اوضاع گرافیک، خیلی بد نیست!
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
«ساعد مشکی» متولد ۱۳۴۲ گناباد و از سرشناس ترین گرافیستهای معاصر است. او را بیشتر با طرح جلدهایش می شناسیم که بر کتابهای مختلف نقش بسته اند، چه آن زمان که به همراهی نشر «ماه ریز» کتابهای متفاوتی رااز جهت گرافیک و قطع و اندازه، به مخاطبان هدیه کرد و چه امروز که در نشر «مشکی» ادامه همان راه را با تجربیاتی جدید طی می کند. «مشکی» علاوه بر کار نشر و فعالیت در حوزه گرافیک، در دانشگاههای مختلفی هم تدریس می کند.بااین گرافیست موفق و خوش ذوق در روز جهانی گرافیک به گفتگو نشستیم. با امید اینکه روزی شاهد پیشرفتهای بیشتری در عرصه طراحی گرافیک این سرزمین باشیم.
▪ برای شروع بفرماید گرافیک فرهنگی ما در مقایسه با گرافیک کشورهای پیشرفته چه وضعیتی دارد؟
ـ به نظرم اوضاع خیلی بد نیست، فقط مشکل این است که طراحی گرافیک خیلی دیده نمی شود وگرنه وضعیت طراحی گرافیک ما خیلی یأس آور و ناامید کننده نیست. ما برای پوسترهای فرهنگی جایی نداریم تا مخاطب این نوع کار را ببیند و از آن استفاده کند. مشکل گرافیک ما، بیشتر به قسمت مدیریتی و اجرایی مربوط است.
▪ درباره چرایی دیده نشدن گرافیک فرهنگی توضیح بیشتری دارید؟
ـ مشکل از طرف مدیران است. خیلی از مدیران ما به زبان ساده این کاره نیستند!
▪ و برای حل این مشکل چه پیشنهادی می دهید؟
ـ بهترین و مؤثرترین پیشنهاد این است که از مدیران لایق فرهنگی استفاده شود !مدیرانی که ارزش کارهایی از این دست را بدانند. وقتی یک مدیر ما ذهنیت زیبایی شناسانه ندارد، نمی شود از او توقع داشت که به طور مثال اهمیت پوستر فرهنگی را بداند و به دنبال این باشد که در زندگی و معماری شهری، جایی برای دیده شدن آن طراحی شود.
▪ و وقتی این چیزهایی که گفتید اتفاق نیفتد، چه مشکلاتی پیش می آید؟
ـ معماری ما زشت می شود !مسجد زیبا ساخته نمی شود ما محل نصب پوستر نداریم، معمار خوب داریم، اما ساختمان زیبا ساخته نمی شود. گرافیست خوب داریم، اما پوستر خوب برای فلان جشنواره تولید نمی شود و هزاران مشکل دیگر.
▪ مشخصاً کدام نهاد و سازمان در مشکلات و کاستی های این عرصه نقش دارد؟
ـ همه نهادها می توانند دراین نارسایی ها سهم داشته باشند، از شهرداری گرفته تا خیلی از سازمانهای دیگر.
به طور مثال شهرداری باید در سطح شهر مکانهایی برای نصب پوستر فرهنگی طراحی کند. البته درباره پوسترهای تبلیغاتی این مشکل وجود ندارد، چون شهرداری از این نوع کار درآمد کسب می کند. مشکل بیشتر در قسمت پوسترهای فرهنگی دیده می شود. به طور مثال تئاتر معتبری از آقای بیضایی به روی صحنه می رود، اما در سطح شهر، شما پوسترهای این نمایش را نمی بینید، در حالی که چنانچه این کار در پاریس انجام می شد سطح شهر از پوسترهای این نمایش فراوان به چشم می خورد، چون آنجا برای این نوع کارها فکر و برنامه ریزی شده است. در بحث پوستر، نیمی از سهم کار تجارت است و نیم دیگر، سهم کار فرهنگی.
▪ شما به عنوان یکی از گرافیستهای مطرح امروز، سعی کرده اید با نهادی مثل شهرداری ارتباط بگیرید و به آنها برنامه بدهید تا قسمتی از این مشکلات بر طرف شود؟
ـ بله! در برنامه « دو قدم مانده به صبح» اینها را مطرح کردم. دوستان ناراحت شدند و با اینکه قرار ملاقات داشتیم، جواب ندادند. این موضوع را از طرف انجمن صنفی هم مطرح کردیم. بارها و بارها گفته ام همان طور که موزه هنر فلسطین داریم، باید موزه گرافیک ایران هم داشته باشیم.
و این را در آخرین دیدارم با معاون فرهنگی شهرداری تهران هم مطرح کردم، چون اکنون ما گرافیستهای بسیار توانایی داریم و کارهای ارزشمندی در این زمینه انجام می شود و ایجاد موزه برای این هنر یک نیاز ضروری است که تاکنون از انجام آن غفلت شده و در این اتفاق هم، مسؤولان مقصرند !شما اگر به گذشته نگاه کنید می بینید آدمی مثل شیروانلو کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را راه اندازی می کند و حاصل کار، تربیت نسلی از بهترین های هنر و ادب ایران می شود. کسانی که آبروی هنر این سرزمینند، عباس کیارستمی، فرشید مثقالی، مرتضی ممیز، احمد رضا احمدی و خیلی های دیگر اما در حال حاضر، با این همه بودجه و امکانات، کانون خوب کار نمی کند. « دارا» و « سارا» را مقایسه کنید با انیمیشن های آقای صادقی. چند سال قبل رفتیم کانون و اعلام کردیم حاضریم کتابهای آقای مثقالی، دادگر، زرین کلک و صادقی را تجدید چاپ کنیم. متأسفانه مسؤول روابط عمومی آن زمان کانون اصلاً خبر نداشت که کتابهایی از این بزرگان در آرشیو دارند. به من هم صد میلیارد تومان پول بدهند خودم را خفه می کنم، چون نمی دانم این مقدار پول را چگونه هزینه کنم. من مدیریت اقتصادی ندارم دوستان هم مدیریت هنری.
