براي شكستن سرم نانم را آجر كرد .
Printable View
براي شكستن سرم نانم را آجر كرد .
آدمهاي فقير نه مشت دارند و نه پشت .
براي باز شدن اشتهايش كليد ساز آورد
به افكار بيدارم ،قرص خواب دادند.
با آنكه شغلش حسابدار بود، ولي نتوانست ، آن دنيا حساب پس بدهد .
به نارنجک بدون ضامن ، وام نمی دهند .
خواست سر از کار دنیا دربیاورد .... دنیا سرکارش گذاشت.
وقتی سه تار را در دست بگیرم ، به سیم آخر می زنم .
ابرهای سیاه ، به آسمان آبی رنگ پس نمی دهند .
سیاهی شب ، رنگ پس داد ، آسمان شهر دودی شد .
حقیقت آنقدر با ارزش است که در مصرفش صرفه جویی می شود!
پرواز را نمی شناخت ، هر چه بالاتر رفتم در نگاهش کوچکتر شدم .
ماهی قلاب گرفت و از قایق ماهی گیری بالا رفت .
لوله اگزوز فداکار ، شعار آسمان آبی می دهد .