-
این شعر از کیه؟
هموار کرد خواهی گيـتی را؟
گيـتی است« کی پذيـرد همواری؟
مستی مکن که نشنود اومستی
زاری مکن که نشنود او زاری
شو تا قيـامت آيـد زاری کن
کی رفته را به زاری باز آری؟
آزار بيـش بيـنی زيـن گردون
گر تو به هر بهانه بيـازاری
گويـی گماشته ست بلايـی او
بر هر که تو دل بر او بگماری
ابری پديـد نی و، کسوفی نی
بگرفت ماه و گشت جهان تاری
فرمان کنی و يـا نکنی، ترسم
بر خويـشتن ظفرندهی باری
تا بشکنی سپاه غمان بر دل
آن به که می بيـاری و بگساری
اندر بلای سخت پديـد آرند
فضل و بزرگ مردی و سالاری
-
-
من تاییدش می کنم :دی
بوعبدالله جعفر بن محمد رودکی در ده بَنُج، مرکز ناحيـه رودک سمرقند، در نيـمه دوم سده سوم هجری بدنيـا آمد. و هم در ايـن ناحيـه درگذشت (329 يـا 330 هـ.ق).
درباره ايـن شاعر بزرگ، پدر شعر فارسی، کتب و رسالات بـسيار نوشته اند که از کتاب «احوال و اشعار رودکی» تاليـف زنده يـاد سعيـد نفيـسی بايـد نام برد. همچنيـن کتاب «سخن و سخنوران» تاليـف مرحوم استاد بديـع الزمان فروزانفر و «تاريـخ ادبيـات در ايـران» تاليـف مرحوم دکتر ذبيـح الله صفا.
-
با اجازه بزرگتر ها و hamed_shams
آسايش دل ز مي برآيد ، مي كو
آن شور و طرب ز ني برآيد، ني كو
آب از سر ماگذشت و آسايش سوخت
در دشت سكوت، خضر فرخ پي كو؟
-
-
دکتر سید جعفر حمیدی،فکر کنم درسته.حالا درسته یا نه؟
-
-
اگه گفتین:
این کوی ملامت است و میدان هلاک
وین راه مقامران بازنده ی پاک
مردی باید ، قلندری دامن چاک
تا برگذرد عیاروار و چالاک
-
از عطاره فکر کنم. منطق الطیر
-
نه،اشتباه گفتی
نبود کسی،جوابو بگم؟