▪ تبلیغات می تواند در پیشرفت گرافیک ما نقش داشته باشد؟
ـ صد در صد، البته اگر باند و باند بازی و مافیایی در کار نباشد !به طور مثال در تهران، بیلبوردها در دست یک گروه خاص است و بدون تردید با این وضعیت، ما نباید توقع ایجاد رقابت در عرصه گرافیک را داشته باشیم.
وقتی رقابتی در بین نباشد، بیلبوردها فقط پولسازی می کنند.
متأسفانه وضع تبلیغات هم در کشور ما اسفبار است، چون به طور مثال ما در بخش صنایع خوش سلیقه نیستیم و آنها از گرافیستها توقع زیادی ندارند. طبیعتاً اگر سفارش دهنده خوب باشد، کار خوب هم تولید می شود.
▪ این سلیقه و توقعی را که می فرمایید چگونه باید ایجاد شود؟ چون گاهی ما مدیری داریم که سلیقه پایینی دارد، در نتیجه سلیقه پایین هم توقع پایینی دارد.
ـ در این زمینه طراحان گرافیک ما هم بی تقصیر نیستند، به این جهت که بعضی اوقات خیلی تابع سفارش دهنده اند.
شرکتهای بزرگ تجاری دفترچه های تبلیغاتی دارند که وقتی به یک کشور می فرستند شما مجبورید عین همان تبلیغ را اجرا کنید، فقط زبان نوشتاری عوض می شود. مثلاً در ایران فونت فارسی می شود و در ژاپن ژاپنی. آنها برای این کارها زحمت فراوان کشیده اند، تحقیقات میدانی انجام داده اند که چگونه می شود در سلیقه و انتخاب خریدار و بازار نفوذ کرد، اما محصولات ایرانی این طور نیست. اینجا بحث بر سر این است که من گرافیست تا چه اندازه می توانم به مشتری و سفارش دهنده کار، ایده ام را بقبولانم. مشکل عمده ما این است که تصور می کنیم تبلیغات، کار طراح گرافیک است، در حالی که در هیچ کجای دنیا، تبلیغات کار یک طراح گرافیک نیست. تبلیغات، وظیفه تیم تبلیغات است که بخش بسیار کوچک آن گرافیست است. مثلاً بین پنج تا هفت درصد. بقیه، کار تحقیقات و عوامل دیگر است. پس فرآیند تبلیغات به طراحی گرافیک ارتباطی ندارد.
▪ شما تا چه حد به سلیقه سفارش دهنده کار پیش می روید؟
ـ سفارش دهنده کارهای بنده، سفارش دهنده فرهنگی است. آنها به خاطر لطفی که به بنده دارند سراغم می آیند و من هم کاری را انجام می دهم که دلم می خواهد. در فرآیند تولید کار دخالت نمی کنند، هر چند ممکن است بعد از خلق یک کار بگویند از این کار ناراضی هستیم!
▪ چه ارتباطی باید بین سفارش دهنده یک کار گرافیکی و سفارش گیرنده یعنی گرافیست باشد؟
ـ یک رابطه متقابل. شما باید اگر سفارش دهنده اشتباه می کند با او چانه بزنید. اصطلاحی است در فروش که می گوید: «فروش از وقتی شروع می شود که مشتری نه بگوید» وگرنه قبل از آنکه مشتری به قصد خرید آمده است به چانه زنی نیازی نیست! اگر شما جنس خوبی دارید و به دنبال فروش آن به مشتری هستید، پس باید بحث کنید و کلنجار بروید تا مشتری راضی شود.
▪ مشخصه یک اثر گرافیکی ایرانی چیست؟
ـ جوهره ایرانی! خیلی از نمادهای آثار ما، مثل خط ایرانی وبعضی از نمادها مثل طرحهای اسلیمی و بته جقه ها، خیلی نشانه ایرانی بودن اثر نیست، چون ممکن است یک خارجی هم این کار را انجام دهد.
▪ اگر خط و نماد ایرانی را از یک اثر گرافیکی بگیریم، جوهره ایرانی در این اثر چگونه به وجود می آید؟
ـ بحث دشوار و پیچیده ای است، اما اتمسفر و فضاست که نشان می دهد کار کجایی است.
▪ کارهایی که گرافیستهای ما خلق می کنند تا چه اندازه از این مشخصه برخوردار است؟
ـ برای خارجی ها خیلی. آقای مثقالی حرف جالبی می زند. او می گوید: اگر کار نستعلیق در یک پوستر نشانه ایرانی بودن است، مثل این است که شما در ژاپن با دیدن خط ژاپنی بر روی یک بسته چای احساس «ذن» به شما دست بدهد !تصویر و تصوری که ما این جا از «ذن» داریم، خیلی خیلی متفاوت است با تصور یک ژاپنی یا یک چینی. اصلاً آن فضای منفی برای ما قابل درک نیست، اگرچه وقتی آنها هم سراغ خط ما می آیند با همین تصور و روحیه می آیند.
