یه مثال از اختراعی بزن که از نیستی بوجود اومده؟نقل قول:
شما یه ماشین اختراع کن ماشین رو از نیستی درست کردی؟
اختراع یه نوع تغییر چینش با یه سری مواد اولیه
Printable View
یه مثال از اختراعی بزن که از نیستی بوجود اومده؟نقل قول:
شما یه ماشین اختراع کن ماشین رو از نیستی درست کردی؟
اختراع یه نوع تغییر چینش با یه سری مواد اولیه
اولا بیگ بنگ از هیچی بوجود نیومدهنقل قول:
فرض کنیم بیگ بنگ از هیچی بوجود اومده باز هم وجود برتر ثابت نمیشه
چون علیت یکی از شروط اساسیش تقدم زمانی
وقتی یه چیز معلول که زمانی قبل تر از اون وجود داشته باشه وقتی اینجور نباشه
زمانی وجود نداشته که علت در اون اتفاق افتاده باشه
نقل قول:
خودتون تشریف ببرید به این تایپیک ملاحظه منید
نقل قول:
وضعيت سيستم
MR Cracker, دسترسی شما به این صفحه مقدور نیست و دلیل آن میتواند یکی از موارد زیر باشد :
نام كاربري شما امكان ورود ويا ويرايش اين صفحه را ندارد واين عمل مختص مديريت كل مي باشد
دسترسی اعضای جدید در دوره آزمایشی عضویت به گروه های اجتماعی مقدور نیست ( بعد از مدتی فعالیت محدودیت ها بصورت خودکار برداشته خواهند شد )
درسته ولي اسمش ديگه اون ماده اوليه نيستش يعني كامپويتر برق لامپ شاتل و هابل قبلا وجود خارجي نداشتننقل قول:
اختراع یه نوع تغییر چینش با یه سری مواد اولیه
ولي حالا وجود دارن پس از عدم به وجود اومدننقل قول:
عدم يعني نيستي يعني وجود نداشتن
من هم همين رو گفتمنقل قول:
اولا بیگ بنگ از هیچی بوجود نیومده
من هم همين رو مي گمنقل قول:
فرض کنیم بیگ بنگ از هیچی بوجود اومده باز هم وجود برتر ثابت نمیشه
اگه بيگ بنگ خود به خود و از هيچي به وجود اومده اصلا چه نيازي به وجود برتر هست كه بخواد اثبات بشه يا نه
من كه از اين دوخط آخري هيچي نفهميدم و فقط از تقدم زماني اين برداشت رو مي كنم كه منظور شما اينه كه علت اول بايد وجود داشته باشه تا معلول به وجود بيادنقل قول:
چو علیت یکی از شروط اساسیش تقدم زمانی
وقتی یه چیز معلول که زمانی قبل تر از اون وجود داشته باشه وقتی اینجور نباشه
زمانی وجود نداشته که علت در اون اتفاق افتاده باشه
این که دیگه اسمش عدم نیبست عدم یعنی هیچ چیز نباشه اسمش تغییر قبلا به نوعی وجود داشتن حالا به نوع دیگهنقل قول:
منظور فلسفی که داریم دربارش صحبت می کنیم تغیر چینش نیست
بحث سر هستی و نیستی که ایا نیستی وجود داره؟
منظورم اینه همیشه علت قبل از معلول اتفاق می افتهنقل قول:
وقتی بگیم عدم و نیستی یعنی چیزی وجود نداشته یعنی زمان هم نبوده
وقتی زمان نبوده چطور می تونه علتی وجود داشته باشه که قبل از جهان باشه
فرض کنید من به توپ ضربه میزنم
علت حرکت توپ ضربه من بوده ضربه من که علت باشه زمانش عقب تر از حرکت توپ(معلول)
همیشه علت قبل از معلول اتفاق می افته
حالا فرض کنیم نیستی بوده و زمان مکانی نبوده قبل از جهان زمانی وجود نداشته که علت در اون اتفاق افتاده باشه
نتیجه می گیریم وجود مکان زمان در رابطه علیت نمی گنجه
دوست عزیزنقل قول:
نوشته شده توسط amirfazaaaaaaaaaaa [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
یکی از نام های خدا " اول" و نام دیگر خدا " آخر " هستش.
