-
احب تمام شب را به تیز کردن چاقویش گذراند روز بعد .وقتی ساوین از خواب بیدار شد احب را با چشمانی اشک الود کنارش دید
اجب به قدیس گفت : تو ازمن نترسیدی و در مورد من به قضاوت ننشستی این اولین باری است که مردی شب را در کنار من
گذراند و باور کرد میتوانم خوب باشم و به نیازمندان کمک کنم چون تو باور کردی انسان شرافتمندی هستم من هم چنین کردم
صفحه27
شیطان و دوشیزه پریم _ پایولو کوییلو
-
مقدمهای در مذمت گوسالگی
اگر می خواهيد مسائل مطرح شده در اين كتاب رو به آدمها نسبت دهيد، اگر می خواهيد نكتهها، عقدهها، دغدغههای فكری و ذهنی، اجتماعی و سياسی بشر امروز را به اين كميكها بچسبانيد، عميقا در اشتباهيد و دقيقا شما نيز مانند يك گوساله عمل كردهايد. اين كتاب هذيانها و خزعبلات يك گوساله است كه مجموعههای پرت و پلای پدربزرگش را كه مدام عرق يونجه میخورد و دمدمای غروب آفتاب آروغ می زند و يونجه نشخوار می كند. به خورد ما داده است. وقتی به عنوان ناظر خواستم مقدمهای بر اين كتاب بنويسم مطمئن شدم كه واقعا «بسياری از موجودات گوساله به دنيا می آيند و گاو از دنيا می روند» چقدر غلط است و بايد به جای «بسياری» كلمهی «معدودی» را گذاشت تا مفهوم كلام درست بيان گردد. و البته من بسيار خوشحالم كه اينچنين نيستم.
امضا: الاغ
اين متن مقدمه كتاب "من گوساله ام" هست كه حاوی 63 كميك استريپ از بزرگمهر حسين پور می باشد.
-
انسان پوچ کسی است که بی آنکه ابدییت را انکار کند، هیچ کاری در راستای آن انجام ندهد. هر چند انسان پوچ با اندوه ناشی از حسرت گذشته بیگانه نیست اما شهامت و خرد خود را ترجیح می دهد، که اولی زیستن بدون اتکا و بسنده کردن به داشته ها را به او می آموزد و دومی او را وا می دارد پا از حدود خویش فراتر نگذارد.
(افسانه سیزیف - آلبر کامو)
-
فرض کنید اگر از محیط زیست معینی کرمها - یا پیله ی هر حشره مزاحم دیگری را - دور کنید، نمی توانید بگویید که اینک دارای همان محیط زیست هستید منهای کرمها. زیرا در این صورت اصولا کیفیت زندگی شما با قبل، از شرایط دیگری برخوردار شده است. و یا بالعکس اگر در یک محیط زیست راه را برای ورود حشراتی باز کردید، نمی توانید بگویید اتاقی دارم به اضافه ی حشره. با کم و یا اضافه شدن یک عنصر اساسی، اصولا کیفیت و فرم زندگی نیز فرق می کند.
(تکنوپولی - بیل پُستمن)
-
یادداشت های روزانه نیما یوشیج / با کوشش شراگیم یوشیج
وجود خـدا:
می گویی حقیقی نیست ( انکار خدا می کند سارتر ) همین قـدر که توجه کردی، اقرار تو انکار تو، انکارت چون اقرار است. آسوده که در بنیان وجـود.
ایمان تو و انصراف و انحراف تو، هر دو یکی است.
صفحه ی 15
-
در این جامعه، واحد به رسمیت شناخته شده ی حضور و کوشندگی اجتماعی جمع ِ داده ِ شده ی غیر داوطلبانه ی مردم است. فرد تا آنجا که به صورت عضو یک خانواده، خاندان، جمع محلی، عشیره یا قوم نظریات و افکاری را بیان می کند، دست به عمل می زند، مورد شناسایی قرار می گیرد، و فرصت دخالت در امور را پیدا می کند. اگر فرد از خود و افکار و تمایلات شخصی خود سخنی به میان آورد؛ شخصی یاغی و منحرف محسوب می شود و فرصت دخالت جدی در امور به او داده نمی شود. به طور خلاصه، فرد تا زمانی که خود را نمایندگی نمی کند و از جانب گروه های فرافردی سخن می گوید و عمل می کند، حق حضور و فعالیت اجتماعی دارد.