کارهایی را انتخاب می کنند و به آنها جایزه می دهند که شما حاضر نیستید آن کار را در کلکسیون خودتان داشته باشید!
بنابراین معلوم است که طرف فضا و اتمسفر موضوع را درک نکرده است. چون فقط ظاهر قضیه را دیده! هر وقت خارجی ها به ایران می آیند به ما می گویند: « می شود شما فونت خارجی استفاده نکنید؟» می پرسیم چرا؟ می گویند: « چون شما فونت و روحیه فونت را نمی شناسید! فقط تصور می کنید فونت زیباست و با فرم کار شما هم هماهنگ است» و البته دقیقاً همین حرف را ما هم به آنها می گوییم اینها سمبل ونمادهای کوچکی با نام خط است، اما وقتی همین نماد کوچک، در یک فرهنگ چند هزار ساله غلت خورده و تنفس کرده و به موجودیتی قابل توجه تبدیل شده است، پس چنانچه آنها با دیدن نستعلیق در کار ما بگویند: «به به» دلیل بر خوب بودن کار نیست.
▪ در جایی گفته اید: امروزه جایگاه طراحی حروف در کشور ما جدی گرفته نمی شود و پروژه های طراحی حروف روی زمین مانده و کسی جرأت نزدیک شده به آن را ندارد. در این باره توضیحی می دهید؟
ـ آقای مثقالی گفته اند!
▪ اما من از زبان شما در گفتگو با یکی از دوستان گرافیست خوانده ام.
ـ بله پروژه طراحی فونت فارسی، دشوار است و اجرای آن هم به مدیریتها بستگی دارد. اگر این کار را به شرکتهای خصوصی واگذار کنند، یعنی شرکتها بتوانند فونتها را بخرند و در مقابل پولی به سازنده فونت بپردازند، خیلی خوب است و برای طراح فونت ایجاد انگیزه می کند، زیرا فونت فارسی پر هزینه است و طراح باید در مقابل زحمت فراوانی که می کشد از لحاظ مالی هم تأمین شود. مشکل دیگر ما این است که «فونت متن» نداریم، اما «فونت تیتر» زیاد داریم و طراحی «فونت متن» بسیار دشوار است و طراحی حروف، پروژه ای بسیار سخت.
▪ کار دوستان جوان را چگونه می بینید؟
ـ همیشه گفته ام از کار جوانترها باید حمایت کرد و نباید از خطا کردن آنها ترسید، فقط باید ترسید که خطاها ادامه پیدا کند. باید نقد و بررسی انجام و نظرها داده شود، البته آن هم دوستانه! من به شخصه از تجربه های دوستان جوان واهمه ای ندارم.
▪ در جایی، از بعضی از کارهایی که جوانان انجام می دهند گلایه کرده بودید، مانند گذاشتن نقطه «ن» در زیر آن و امثال این کارها.
ـ ببینید این کارها به عنوان یک سری آزمایش خوب است، اما باید دید این کارها به کجا می رسد و متأسفانه گاهی پشت کارهایی از این نوع، توضیح و توجیهی دیده نمی شود.و در توضیح می گویند: « یک اتفاق است، در یک لحظه»! من می پرسم: « چرا این اتفاق در یک لحظه برای همه و به یک شکل می افتد؟!»بنابراین چنین اتفاقی، نوعی کپی برداری شمرده می شود. پس اگر نمی توانیم کاری را درست کنیم، دلیلی ندارد آن را خراب کنیم.
▪ یعنی فکری پشت این کار نبوده؟
ـ بله! هرچند باز هم می گویم کار می تواند مسیر خود را پیدا کند. در حال حاضر بازی با فونت در گرافیک ما مقداری سروسامان پیدا کرده است.
▪ زمانی نوعی از کتابها را در نشر «ماه ریز» به مخاطب عرضه کردید. کتابهایی با گرافیک وقطع خاص. این پروژه هنوز هم ادامه دارد؟!
ـ بله، این کار اکنون هم در نشر «مشکی» انجام می شود.
▪ تأثیری در فروش کتابها هم داشته است؟
ـ بله، چون بعضی از دوستان می گفتند که کتابها را به خاطر گرافیک آنها خریده اند و استقبال نسبتاً خوب بوده.
▪ و همان مسیر را طی می کنید؟
ـ گرافیک کتابهای تازه، دنباله همان جریان است، اما بدون تردید در این سالها، تجربه من صیقل خورده و سلیقه ام تفاوت کرده پس ممکن است کتابهای تازه، تفاوتهایی باکتابهای قبلی داشته باشند.
▪ و به عنوان آخرین سوال، بفرمایید برای روز جهانی گرافیک چه صحبت خاص دارید؟
ـ امیدوارم وضعیت دانشگاه های ما درست شود!
▪ در چه بخشی از دانشگاه ها مشکل داریم؟
ـ بحث نظام آموزشی، بحث طرح دروس و... مهمتر ازهمه مدیریتها در دانشگاه ها مثلاً رساله های دانشجویان دانشگاه تهران از سال ۶۷ به قبل نیست و نابود شده است، یعنی رساله های برخی افراد سرشناس در عرصه فرهنگ و هنر از بین رفته است. مثلاً رساله آقای کیا رستمی، رساله آقای ممیز، رساله آقای فرشید مثقالی، سهراب سپهری و... اینها یک فاجعه است.