وقتی می گیم عدم , منظور این نیست که اصلا هیچ چیز وجود نداشته . منظور اینه که هیچ چیز وجود نداشته به جز خدا.خدا علت همه چیزه و برای خدا هم زمان و مکان و موقعیت محدودیتی نداره...
می دونی یعنی چی ؟
یعنی این که الان برای خدا نگاه کردن به زمان دایناسورها , عصر حجر , حضرت آدم ,حضرت محمد (ص) و همین الانی که من این نوشته ها رو تایپ می کنم یه جوره...
زمان مثل یه نخ می مونه که ما در نقطه ای از اون هستیم به هر چیزی که پشت سرمونه گذشته می گیم و به هرچیزی که جلوتره آینده
اما برای خدا ( پناه بر خدا) مثل کسی می مونه که از بالا به نخ نگاه می کنه .................واسه ی اون کل نخ یه چیزه!
عجب! من تا به حال چنین تعریفی از عدم نشنیده بودم.نقل قول:
وقتی می گیم عدم , منظور این نیست که اصلا هیچ چیز وجود نداشته . منظور اینه که هیچ چیز وجود نداشته به جز خدا.
عدم در مقابل هستی است. "هستی" هست و "عدم" نیست. گاهی منظور ما از عدم، نسبی است، مثل نادانی که نبود نسبی دانایی است. ولی آنچه ایجا منظور است، عدم به معنای نبود همهچیز یا نیستی هرگونه هستی است. (اگر خدا هست، نظر شما اشتباه ست!)
===
مبحث من چیست؟ چرا بسته شد؟ بحث به این خوبی آخه ... !
خواهشا بزارید بحث پیش بره اینقدر به خاطر عقاید شخصی خودتون به زور متوصل نشین بحث فقط فلسفی است :46:
ببین دوست عزیزنقل قول:
اگه عدم به اون معنایی که تو می گی باشه ( یعنی هیچ کس و هیچ چیزی وجود نداشته باشه حتی خدا ) چه کسی یا چه چیزی می خواد از عدم من و تو رو خلق کنه ؟
آیا عدم از خودش می تونه آدم و گل و درخت ایجاد کنه ؟ اگه آره که دیگه بهش عدم گفته نمی شه و اگه نه , پس یه کسی باید خارج از معادلات عدم و غیر عدم باشه تا خالق باشه که همون خداست .
البته این یک اختلافنظر لفظی است ولی محض محکمکاری این توضیح رو اضافه کنم که وجودنداشتن هیچکس و هیچچیز، یعنی عدم، بیمعناست. این مسئلهای واضح هست. ولی اینکه اگر اینچنین باشه پس چی جهان رو خلق کرده یا جهان از چی خلق شده، حکایت دیگری است. مثلن ابنسینا معتقد بود که جهان قدیم هست، یعنی ازلی است در نتیجه مشکل خلق از عدم بیمعناست... و حتا به همین خاطر غزالی، ابنسینا رو تکفیر کرده بود! در مقابل برخی نیز معتقد به حادث بودن جهان بوده و هستند (احتمالن مانند شما). این رو اضافه کردم که گفته باشم همیشه نیار به مطالعه بیشتر در اندیشههای دیگران و تفکر بیشتر در اندیشههای خود هست!نقل قول:
اگه عدم به اون معنایی که تو می گی باشه ( یعنی هیچ کس و هیچ چیزی وجود نداشته باشه حتی خدا ) چه کسی یا چه چیزی می خواد از عدم من و تو رو خلق کنه ؟
آیا عدم از خودش می تونه آدم و گل و درخت ایجاد کنه ؟ اگه آره که دیگه بهش عدم گفته نمی شه و اگه نه , پس یه کسی باید خارج از معادلات عدم و غیر عدم باشه تا خالق باشه که همون خداست .
البته مقصود من از طرح مسئله عدم شدن وجود و بالعکس، مسئلهی منشا جهان نبود ... !
