوست داشتم و اخراج او در آوريل 1987 يكي از دلايلي بود كه مرا مجاب كرد رم را ترك كنم. مجبور شدم تا آخرين روزهاي مهلت نقل و انتقالات صبر كنم. آريگو ساچي تازه سرمربي ميلان شده بود و واقعا مرا ميخواست.
ميخواهم در يك مورد شفاف صحبت كنم. تركيب و نحوه بازي تيم را من انتخاب ميكنم. بايد هم اين كار به عهده مربي باشد. هر جايي كه كار كردهام، همينطور بوده. بله، رئيس باشگاه حق دارد كه سئوالاتي بپرسد و سرمربي وظيفه دارد به او توضيح بدهد ولي فقط همين. اين با برلوسكوني بارها اتفاق افتاده. او شيفته بازيكنان ميشود. ابتدا فان باستن بعد روي كوشتا، بعد كاكا، بعد رونالدينيو. مانند همه مالكان او يك هوادار است و اين خيلي خوب است. ولي بايد حدي وجود داشته باشد.
-
مالديني پس از 30 سال، امروز از ميلان خداحافظي ميكند
وداع اسطوره روسونري
خبرگزاري فوتبال ايران - امروز مالديني با باشگاهي خداحافظي ميكند كه براي نخستين بار در سن 10 سالگي وارد آن شد و 30 سال از زندگي خود را وقف آن كرد. با بيش از 1000 بازي رسمي به همراه ميلان و تيم ملي ايتاليا. مالديني كه بعد از جامجهاني 2002 از فوتبال ملي خداحافظي كرد اكنون براي هميشه كفشهاي خود را كنار ميگذارد.
وب سايت ميلان با جملهاي ساده كه در تمام طول هفته گذشته آن را به نمايش گذاشته، سالها وفاداري مالديني را خلاصه كرده است: «25 فصل، 900 بازي، هميشه و تنها ميلان، متشكريم پائولو.»
بيترديد مجموعه 126 بازي ملي، 7 قهرماني سري A و 5 قهرماني اروپا تنها به خاطر دوران طولاني بازيگري مالديني نيست بلكه به اين خاطر است كه او بهترين است. 25 سال حضور در تيم اصلي يكي از مطرحترين باشگاههاي دنيا دستاوردي حيرتآور و دست نيافتني است. حتي رايان گيگز 35 ساله هم كه از معدود بازيكنان وفادار دنياي فوتبال است، بايد حداقل 7 سال ديگر براي دستيابي به ركورد مالديني به بازي در يونايتد ادامه دهد و رائول 32 ساله، كاپيتان رئال مادريد هم 10 سال با اين ركورد فاصله دارد.
مالديني، مدافع باهوش و در عين حال صاحب سبك ميلان كه در طول سالهاي گذشته همواره در هر دو پست جناح چپ و مركز خط دفاع تيم موفق عمل كرد، بيترديد در تركيب تيم منتخب بهترينهاي تاريخ فوتبال قرار خواهد گرفت. وي اگر چه در آخرين بازي خود در سنسيرو كه هفته گذشته در باخت 3 بر دو مقابل رم انجام داد مورد بياحترامي تعداد محدودي از هواداران قرار گرفت اما به طور كلي به عنوان نماد ميلان از محبوبيت خاصي برخوردار است و در اينباره گفته: «از وجههاي كه بين مردم دارم به خود ميبالم. من همه چيزم را براي پيراهن روسونري دادم.»
هيچ جشن ويژهاي براي مالديني برگزار نميشود. اين خواسته خود اوست. اسطوره ميلان هفته گذشته در سنسيرو به سادگي از هواداران اين تيم خداحافظي كرد و در ديدار خارج از خانه امروز مقابل فيورنتينا هم به همين سادگي با خانواده بزرگ فوتبال ايتاليا وداع ميكند. هرچند كه فيورنتينا تصميم دارد مراسم بزرگداشتي را براي اين بازيكن در استاديوم آرتميو فرانكي برگزار كند. آندرهآ دلاواله، رئيس باشگاه دراينباره گفت: «مالديني شايسته يك قدرداني بزرگ است و ما ميخواهيم در اين افتخار سهم كوچكي داشته باشيم.» پراندلي، سرمربي فيورنتينا هم دراينباره گفت: «روز يكشنبه ما به احترام مالديني ميايستيم و او را تشويق ميكنيم. پيشاپيش از فلورانس براي استقبال شايسته از اين بازيكن تشكر ميكنم.»
ارتباط قلبي دنياي فوتبال با مالديني قويتر از آن است كه با بياحترامي معدودي از هواداران خدشهدار است. هفته گذشته در سنسيرو بازيكنان رم پيراهنهايي را به تن كردند كه روي آنها نوشتههايي در تمجيد از مالديني چاپ شده بود. الساندرو دلپيرو، كاپيتان يوونتوس در يك جمله اين بازيكن را بهترين خوانده و سرالكس فرگوسن، سرمربي منچستريونايتد، او را بازيكن محبوب خود بين تمام بازيكنان تيمهاي رقيب كه تاكنون مقابل آنها قرار گرفته، توصيف كرده است. حتي گوارديولا سرمربي بارسلونا، پس از قهرماني تيمش در ليگ قهرمانان آن را به مالديني تقديم كرد.
مالديني اگر چه با ميلان به تمام قهرمانيهاي ممكن دست پيدا كرد اما با تيمهاي ملي ايتاليا هيچ افتخاري را تجربه نكرد. بسياري از مفسران از اينكه اين بازيكن هرگز صاحب توپ طلا نشد افسوس ميخورند اما خود او پذيرفته كه اين جايزه معمولا متعلق به مهاجمان است.
حتي زماني كه در سال 1996 توسط مجله «ورلد ساكر» بهترين بازيكن سال نام گرفت، او بارسي كاپيتان وقت ميلان را كه بعد از بازنشستگي بازوبند را به مالديني داد، شايسته اين عنوان دانست.