عباسعلی سپاهی یونسی
روزنامه قدس
نگاهی گذرا به پوستر های تئاتر در ایران
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
پوستر تئاتر به شکل امروزی هم چون تئاتر براثر ارتباط با قفقاز و روسیه وارد ایران شد و تاریخ پر فراز و نشیبی راطی کرد تا به روزگار ما برسد ، پوستر تئاتر با اوج های تئاتر اوج می گیرد و با ا فول هایش افول می کند در این میان پوسترهم چون آینه ای از تغیرات اجتماعی و فرهنگی برایمان سخن می گوید . از قیمت بلیط زمان و مکان نمایش کارگردان ها و بازیگرانی که امروز هیچ اثری از آنان باقی نمانده است ، فقط این پوستر ها هستند که بر حضور و هنرمندی آنان گواهی می دهند .
قدیمی ترین پوستر های موجود تئاتر ایران مربوط به تئاتر تبریز است، پوستر ها ازاجرا های نمایش هایی چون یوسف و زلیخا ، ملا نصر الدین و بهلول داننده ، عروس مغان و ... خبر می دهند که در سالهای ۱۳۱۲ تا ۱۳۲۳ اجرا می شده اند .
پوسترها اغلب گرته برداری از پوستر های اروپایی هستند . که به شیوه ی چاپ سنگی و تک رنگ تکثیر شده اند و نشانی از نام طراح بر خود ندارند. پوستر ها با گذشت زمان پخته تر و آب دیده تر می شوند، همزمان با دهه ۴۰ و ۵۰ طراحانی چون صادق بریرانی، بهزاد حاتم و مرتضی ممیز سپس قباد شیوا ، عباس سارنج و ابراهیم حقیقی، فریدون آو در اوج هنر نمایی می کنند.
دیگر پوستر ها به مفهوم واقعی پوستر شده اند ، پوستر ها در ابتدا به شیوه ی سیلک اسکرین و سپس به شیوه ی افست تکثیر می شوند و تماشاگران را به دیدن تئاتر در سالن های رودکی ، سنگلج ، پارس و تئاتر شهر دعوت می کنند .
با وقوع انقلاب اسلامی پوستر ها نیز به طبع جامعه و تئاتر با دگرگونی مواجه می شوند . شرایط انقلاب و جنگ بر روی هنرمندان تاثیر می گذارد . روی آوردن به مفاهیم انقلابی و اجتماعی در پوستر ها به خوبی دیده می شود .
به تدریج طرحانی چون مصطفی اوجی ، محمد وجدانی، هومن مرتضوی ، حسین خسروجردی به جمع کوچک طراحان حرفه ای پوسترها تئاتر اضافه می شوند. هرچند در این دوره با افزایش اجرا ها بسیاری از پوستر ها نیز توسط افراد غیر حرفه ای طراحی می شوند .
با گذار از دوران جنگ تحمیلی و سازندگی همراه با آرامش و رفاه نسبی جامعه، افزایش فارغ تحصیلان و گروه های تئاتری نیاز به پوستر های تئاتر نیز بیش تر می شود پوسترها در این دوران در قطع ۵۰ * ۷۰ و اغلب دو رنگ تکثیر می شوند .
در دهه ی ۷۰ با ورود ابزار جدیدی به نام رایانه پوستر های تئاتر نیز از این ابزار بی نصیب نمی مانند ، دیگر کم تر طراحی از ایر براش و شابلون حروف استفاده می کند این کار طراحان را آسان تر می نماید ، اما از طرفی راه را برای عده ای از افراد غیر متخصص باز می کند . در این دوره تغیرعمده ای در نام های طراحان پوستر مشاهده نمی شود طراحان نسل ۴ گرافیک ایران حضور کم رنگ تری در عرصه ی پوستر های تئاتر دارند .
هم زمان با دهه ی ۸۰رونق نسبی اقتصادی و افزایش و فعال تر شدن گروه های تئاتری طراحان جوان دیگری وارد عرصه ی پوستر تئاتر می شوند .
نسل پنجم طراحان گرافیک ایران هم مبانی پوستر را می شناسند و هم ایده هایی نو دارند . این نسل از طراحان از گرایش های کاری گوناگونی را شامل می شوند .
گروهی ویژگی های تصویری ایده های نو و خلاقیت را عنصر اصلی پوستر هایشان می دانند ، گروهی دیگر ایده و خلاقیت را در خدمت ارتباط با مخاطب به کار می برند. اما این جریان هنوز راه را به پایان نبرده است و قضاوت در مورد آن را باید به گذر زمان واگذار کرد .
اما با نگاهی گذرا به پوستر های تئاتر امروز می توان گفت : طراحی پوسترهای تئاتر در ایران علی رغم سابقه و پیشینه ی تاریخی خود هنوز جایگاه واقعی خود را میان اهالی تئاتر نیافته است هرچند اغلب طراحان گرافیک با توجه به اهمیت و نقش به سزای این رسانه علاقه مند به طراحی پوستر های تئاتر هستند ، اما با نگاهی به پوستر های تئاتر در شهر می توان به این نکته پی برد که هنوز درصد اندکی از پوستر های تئاتر ایران توسط متخصصین و طراحان گرافیک طراحی می شود .