نقل قول:
دوست عزیز کجای قران نوشته خدا کاراش رو براساس زمان انجام نمیده؟
سوره شریفه حج ایه 47 می فرماید
22 47
وَيَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذَابِ وَلَن يُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ وَإِنَّ يَوْمًا عِندَ رَبِّكَ كَأَلْفِ سَنَةٍ مِّمَّا تَعُدُّونَ
ترجمه دکتر ایتی
از تو به شتاب عذاب می طلبند و خدا هرگز وعده خود را خلاف نمی کند ويک ، روز از روزهای پروردگار تو برابر با هزار سال است از آن سان که می شمريد
اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ مَا لَکُم مِّن دُونِهِ مِن وَلِیٍّ وَلَا شَفِیعٍ أَفَلَا تَتَذَکَّرُونَ
خداوند کسى است که آسمانها و زمین و آنچه را میان این دو است در شش روز [= شش دوران] آفرید، سپس بر عرش (قدرت) قرار گرفت؛ هیچ سرپرست و شفاعت کنندهاى براى شما جز او نیست؛ آیا متذکّر نمىشوید؟! «« السجده/4 »»
فرض کنیم خدا از زمان خارجنقل قول:
یه سوال دارم این جمله رو در نظر بگیرید
خداوند متعال همیشه وجود داشته
خب مگه همیشه زمان نیست ؟
نه...منظورم من این نیست که خدا کاراش رو طبق زمان انجام نمی ده...منظورم این بود که برای خود خدا زمان محدودیت نیست . خدا همیشه بوده و هست و خواهد بود.نقل قول:
دوست عزیز کجای قران نوشته خدا کاراش رو براساس زمان انجام نمیده؟
سوره شریفه حج ایه 47 می فرماید
22 47
ما محدود هستیم ...یعنی چی ؟ یعنی همه چیز رو نسبت به خودمون می سنجیم , همه چیز رو در همون چهارچوبی که خودمون می بینیم فرض می کنیم.نقل قول:
فرض کنیم خدا از زمان خارج
یه سوال دارم این جمله رو در نظر بگیرید
خداوند متعال همیشه وجود داشته
خب مگه همیشه زمان نیست ؟
در مورد کلمه ی "همیشه" هم حق باشماست .همیشه قید زمانه ولی از اونجایی که ما اصلا نمی تونیم ازلی و ابدی بودن رو در فکرمون جا بدیم از این کلمه استفاده کردم.
راستی دوستان...یه چیزی!! بحث در مورد کارهای خدا , فلسفه و حکمت و اینا خوبه ...ولی تا جایی که به " ذات خدا " نرسه .ذات خدا اصلا قابل بحث و تفکر نیست .
اینکه زمانی بوده که زمان شروع شده اشتباه زمان نمیتونه ابتدا داشته باشه
زمانی بوده که زمان نبوده این تناقض توش هست
چون یه زمانی بوده که زمان شروع شده
مثل اینکه بگیم یه مکانی هست که پشت اون مکانی نیست
همون طور که گفتم این از محدودیت های ذهن و لغات ماست.نقل قول:
نه اینا محدودیت ذهن نیست تناقض
دایره سه ضلعی وجود داره یا تناقض یا محدودیت ذهن ماست
دوست گرامی
محدودیت ذهن رو توضیح میشه بدید ؟
چظور به این نتیجه رسیدید که این تناقضات به خاطر محدودیت ذهن؟
یعنی تناقض از محدودیت ذهن ناشی میشه؟ یعنی اجماع نقیضین امکان داره؟
قضیه ی دایره ی سه ضلعی چیه ؟ می شه لطفا توضیح بدید.نقل قول:
دایره سه ضلعی
من متوجه منظورتون نمیشم از محدودیت ذهن میشه توضیحش بدید؟
منظور من اینه جمیع نقضین ممکن اتفاق بی افته
