تصور رفتار پارسایانه و تسلیم جویانه ی امام حسین (ع) در واقعه ی کربلا، در منابع سنتی شیعه، و شاید بهتر از همه در لقب «مظلوم» که در تداول عامه به دنبال اسم امام حسین (ع) می افزایند، جلوه گر شده است. مظلوم در لغت یعنی کسی که مورد ظلم واقع شده، ولی در زبان پارسی، فحوایش بیشتر از صرفا" مورد بیداد و ستم قرار گرفتن است، و به معنی کسی است که با دیگران حتی به هنگامی که ستم می بیند در نمی افتد، و این عملش نه از روی جبونی و زبونی است، بلکه از بزرگواری و شکیبائی است. همین است که عرفا" مترادف با نجیب است. لذا مظلوم بودن به جای آنکه دلالت بر صفتی منفی کند، یا فقدان یک فضیلتی باشد، خود فضیلتی اخلاقی شمرده می شود. دو جنبه ای و متناقض نما بودن انعکاس واقعه ی کربلا در متون شیعی، اعم از مردم پسند و محققانه از همین است. درست است که قطع نظر از صحنه های پرشور و احساسات، چیزی فراتر از دستمایه ی گریستن و عقده ی دل گشودن است، و امام حسین (ع) به خاطر فداکاریش برای به کرسی نشاندن آرمان اهل بیت پیامبر و احیاء دین جدش حضرت محمد (ص) و نجات آن از دست انحرافات بنی امیه، ستایش می شود. ولی تصویر غالبش به صورت قدیسی که دوستدار رنج است و در طلب شهادت است، هر کوششی را برای استفاده از این واقعه به عنوان وسیله ای برای پرورش پویائی و تحرک سیاسی، با شکست مواجه می نماید.
برای آنکه به انفعالی بودن و بی ضرر بودن این تصور، از چنین نظرگاه سیاسی پی ببریم کافی است به این واقعیت توجه کنیم که تعزیه را ثروتمندان و قدرتمندانی به راه انداختند و پر و بال دادند که هم در دوره ی صفویه و هم قاجاریه از آن به عنوان وسیله ی تحکیم قدرتشان بر مردم استفاده می کردند. و دیکتـاتـوری چون ناصرالدین شاه، هیچ تعارضی بین شیوه های ظالمانه ی حکومتش و تامین بهترین و پیشرفته ترین امکانات برای برگزاری تعزیه نمی دید.
(اندیشه سیاسی در اسلام معاصر - حمید عنایت)