آرش تنهایی
مجله رنگ
کاریکاتور، هنر یا سرگرمی؟
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اگر شما هم مانند بسیاری از هنرمندان، هنردوستان و هنرجویان، علا قه مند هستید که اتفاقات هنرهای تجسمی را پیگیری کنید، حتما بخشی از وقتتان را در هفته به دیدن نمایشگاه ها و سر زدن به گالری ها اختصاص می دهید.
بدیهی است که بعد از دیدن هر نمایشگاهی، بخشی از آثار نظرتان را جلب می کند یا تعدادی از آثار از نظرتان دارای مولفه های یک اثر هنری مطلوب نخواهد بود. به هر حال برحسب عادت یا علا قه به دیدن نمایشگاه هنرمندی که آثارش را دوست دارید یا گالری که فعالیت های مداومش را پیگیری می کنید رفته اید.
پیداست که دیده شدن، همه مقصود هنرمند از برگزاری نمایشگاه نیست. به جز دیده شدن اثر هنری در گالری، بخش دیگر مورد توجه هنرمند، فروش آثارش است و گالری مانند یک بنگاه هنری در زمینه ارائه خدمات به هنرمند نقش به سزایی ایفا می کند.
علا وه بر این که اثر هنری در گالری هم دیده و هم فروخته می شود، عرضه آثار هنری در گالری ها این امکان را به ما می دهد که با بخشی از تلا ش هنرمندان هنرهای تجسمی، در زمینه های نقاشی، تصویرگری، مجسمه سازی، مینیاتور، طراحی و حتی پوستر در طی یک سال گذشته آشنا شویم و حتی دست به نتیجه گیری کمیتی در زمینه هنرهای تجسمی کشور بزنیم.
اگر یک بار دیگر نگاهی به عناوین هنرهای یاد شده در بالا بیندازید، یا در حافظه خود به نمایشگاه هایی که رفته اید رجوع کنید، متوجه خواهید شد که نام «کاریکاتور» در بین این هنرها دیده نمی شود.
با این که در کاریکاتور دسته بندی به نام «کاریکاتور نمایشگاهی» وجود دارد، اما این هنرها، چه از نظر دیده شدن و چه از نظر فروش در عرصه ای به نام گالری، غایب است.
چرا کاریکاتور به گالری ها راه نمی یابد، سوالی است که باید برای آن جوابی یافت چون کاریکاتور هم یک هنر است و هم می تواند مانند هنرهای دیگر در زیرمجموعه هنرهای تجسمی به فروش برسد.
چرا گالری ها از پذیرفتن کاریکاتور خودداری می کنند؟ چرا کاریکاتوریست ها برای اثرشان به عنوان یک ژانر تثبیت شده در هنر ارزشی قائل نیستند؟ چرا گالری دارها از کاریکاتور فقط برداشت سیاسی می کنند؟ چرا کاریکاتوریست ها فقط چشم بر برگزاری دو سالا نه ها دوخته اند؟
امروز آنچه را به عنوان کاریکاتور نمایشگاهی، «بدون شرح»، «روشنفکری»، «متفکرانه» یا هر عنوان دیگری می شناسیم، ارتباطش را با بدنه جریان هنری و حمایت مراکز روشنفکرانه از دست داده است.
یکی از این مراکز روشنفکری گالری ها هستند و به همین ترتیب هنرمندانی که به فکر ارتباط با مخاطب و شناساندن تکنیک، ایده و هنر خود به جریان فکری و هنری کشور و به دنبال تجربه های گوناگون و نو در عرصه کاریکاتور هستند به برگزاری دو سالا نه ها اکتفا نمی کنند و به عرضه کاریکاتور در گالری ها توجه می کنند.
جدی گرفتن هنر کاریکاتور توسط کاریکاتوریست ها، باعث می شود که جریان هنری و روشنفکری هم کاریکاتور را جدی بگیرد.
این اعتباری است که کاریکاتوریست به کاریکاتور و خود می بخشد. هر چند پذیرفتنی است که سلیقه خریداران آثار هنری الزاما ملا ک مناسبی برای داوری آثار هنری نیست، اما قطع رابطه کاریکاتور به عنوان یک ژانر هنری با گالری ها مانند قطع رابطه مطبوعات با کاریکاتور به نفع این هنر نیست.
اگر سردبیران و مدیران جراید، چشم خود را روی آثار نیروی جوان و مستعد جریان کاریکاتور بسته اند و پذیرای سلیقه ها و تفکرات نو نیستند، در عوض دوری گزیدن از عرضه کاریکاتور در گالری ها قصوری است که متوجه خود کاریکاتوریست ها می شود; کاریکاتور می تواند به عنوان یک رسانه در اختیار مردم قرار بگیرد و با مردم در ارتباط باشد.
از سویی باعث نمی شود که از درجه هنری ساقط شود; چون این یک حسن است که کاریکاتور را هم عامه مردم می پسندند و هم خواصی به نام هنرمند یا روشنفکر، برگزاری نمایشگاه کاریکاتور حرکتی نو و مدرن بود که از «اردشیر محصص» به ما رسیده است. «اردشیر محصص» در سال ۱۳۴۲ اولین نمایشگاهش را در گالری «ایران» برگزار کرد و از آن سال تا سال های بعد، این هنر به مدد آنچه «نقد هنری» نامیده می شد توانست خود را به مرزهای یک هنر مستقل نزدیک کند. ولی اکنون با دور شدن کاریکاتور از گالری ها، این هنر از داشتن جریانی به نام نقد هنری محروم شده است.
