در صبح سبز
می خواستم دلی باشم.
يک دل.
در غروب زرد
می خواستم بلبلی باشم
بلبل.
(روح من ؛
به سرخی گرای چون نارنج.
روح من؛
به سرخی گرای چونان عشق.)
در فراخ صبح
می خواستم خودم باشم.
يک دل.
درتنگ غروب
می خواستم صدايم باشم.
بلبل.
( روح من ؛
به سرخی گرای چون نارنج.
روح من؛
به سرخی گرای چونان عشق.)
فدریکو گارسیا لورکا
برگردان: دکتر رويايی