چون ما عقلمون محدود اتفاق نمی افته؟
مثالش هم دایره سه ضلعی درست ؟
شروع زمان تناقض چون باید نقطه ای باشه رو محور زمان که زمان توش شروع شده برا همین اشتباه
و جمیع نقیضین
مثل اینه بگبم 2 به اضافه 2 میشه 15 یا بگیم یه دایره هست 3 تا ضلع داره اینا همه تناقض دارند
بعد از اینکه محدودیت عقل رو توضیح دادید بفرمایید بگید چطور متوجه میشید که شروع زمان درسته و ناشی از محدودیت ذهن
نخیر نیست. زمان یه چیز بالعرض هست که بعد از ایجادشدن ماده پدید میاد و مطرح میشهنقل قول:
وقتی هنوز جهان مادی به وجود نیومده بحث زمان مطرح نیست
شما یه مقدار به چیزی که نوشتی فکر کن داری تناقض میگی دوست گرامینقل قول:
داری میگی زمان بعد از ماده بوجود اومده
یعنی قبل از زمان ماده بوده؟
قبل و بعد خودش مشمول زمان برادر
وقتی زمان نبوده قبل و بعد چه معنی میده؟
متاسفانه من تو دوتا بحث دیگه شرکت کردم اونجا نوشته هام رو اجازه نمایش نمیدن
خوشبختانه تا اینجا فقط تو این تایپیک مطالبم چاپ شده
چرا چیزی به نام زمان معنی پیدا کرد؟ چون چیزی خلق شد به نام جسم و ماده که این ماده یه نیمه عمری داره. یعنی بر خلاف خداوند و جن ها و روح و فرشته ، بعد از یه مدتی از بین میره پس زمان مفهوم پیدا میکنه.نقل قول:
خداوند متعال همیشه وجود داشته
خب مگه همیشه زمان نیست ؟
شما تصور کن که چندین سال پیش برای سیر کردن شکم وسایل نقلیه که همون الاغ و اسب و گاو بود باید علف میچیدند و من شنیدم که حتی بعضی مردم سر علفهای هرز توی جوب آب هم دعوا میکردند. ولی الان این علفها یه چیز کاملا بی اهمیته در عوض سالها پیش ، نفت به عنوان یه ماده ی مزاحم در مناطق جنوب ایران بوده و منطقه ای که نفت داشت اصلا کسی نمیرفت خونه بخره کسی هم که اونجا زمین داشت بدبخت ترین ادم روی زمین بود چون کاری نمیتونست با زمینش بکنه. ولی الان میبینیم که هر کسی که خیلی پولداره اصطلاحا بهش میگن چاه نفت داره!
بعضی چیزها هست که وجود دارن ولی تحت شرایط خاصی معنا پیدا میکنن مثل همین "زمان"
من چیزی از حرفتون متوجه نشدم برادرنقل قول:
عبارت زمان معنا پیدا کرد یعنی چی؟
تعریف زمان چیه؟
زمان یعنی قبل و بعد
زمان قبل از اینکه معنا پیدا کنه تعریفش چی بوده؟
این قیاس مع الفارق دوست عزیزنقل قول:
پول دار شدن یه مسئله ذهنی
قراردادی که انسان ها درست کردن وتبدیل به ارزش شده مسایل انسانی رو از هزار ان زاویه می شه نگاه کرد
ولی مکان زمان عینیت داره فاصله کره زمین تا خورشید با تفسیر های ما عوض نمیشه
زمان یعنی قبل و بعد
یه زمانی انسان وجود نداشت ولی کره زمین بود پول داری وجود نداشت چون انسانی نبود اینا رو بسازه
ولی زمانی که ما نبودیم مسایل عینی وجود داشتن مثل زمان مکان اینا وابسطه به ذهن انسان نیست
این یه قضیه شفاف و روشن
زمان شعر حافظ نیست که هر کی یه جور تفسیر و معناش کنه
زمان یعنی قبل و بعد
زمانی که معنا نداشته باشه زمان نیست
