یاد یاران قدیمم نرود از دل تنگ-------------------------چون هوای چمن از یاد اسیران قفس (شهریار)
س حالا
Printable View
یاد یاران قدیمم نرود از دل تنگ-------------------------چون هوای چمن از یاد اسیران قفس (شهریار)
س حالا
:biggrin: ساقي اي كاش قاسدكي بودم------------------تا كه ارمغاني بودمbiggrin:
سمن بويان غبار غم چو بنشينند، بنشانند
پري رويان قرار از دل چو بستيزند، بستانند
به فتراك جفا دلها چو بربندند، بر بندند
به اوج عنبرين جانها چو بگشايند، بفشانند
دوش از بی مهری آن ماه سیما سوختم---------------------با کمال تشنه کامی پیش دریا سوختم
مكن كاري كه بر پا سنگت آيو
جهان با اين فراخي تنگت آيو
چو فردا نامه خوانان نامه خوانند
تو رت از نامه خواندن ننگت آيو
من به نوميدي خود معتادم
گوش كن
وزش ظلمت را ميشنوي ؟
پشت اين پنجره شب دارد مي لرزد
و زمين دارد
باز ميماند از چرخش
پشت اين پنجره يك نا معلوم
نگران من و توست
اي سراپايت سبز
دستهايت را چون خاطره اي سوزان در دستان عاشق من بگذار
و لبانت را چون حسي گرم از هستي
به نوازش هاي لبهاي عاشق من بسپار ...!
وصالم هست، اما زهره بوس و کناری نیست------------------------گلم در خوابگاه و خار در پیراهن است امشب (بابافغانی)
بس که بی رنگم چو آب از هر چه می بینم رنگ می گیرم
بی صدایم همچو کوه از هر ندا آهنگ می گیرم...
... خار پر، خورشید سوزان، خستگی، شنزار بی پایان
پای اگر فراتر می نهم فرسنگ می گیرم
(سهراب سپهری)
ميازار موري كه دانه كش است------------------------- كه جان دارد و جان شيرين خوش است