(نظریه رمان و ویژگیهای رمان پارسی - محمد رفیع محمودیان)
-
وقتی می خوهم از او بگويم، نمی دانم واقعا چه چيزهايی بايد گفت كه او قبلا جواب نداده باشد. جوابهايی كه غالب اوقات سخت اندوهگين و دردناك است.
او از تصاوير، با كلمات سخن می گويد. آن قدر می گويد كه تو را به شك می اندازد-و تازه اين اول كار است. او باز هم شكلهايی برای گفتن دارد.
همچنان كه هميشه چيزی برای سكوت خود ذخيره می كند. و آن وقت است كه سكوت می كند، تازه می فهميم كه چيزهايی از دست داده ايم.
گردشی كوتاه با پرويز شاپور، نوشته پرويز اسلامپور... از كتاب "قلبم را قلبت ميزان می كنم" حاوی كاريكلماتور های "پرويز شاپور"
-
سلام با با بزرگ
نامه شما رسيد و با اينكه بد خط نوشته بوديد و خطتان عين خودتان نبود، از پندهايتان درس عبرت گرفتم. با اينكه هنوز ننوشته ايد كه كجاييد ما خوشحاليم كه زنده ايد، جون اگر مرده بوديد كه نامه نمی نوشتيد.
اصلا نگران ما نباشيد، چون از وقتی كه شما رفتيد آقای كلاغ همه اش مواظب ما هست و از بس مرا دوست دارد يك لحظه هم مرا تنها نمی گذارد و حتی من را «پسرم» صدا می كند و البته من نمی توانم بفهمم چطور می شود من پسرش باشم.
در ضمن پس از خواندن نامه شما تازه فهميدم چقدر اشتباه كردم و همه اش دم غروب آفتاب از شما هی سوال كردم و شما مجبور شديد هی جواب من را بدهيد و من را گمراه كنيد. سگ و شتر و بز هم سلام رساندند. در ضمن من پند شما را آويزه گوش كردم و هر چه خرها می گويند را گوش می دهم.
امضا: گوساله
اين نوشته ای است كه در قسمت پنجاه و دوم از مجموعه كميك استريپ های كتاب "من گوساله ام" كه به رسم و تحرير "بزرگمهر حسين پور" می باشد، آمده است.
-
نامه پدربزرگ برای گوساله:
سلام بر گوساله عزيزم
ای پسر جان، هيچ می دانی كه ما گاوها چقدر گوساله بوديم؟ يادت میآيد كه من چقدر حرفهای احمقانهای به تو گوساله می گفتم؟ آه ...من چقدر در احمقی فرو رفته بودم آخ ... ببخشيد.بله...من چقدر در احمقی فرو رفته بودم و چقدر ناآگاهانه حرفهايی نشخوار می كردم كه بوی يونجه گنديده می داد. من چقدر نا بخرادنه تو را كه نسل جوان گاوها بودی و در واقع يك گوساله ساده بودی را تحريك كردم كه بيايی و دنبال من برويم ته مزرعه و نزديك غروب آفتاب حرفهايی از دهان من بشنوی كه نه من آنها را میفهميدم و نه تو عقلت می رسيد كه آنها را بفهمی و ما تحت تاثير باد! گول خورده بوديم. حالا من، گاو پير چروكيده پلاسيده احمق، تو را فريب دادم و دم پرچينها و غروب و كلا هر چی بهت گفتم احمقانه بود. لذا تو اي گوساله ...ديگر حرفهای من رو باور نكن و مثل يك گاو اصيل، بدو و هر چه خرها می گويند را گوش بده.
امضا: پدر بزرگ
اين نوشته ای است كه در قسمت پنجاهم از مجموعه كميك استريپ های كتاب "من گوساله ام" كه به رسم و تحرير "بزرگمهر حسين پور" می باشد، آمده است.
-
قدرت فساد می آورد اما نداشتن قدرت صد در صد فاسد می کند.
چنین گویند بزرگان / اورسن ولز، اسکرین انترنشنال / بیژن اشتری
با تشکر مهران...