دوباره توی این دلم ، غصه دارهنقل قول:
میخوام برم به کربلا که بی قراره :40: :40: :40: :40: :40:
Printable View
دوباره توی این دلم ، غصه دارهنقل قول:
میخوام برم به کربلا که بی قراره :40: :40: :40: :40: :40:
همه شب نالم چون نی که غمی دارم که غمی دارم
دل و جان بردی اما نشدی یارم نشدی یارم
من از آن روز که در بند توام آزادم / من نه دیوانه ی خویشم که غمی دارم
مرا نصيب غم آمد، به شادي همه عالم
چرا كه از همه عالم، محبت تو گزيدم
چو شمع خنده نكردي، مگر به روز سياهم
چو بخت جلوه نكردي، مگر ز موي سپيدم
بجز وفا و عنايت، نماند در همه عالم
ندامتي كه نبردم، ملامتي كه نديدم
مرا این گونه میخواهی ز خود بیگانه میخوای
مرا دلباخته چون مجنون ز خود افسانه میخواهی
يكي دو فصل گذشت از درو ، ولي چه كنم
كه باز خوشه ي دلتنگيم دروده نشد
چه چيز تازه در اين غربت است ؟ كي ؟ چه زمان
غروب جمعه ي من بي تو پوك و پوده نشد ؟
سلام . . .
دلم از زمین گرفت
دلم از خزان گرفت
دلم از نبودنت گرفت
دل من ــ دل نبود
واژه خواستنی بود محال
جام عشقی بود تهی!
لابه لای این همه خواب
رویای عشق تو هم رفت به خواب
و خودت نآمدی ای عشق
و خودت گپ نزدی ای عشق
و مرا سوزاندی
مرا بردی به خواب
خوابی از جنس ناب!
خواب....!
چه کسی مرا بیدار خواهد کرد؟!
با کدامین بانگ؟!
با کدامین داد!
با کدامین فریاد...
ديدي گلا شب كه ميشه اشكاشونو رو مي كنن
يادت باشه چشم منم هميشه غرق شبنمه
تو مي ري و اسم من و از رو دلت خط مي زني
اسم قشنگ تو ولي هميشه هرجا يادمه
چشماي روشنت يه كم كاشكه هواي من رو داشت
تنها توقعم فقط يه بار جواب ناممه
سلام خانم گل خودم
هیچكس با من در این دنیا نبود
هیچكس مانند من تنها نبود
هیچكس دردی زدردم بر نداشت
بلكه دردی نیز بر دردم گذاشت
هیچكس فكر مرا باور نكرد
خطی از شعر مرا از بر نكرد
هیچكس معنای آزادی نگفت
در وجودم رد پایش را نجست
بوس بوس [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نقل قول:
سلام
بابا تو کجایی ؟:31:
یه لحظه اسمت اومد بالا تعجب کردم :18:
خوش اومدی :11:
"""""""""""""""""""
ترا ساقي جان گويد براي ننگ و نامي را * فرو مگذار در مجلس چنين اشگرف جامي را
..........................
ز خون ما قصاصت را بجو اين دم خلاصت را * مهل ساقي خاصت را براي خاص و عامي را
..........................
بكش جام جلالي را فدا كن نفس و مالي را * مشو سخره حلالي را مخوان باده حرامي را
..........................
غلط كردار ناداني همه ناميست يا ناني * ترا چون پخته شد جاني مگير اي پخته خامي را
..........................
كسي كز نام مي لافد بهل كز غصه بشكافد * چو آن مرغي كه مي بافد بگرد خويش دامي را
..........................
درين دام و درين دانه مجو جز عشق جانانه * مگو از چرخ وز خانه تو ديده گير بامي را
..........................
تو شين و كاف و ري را خود مگو شكر كه هست از ني * مگو القاب جان حي يكي نقش و كلامي را
..........................
چو بي صورت تو جان باشي چه نقصان گر نهان باشي * چرا در بند آن باشي كه واگويي پيامي را
..........................
بيا اي هم دل محرم بگير اين باده خرم * چنان سرمست شو اين دم كه نشناسي مقامي را
..........................
برو اي راه ره پيما بدان خورشيد جان افزا * ازين مجنون پر سودا ببر آنجا سلامي را
..........................
بگو اي شمس تبريزي از آن ميهاي پاييزي * بخود در ساغرم ريزي نفرمايي غلامي را
..........................