یکی از آشناها میگه:
مهمونی بودیم و اونجا یک CD فیلم آوردن و گذاشتن و ما داشتیم همگی نگاه میکردیم. خونه ی این طرف چون آپارتمانی بود و تازه اومده بودن هنوز آنتن نزاشته بودن و آنتن از این دو شاخه ای ها بالای تلویزیون بود.
میگه داشتیم فیلم رو نگاه میکردیم که یهو CD گیر کرد و واستاد.
یهو دختر این طرف صاحب خونه هم پا شد گفت من درستش کنم.
رفت طرف تلویزیون و آنتن رو تکون میداد تا تصویر صاف بشه.
خلاصه که الان دو سالی هست که CD گیر میکنه این رو صدا میکنن تا آنتن تکون بده...
_____________________________________
این هم یه سوتی که خودم دیدم:
آقا ما تو ماه رمضون هر چند شبی یک بار میرفتیم مجلس دوره ی قرآن. اونجا همه جور آدم بود و کلی هم شلوغ بود.
اگه یادتون باشه تو فیلم میوه ممنوعه این دختر حاج یونس که شوهر گرفته بود یه شب تو خونه وقتی شوهرش نبود داشت خواب میدید و ناله میکرد که یهو شوهرش آمد. حالا اینها به کنار. این خانم تو فیلم خیلی بد ناله میکرد و اگر تشبیه کنم مطمئنم رو این اسم من یک خط میاد و زیرش هم یک Banned.
خلاصه که مجلس تمام شده بود ولی همه ساکت نشسته بودند که یهو یکی از بچه تلویزیون رو روشن کرد. شانس ما داشت همونجا رو نشون میداد یعنی هم روشن کردیم چون صدای تلویزیون هم زیاد بود یهوی صدای ناله اومد و ...
مردها که همه برگشتند رو به تلویزیون و چشاشون چهار تا شد و دوستم سریع تلویزیون رو خاموش کرد ولی طرف مرا چیزی نگفتند چون دیدند که تلویزیون بود ولی زنها که تو اطاق بودند میگفتند خدا لعنتتون کنه با این موبایل هاتون. خدا ذلیلتون کنه. فکر میکردن صدای کلیپی چیزی توی موبایل بوده.
هنوز که یادم میاد با خودم میگم یعنی این کارگردان فیلم تشخیص نداد که این خانم بازیگر خیلی بد ناله و آه و اوه میکرد شاید یکی صدا رو بشنوه فکر بد بکنه؟؟؟؟!!!!!!!