کاریکاتورهایی که در این گالری ها به نمایش درمیآیند با آنچه در نمایشگاهی مانند دو سالا نه ها و جشنواره ها به نمایش درمیآید متفاوتند.
همین تفاوت است که باعث گسترش هنر کاریکاتور در حیطه هنرهای تجسمی و تجربیاتی متفاوت از نظر سوژه و اجرا و در نهایت رو به رو شدن با بعدی از ابعاد دیگر کاریکاتور می شود.
نقد هنری جنبه های هنرمندانه و ظرافت های نوآورانه اثر هنری را به جامعه کاریکاتور گوشزد می کند; چیزی که اکنون از آن بی بهره هستیم.
کاریکاتور برای این که بگوید زنده است نیاز دارد خودش را به شکل های مختلف به مخاطب نشان دهد.
شرکت در دو سالا نه ها و جشنواره های خارجی، چاپ اثر در مطبوعات و نشریات کشور، چاپ کتاب، برگزاری نمایشگاه های فردی و جمعی راه های نشان دادن این هنر به مخاطب است. با این که همیشه کاریکاتوریست ها از مخاطب و ارتباط و هم نفسی با او دم زده اند، اما مخاطب حلقه گمشده کاریکاتور امروز ایران است.
کاریکاتور به دلیل از دست دادن مهمترین پایگاهش یعنی مطبوعات، ارتباطش با بخشی از جامعه که دربر گیرنده طبقات خاص و عام اجتماعی است قطع شده است.
اما کاریکاتور به دلیل آن که یک هنر است می تواند یکی از راه های دیده شدن; یعنی گالری را انتخاب کند تا هم ارتباطش با جامعه هنری قطع نشود و هم اثر از طریق فروش به خانه مردم وارد شود.
نویسنده : سید امیر سقراطی
روزنامه مردم سالاری
درباره نقش چاپ در آینده نشر، بحثهای فراوانی مطرح شده است.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
درباره نقش چاپ در آینده نشر، بحثهای فراوانی مطرح شده است. در گروه کاری Ghent PDFهم همین باور حاکم است. چاپ هنوز یکی از مهمترین رسانههای توزیع نشر است و بنابراین میتواند به دگرگونی در صنعت نشر منجرشود. گردش کارهای پیشازچاپ هم ظرف ۳ تا ۵ سال آینده به نیازهای تولید و به دیگر نیازهای تغییر یابنده در فرایند نشر پاسخهای مناسبتری خواهند داد.
در واقع فرآیند تاریخی پیشازچاپ، آنگونه که ما دریافتهایم- از حالت فرآیندهای چاپمحور، به فرایند پیش از نشر منتقل خواهد شد تا تمرکز بیشتری بر الزامات گسترده <کنترل بهتر محتوا> و <بستهبندی محتوا> به وجود بیاید.
● الزامات تولید تغییر میکند
نشر بین رسانهای یا آنچه که آن را نشر شبکهای هم مینامند ضرورت دسترسی به چند نوع فرمت در تولید محتوا را تسهیل میسازد. اما در این مسیر موانعی هم وجود دارد که باید به نحوه مواجهه با آنها هم توجه کرد. بسیاری از این مشکلات فنی حل شده و ابزارهای دیگری هم برای رفع موانع پدیدار شده است.
تولید به صورت توزیع وظایف و کارکردها و مبتنی بر همکاری جمعی اکنون به یکی از اجزای مهم فرایند نشر تبدیل شده است. در حالی که بسیاری از ناشران کار گردآوری، بستهبندی و تهیه محتوا را بهصورت انفرادی تعقیب میکنند، در دنیای امروز این وظایف بین کارشناسان و متخصصان در سطح جهان توزیع و پخش شده است.
شاید ادیت و کپچر عکس (capture)را بتوان در یک جا انجام داد، اما تولید متن و ویرایش آن میتواند در جاهای دیگر صورت بگیرد و بستهبندی نهایی محتوا هم اساساً در جایی متفاوت از محل توزیع صورتپذیرد.
● رشد ناشران غیرحرفهای تاثیر عمدهای بر نیازها و فرآیندهای نشر گذاشته است
مجموعه برنامههای آفیس مایکروسافت یکی از نرمافزارهای رایج در محیط تجاری است که به طرز فزایندهای برای کاربردهای داخلی (متصل به یک پرینتر) و کاربردهای گستردهتر (مثل چاپ تجاری و الکترونیک) بهکار میرود. در این چارچوب، آنچه مهم است نه فرمت و نه حجم کار، بلکه میزان مهارت اندکی است که اپراتورها به آن نیاز دارند. توزیع محتوای تعاملی و معطوف به مشتریان تخصصی بهویژه برای کاتالوگ و مجلات تخصصی هم در کانون توجه قرار گرفته است. این اتفاق هم در عرصه چاپ و در زمینه آنلاین بروز کرده است. در عین حال شاهد اتفاق دیگری هم هستیم و آن چرخش بینندگان از چاپ به وبسایتها، از وبسایتها به چاپ و حتی از رادیو و تلویزیون به طرف وبسایتها و بالعکس است. بنابراین، باید راه سادهای جست تا این هماهنگی برای تولید محتوا تسهیل شود.