دوست عزیز چطور زمان نبوده ولی قبل از زمان ماده بودهنقل قول:
مگه قبل و بعد قبد زمان نیست؟
این بخش درست نیست. جن و فرشته ها هم عمر کم و بیش عمر محدودی دارند مثل انسان. هیچ جا گفته نشده همه ی فرشتگان یا همه ی جن عمر ابدی دارند. حالا یه جن یا فرشته عمرش بیشره یکی کمتر. بدلیل همینه که شیطان که جزو جن محسوب میشه از خدا درخواست کرد که تا قیامت زنده بمونه پس معنیش اینه قرار بوده عمر کوتاهی داشته باشه. این مطلب در همه ی ادیان اسمانی ذکر شده.نقل قول:
اینکه جن و فرشته همیشه بوده و هستن یا عمرشون محدود نمیدونم ارتباطش به مبحث زمان چیه:20:
ماده همین که به وجود بیاد، با تغییر و تحولش یه چیز بالعرض به نام زمان مطرح میشه (زمان به وجود نمیاد)نقل قول:
شما زمان رو موجود فرض کردی برای همین احساس تناقض میکنی و همچین سوالی برات پیش میاد:
درواقع تعریف و مفهوم زمان رو درست متوجه نشدی دوست مننقل قول:
نقل قول:
منم حرفم همین بود زمان غیر ممکنه به وجود بیاد زمان همیشه بوده
از اونجایی که زمان بدون ماده وجود نداره
و از اون جایی که اگه زمان وجود نداشته باشه به تناقض میریسم
پس ماده همیشه بوده
منظور این بود که زمان ، موجود (در معنای اصطلاحیش) نیست و فقط یه چیز بالعرضه، ماده تغییر و تحول که میکنه بحث زمان مطرح میشهنقل قول:
گفتم "زمان به وجود نمیاد" منظورم این بود که فعل به وجود آمدن که استفاده کردی اشتباهه
من درست متوجه اصطلاح بالعرض نمی شم میشه بیشتر توضیح بدید؟نقل قول:
شما هم نظرتون اینه زمان اغازی نداشته درسته و همیشه بوده؟
من نظرم اینه زمان همیشه بوده شما موافقی؟
ذات ماده تغیر تحول جنبش ماده و این جنبش و تغیر و تحول همیشه بوده پس زمان هم همیشه بوده مگه میشه ماده جنبش نداشته باشه؟
دوستان یک لحظه دست نگه دارید و مطلب زیر رو که از خودم نیست بخونید.
درباره مفهوم زمان دو گونه می شود نوشت: اول درباره جنبه ماورایی و نامتعین آن، یعنی همان که با نام «ساعت» و «آن» (الان) در قرآن آمده است. دوم جنبه تاریخی و مردمی آن، یعنی همان که با نام دوران و دولت ذکر شده است. این جنبه از معنای زمان در قالب معروف و منکر تجلی می کند. در اینجا معنایی از این دو کلمه قرآنی به میان می آید که تا حدی تصورات غالب را به هم می ریزد. 1 زمان چيست؟ بيش از اينکه زمان گاه و وقت و ساعت است نمي دانيم! مفهوم زمان مورد مناقشه زیادی بوده است . به نظر من تعریف ناپذیری ویژگی اصلی زمان است که سبب اختلافات پیرامون آن هم شده است. وقت بخت است و به دست ما نیست. در قرآن بارها کلمه آنگاه (اذا) به ناگهان ترجمه شده است. زمان «گاه»ي است که ناگاه مي آيد ومعلمي است که معلوم نيست. زمان، زمان چيزي است وخود به خود معلوم نيست وبا آنچه مي سازد ظهور مي کند. علم ساعت نزد پروردگار است (اعراف/187، احزاب/163، زخرف/85، نازعات/43).
اگه خواستید کل مطلب رو بخونید به لینک زیر برید.
