رشته ای در گردنم افکنده دوست
می برد هر جا که خاطر خواه اوست
Printable View
رشته ای در گردنم افکنده دوست
می برد هر جا که خاطر خواه اوست
تو رو محض خیره هامون که نفس نفس خدا شد
از همون لحظه که رفتی روحم از تنم جدا شد
تو که تنها نمیمونی منه تنها رو دعا کن
خاطراتمو نگه دار اما دستامو رها کن
سلام شب خوش
نفسها ی من بوی تو داره
عطر لحظه های خاطره داره
داره نم نمک از آسمون چشمات
بارون شادی میباره
ثلام خوش به شب !
سهم من جز شکستن من
تو هجوم شب زمین نیست
با پر و بال خاکی من
شوق پرواز آخری نیست
بی تو باید دوباره برگشت به شب بی پناهی
سنگر وحشت من از مرگ
مرهم زخم پیر من کو
واسه پیدا شدن تو آینه
جاده سبز گم شدن کو
بی تو بــــــــــــا ید دوباره گم شد تو غبار تباهی
شب بی تو ؛ شب بی من
شب دل مرده های تنها بود
شب رفتن
شب مردن
شب دل کندن من از ما بود
نقل قول:
همه عمر چشم بودم که مگر گلي بخندد
دگر اي اميد خون شو که فرو خليد خاري
سحرم کشيده خنجر , که چرا شبت نکشته است
تو بکش که تا نيفتد دگرم به شب گذاري
چو به زندگان نبخشي تو گناه زندگاني
بگذار تا بميرد به بر تو زنده واري
یاد یاران قدیمم نرود از دل تنگ
چون هوای چمن از یاد اسیران قفس
سالها فكر من اينست و همه شب سخنم
كه چرا غافل از احـــــــــــوال دل خويشتنم
:31:
:11:
مرده آنست كه غافل شود از دل
نفرين دل به آن كس كزو شود غافل
:27::31:
لاله ساغر گیر و نرگس مست و بر ما نام فسق
داوری دارم بسی یا رب که را داور کنم
باز کش یک دم عنان ای ترک شهر آشوب من
تا ز اشک و چهره راهت پر زر و گوهر کنم !
من آنم که از مرز توران زمین
به شمشیر شاه آورم روز کین
نه مردی بدان جنگ و خون ریختن
شبیخون به ترکان و آویختن
(خوب p30world بای تا بعد کنکور)