اکنون به همه اینها بیفزایید وجود ابزارهای متعدد را که از تولید رسانهای چند جانبه و نیز تماشای چندجانبه و چندگونه محتوا حمایت میکنند و بر روی همه پلاتفرمهای استاندارد هم جواب میدهند و شما هم چیزهایی برای ارایه دارید که به راهحلهای مناسب نیاز دارند.
● ابزارها تغییر میکنند
خبر خوش این است که اکثر تولیدکنندگان نرمافزارها طرحهای گسترده (وسیع پایه) دارند تا با تولید ابزارهای تازه به طیف گستردهتری از الزامات موجود پاسخ دهند.
مثلاً دیدگاه ادوبی مبتنی بر مدل نشر شبکهای است. شعار رسمی ادوبی این است: <غنیسازی بصری محتوای شخصی در هر زمان، هر کجا و با هر ابزاری.>
آنها دیدگاه فرایند نشر خود را در سه گروه فرایندی تقسیم کردهاند: تولید، مدیریت و تحویل.
آنها همچنین حمایت از ابزارهای توزیع نظیر وب، چاپ، ویدئو و بیسیم را هم به عنوان بخشی از دیدگاه خود در نظر گرفتهاند.
ادوبی در گروه تولید،creative suiteگسترش یافته را گنجانده است که اکنون مشتمل است بر چاپ، وب و ویدئو (امور تصویری). این سوئیت با امکانات ماکرومدیا هم تقویت شده است.
گروه مدیریت شامل XMP(پلاتفرم فرادادههای (extensibleبرای مدیریت بهتر محتوا و محصولاتی چون ایلاستریتور، فتوشاپ، ایندیزاین، گولایو (Golive)، بریج (Bridge)و غیره که با XMPهمخوان هستند.
XMPیک تکنولوژی است که XMLو XSLرا پشتیبانی میکند XMP.اکنون در میان طراحان نرمافزارها محبوبیت یافته و در آینده نقش مهمتری ایفا خواهد کرد.
در گروه تحویل، محصولات آکروبات، چاپ اینترنتی و تکنولوژی وب گنجانده شدهاند.
کوارک به عنوان بازیگر بزرگ دیگر در صحنه نشر، اکنون به سطح نشر برای چاپ تنزل یافته است و نگرش جدید آنها مبتنی بر <نشر با هر رسانهای> است، در حالی که اکسپرس(Xpress)به عنوان اصلیترین محصول کوارک به لحاظ تاریخی به چاپ منحصر شده است. تلاش شده تا در اکسپرس ۵.۶ برخی فیچرها اضافه شود و یا در نسخه ۰.۷ کار بر مبنای متاتگهای < XMLپایه> باشد تا بشود محتوا را در مسیرهای متفاوت توزیع، دوباره بهکار گرفت.
سیستم مدیریت محتوای کوارک یک سیستم مدیریت دارایی و محتواست که به مدیریت همه نوع محتوای دیجیتال کمک میکند و از طرف دیگر سرور کوارک یعنی Quark DDSکه یک سرور اسناد دینامیک است، امکان توزیع از طریق چاپ و محیط وب را دارد.
مایکروسافت هم دیدگاه خودش را دارد و بهتر است گفت که دیدگاههای مخصوص به خودش را دارد. امکانات آنها فراتر از خط آفیس (Office)است و تلاش دارد تا مدیریت محتوا، توزیع محتوا و حتی مالکیت و فروش محتوا را هم دربر بگیرد.
آنها در جهت اثبات این نکته که تولید، گردآوری و بستهبندی محتوا برای همه گونههای نشر جنبه حیاتی دارند، XMLرا در ورد(word)، اکسل(Excel)و اکسس (Access)گنجاندند.
مایکروسافت در همین حال برای ناشرانی که به ابزارهای پیچیدهتر نیاز دارند یعنی به ابزارهایی فراتر از ورد یا پاورپوینت (Power Point)فکر میکنند، <مایکروسافت پابلیشر>
(Microsoft Publisher)را به عنوان یک ابزار تمام عیار بستهبندی محتوا عرضه کرده است.
● مسأله فرمتها
هنوز در زمینه فرمتها اختلافنظرهایی وجود دارد. تمرکز مایکروسافت و برخی از سازمانهای دیگر بر روی XMLو XSLاست، اما ادوبی از PDFو XMPحمایت میکند.
حرف اصلی ادوبی در این زمینه و در واقع دلیل حمایت ادوبی از PDFبه این نکته بازمیگردد که در محیط XMLو XSLشما مطمئن نیستید که میتوانید نیات مو‡لف را تماماً به اجرا درآورید، ولی در بهکار بردن PDFاین نکته تضمین میشود. البته خبر خوش این است که اکنون با وجود XMPکه قابلیت پذیرش تگهای XMLرا دارد و نیز با توجه به وجود ۴.۱ PDF Vاین موضوع تا حد زیادی مرتفع شده است و به عبارت بهتر میتوان حالا موضوع XMLو XSLرا حل شده دید.
از طرف دیگر PDF/Xهم که زیر مجموعهای از PDFاست و چاپمحور هم میباشد در جهت گردش کارهای چاپی مطمئنتر و سهلتر به حرکت درآمده است. قرار است دو نسخه جدید ۴ PDF/Xو ۵PDF/ Xهم تا پایان امسال به بازار عرضه شوند. این دو نسخه، مشکلات ریشهدار ترانسپرنسی و لایهها (layers)را که در چاپ مشکلساز میشوند، حل خواهند کرد.