نظر من اینه که این مطلب جامع ترین توضیح برای زمان می تونه باشه .کد:http://mfatemi.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=60:2010-01-16-21-03-32&catid=66:1388-10-27-14-23-19&Itemid=74
دوست عزیز جنبه ماورا زمان چی هست؟ بیشتر توضح بدید قواعد تعریف رو رعایت کنید از اصطلاحاتی که ایهام داره استفاده نکنید وشفاف به صورت گذار بندی شده مطالبتون رو بگید لطفا بیشتر توضیح بدیدنقل قول:
من اولین بار این رو می شنوم:18:
دوست عزیر اینکه می گید زمان قابل تعریف نیست اشتباهنقل قول:
من تعریفی که براش شده رو می گم اگه تناقض یا اشتباهی درونش بود شما بیان کنید
اینکه زمان یعنی قبل و بعد و وجود مستقلی از ذهن دار ه تعریف واقع گرایانه و نیوتنی زمان و زمان عینیت داره
گذاره بالا مورد مناقشه نیست
در مقابل فقط ذهن گرا ها باش مشگل دارن اینو و گوتفرید لایبنیتس و امانوئل کانت مطرح کردن
که زمان و مکان یه مسئله ذهنی هستن یعنی اگه انسان وجود نداشته باشه زمان و مکانی وجود نداره
یا به تعبیر دیگه ذهن ماده و زمان رو بوجود اورده اصالت ذهنیت
علم ثابت کرده این دیدگاه اشتباه
اینکه واحد های زمان(ثانیه دقیقهساعت و غیره ..... ) رو ما ساختیم شکی توش نیست و یه مسئله ذهنی ولی اینکه بگیم قبل و بعد هم ما ساختیم تو ذهنمون اشتباهی بیش نیست
این جمله ای که نوشتی یعنی چی ؟:13:نقل قول:
اینکه زمان یعنی قبل و بعد و وجود مستقلی از ذهن دار ه تعریف واقع گرایانه و نیوتنی زمان و زمان عینیت داره
همینی که گفتی عینه تناقضه...اول گفتی مورد مناقشه نیست بعد گفتی ذهن گرا ها باهاش مشکل دارن و بعد هم گفتینقل قول:
گذاره بالا مورد مناقشه نیست
در مقابل فقط ذهن گرا ها باش مشگل دارن اینو و گوتفرید لایبنیتس و امانوئل کانت مطرح کردن
پس نشون می ده همه , سر یه چیز در مورد زمان توافق ندارند و می شه اینطور گفت که :نقل قول:
ولی اینکه بگیم قبل و بعد هم ما ساختیم تو ذهنمون اشتباهی بیش نیست
تعریف ناپذیری ویژگی اصلی زمان است که سبب اختلافات پیرامون آن هم شده است. وقت بخت است و به دست ما نیست. در قرآن بارها کلمه آنگاه (اذا) به ناگهان ترجمه شده است. زمان «گاه»ي است که ناگاه مي آيد ومعلمي است که معلوم نيست. زمان، زمان چيزي است وخود به خود معلوم نيست وبا آنچه مي سازد ظهور مي کند. علم ساعت نزد پروردگار است
لازم میدونم چندتا اصطلاح رو توضیح بدم
مسایل ذهنی مسایلی هستند که فقط در مغز ما وجود دارند یعنی وجودشون بستگی به بودن ماداره وابسطه هستند
اگه ما انسانها نباشیم زشتی زیبایی و بقیه تفسیر های مغز ما هم وجود نداره
مسایل عینی مسایلی هستند که وابسطه به ذهن ما نیستن حتی اگه انسانی هم نباشه وجود داره
مثلا فاصله قطب شمال تا قطب جنوب یه مسئله عینی چه ما باشیم چه نباشیم وجود داره
یا اول بیگ بنگ بوده بعد زمین این مسایل وابسطه به ذهن ما نیست
به زبان ساده میتونم اینجور بگم
بعضی ها میگن مکان زمان توهم ذهن وجود خارجی نداره شما موافقی؟
نه تناقض نگفتم
ذهن گراها هم به بعد و قبل اعتقاد دارن اما میگن این بستگی به بودن انسان داره
از نظر علمی فیزیکی چه ما باشیم چه نباشیم مکان زمان وجود داره وابسطه نیست
ذهن گرا ها قادر به اثبات حرفشون نیستن زمان تعریف داره تو فیزیک فرمول هاش هم هست نظرات ذهن گراها تو فیزیک رد شده
اگه ذهن گراها راست گفته باشن یعنی فیزیک و علم کشک:31: یعنی علم دروغه
شما دقیقن چه تضادی بین حضور مفهوم زمان در فیزیک و نظر کانت مبنی بر مقدم بودن مفاهیمی چون زمان بر تجربه میبینید؟!نقل قول:
ذهن گرا ها قادر به اثبات حرفشون نیستن زمان تعریف داره تو فیزیک فرمول هاش هم هست نظرات ذهن گراها تو فیزیک رد شده
اگه ذهن گراها راست گفته باشن یعنی فیزیک و علم کشک [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] یعنی علم دروغه
در ضمن رد زمان فقط در میان پیروان این عقیدهی کانت نیست، بسیارند ذهنناگرایانی (!) که زمان رو فقط تصور انسان از تغییر میدونن!
البته من نظر قطعی در این باره ندارم و خوشحال میشم نظر شما رو بشنوم!
دوست عزیز منظور من کلا آلیستها بود کسانی که میگن ذهن خالق ماده وزمان این ذهن که اصالت دارهنقل قول:
علم زیست شناسی میگه مغز ذهن رو بوجود اورده
فیزیک میگه قبل از اینکه ما انسانها باشیم مکان زمان بوده
همین مسئله اصالت ذهن یااصالت مکان زمان فلسفه ها رو از هم جدا می کنه
مقدم بودن مفاهیمی چون زمان بر تجربه ؟ چه دلیلی براش اوردن بزرگان این فلسفه؟ من که دلیل قانع کننده ای تا حالا ندیدم براش
تغییر اگه زمان نباشه اتفاق نمی افته باید قبل و بعد باشهنقل قول:
من زمان رو اینطور تعریف میکنم قبل و بعد این قبل و بعد عینیت داره چه ذهنی باشه چه نباشه
قبل و بعد وجود داره
دربارهی عقیدهای پیروان مکتب اصالت معنا/معناانگاران/معناگرایان/ایدهآلیستها و نظر علم زیستشناسی دربارهی منشا آگاهی، از اونجا که اولی رو تاحدی فراموش کردهام و دربارهی دیگری هم مطالعهای کافی نداشتهام، اظهارنظری نمیکنم.
توضیحاش الان برای من سخته!نقل قول:
مقدم بودن مفاهیمی چون زمان بر تجربه ؟ چه دلیلی براش اوردن بزرگان این فلسفه؟ من که دلیل قانع کننده ای تا حالا ندیدم براش
انسان برخی مسائل رو از تجربه میفهمه، مثل افتادن سنگ بر روی زمین. اگه سنگی رو از ساختمونی رها کنم، عقل ما با توجه به تجربهای که داره حکم میکنه شنگ به روی زمین میافته. ولی برخی مفاهیم کاملن عقلی هستن. مثل مفاهیم ریاضی. عدد و خط مفهومهایی عقلی هستن. کانت معتقد هست که مفاهیمی این چنین بر تجربهی ما که دریافتهایی خام از محیط هست تقدم داره. یعنی تا اینها نباشن، از این دادههای خام محیطی، معرفتی حاصل نمیشه. به همین خاطر هست که برای مثال تصور سیبهایی که هیچ عددی رو نمیپذیرن (نمیدونم چطور باید بنویسم!) یا جسمی که مکانی نداره یا تغییری که در زمان رخ نمیده، برای ما غیرقابل تصور هست. ولی تصور مکان، زمان، عدد 3، یا دوخط که هیچوقت همدیگه رو قطع نمیکنن و ... کاملن امکانپذیره!
نیاز هست که بر اینها هم توضیحی بدم؟!نقل قول:
فیزیک میگه قبل از اینکه ما انسانها باشیم مکان زمان بوده
تغییر اگه زمان نباشه اتفاق نمی افته باید قبل و بعد باشه
من زمان رو اینطور تعریف میکنم قبل و بعد این قبل و بعد عینیت داره چه ذهنی باشه چه نباشه
قبل و بعد وجود داره