اما با همه این تفاصیل، PDF/X-Plusمیتواند یک گردشکار مطمئنتر برای ما باشد.
نکته اول درباره PDF/X-Plusاین است که میتواند مشکل مولفههای گم شده را در مرحله <پیش از پرواز> (preflight)که در گردش کارهای چاپی پیش میآید، حل کند.
مشکل دیگری که به این ترتیب حل میشود، نوع ابزار مورد استفاده است که برای PDF/X-Plusفرقی نمیکند.
اما برای مشکلات چاپ آفیس (Office)هم راهحلهایی در پیش است.
سندهای آفیس باید از ادوبی دیستیلر برای ایجاد PDFاستفاده کنند. اما بسیاری از آفیسها به دیستیلر دسترسی ندارند.
اما با آمدن ۱۲ officeیک آپشن بهصورت < >save as PDFگنجانده شده است تا هر کس بتواند از آفیس فایل PDFبگیرد. اما با این همه باز هم باید سندهای PDFرا با اپلیکیشنهایی که بتوانند چاپ خوب را ضمانت کنند، چک کرد.
● تأثیرات جهانی شدن
جهانی شدن تجارت بهطور کلی بر تجارت و بهطور خاص بر چاپ تأثیرات خاصی خواهد گذاشت. محصول چنین روندی ایجاد استانداردهای تولید خواهد بود. ایجاد فایلهای متفاوت با مجموعه رنگهای مختلف برای رسانههای مشترک مثل مجلات، روزنامه، بستهبندی و چاپ تجاری، حتی بدون آنکه مشخص باشد چه کسانی آنها را تولید کردهاند، نه تنها کافی نیست، بلکه هزینهبر است و معمولاً به مشکلاتی هم منجر میشود.
راهحل چنین مشکلی این است که یک توافق جهانی بر سر بهترین رویهها صورت بگیرد.
گروههایی مثل گروه Ghent PDF، چاپ در طول مرزها (Printing Across Borders)، ۴ CiPو ISOهمه دارند برای تحقق آن، کار میکنند.
● اتوماسیون گردشکار
اکنون برای کاستن از هزینهها و جلوگیری از اتلاف وقت، راهحلهای متفاوتی وجود دارد و قطعاً راه حلها (سلوشنها)ی بیشتری هم در راه خواهد بود. همه این تلاشها متمرکز بر اتوماسیون کامل گردشکار است، گرچه تحقق چنین امری برای تمام فرایندهای موجود نشر چندان واقعگرایانه به نظر نمیرسد. به هر حال میتوان بسیاری از فرایندها و فرایندهای فرعی را از نظر اتوماسیون به حالت بهینهتری رساند.
● موانع و نقشهای تازه
اگرچه گردش کارها در حال تغییر و تحول هستند تا به مسایل تازه و بازارهای تازه و الزامات تولید پاسخهای مناسبتری بدهند، اما برای رسیدن به یک جمع حیاتی یا به اصطلاح به جمعی مهم، هنوز راه باقی است.
این نکته به یک دلیل مطرح میشود و آن این است که دسترسی به تکنولوژی و به اصطلاح کسب تکنولوژی، ساده و آسان است، اما مشکل اصلی انطباق دادن افراد با تکنولوژی و کاربرد آن توسط افراد است.
پس بنابراین مشکل اصلی در آینده در چارچوب گردش کارها توان کاربران در کاربرد آنهاست، خواه این کاربران حرفهای باشند و خواه آماتور، باید راههای بهرهوری کامل از تکنولوژیها را بیاموزند.
در حال حاضر شاهد این نکته هستیم که شرکتها میکوشند شیب آموزش را از حالت منحنی به حالت افقیتر درآورند و آن را کوتاهتر سازند و ضرورت مداخله دست در امور را به حداقل برسانند و راهحلهای تکنولوژیک را تقویت کنند. اما مسأله اصلی این است که باید هم با شتاب تحولات همگام شد و هم با ناشرن حرفهای به رقابت پرداخت.
نویسنده : دکتر یونس شکرخواه
منبع: ایرانپرینت
دنیای کامپیوتر و اینترنت
گرافیک ایران؛ از سیر تا پیاز!
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
آنطور که به نظر میرسد به اقتضای مثلث معروف <طراح متخصص، اثرحرفهای و سفارشدهنده آگاه>، گرافیک ایران در دو ضلع حضور طراحان حرفهای و کیفیت آثار تلاش زیادی میکند تا به وضعیتی مطلوب برسد. تا اینجای کار که مربوط به حیطه کوچک فعالیتهای شخصی و روابط همکاران با یکدیگر است شاهد حرکتهایی قابلتوجه در گرافیک ایران هستیم. حال اینکه این تلاشها چقدر در مسیر درست بوده و تا چه اندازه موفق، مجالی دیگر میطلبد. اما پای ضلع سوم مثلث ما انگار سالها است میلنگد. گرچه جملگی از فقدان سفارش، کارفرمای آگاه و یاریگر در فغانیم اما انگار اصرار بر ایستادن روی پلهای بالاتر از واقعیت که متعلق به ما نیست بیش از تلاش برای پیمودن یک به یک مراحل برایمان مهم شده است. درحالیکه گرافیک ما درست از همین نقطه، یعنی نبود سفارشدهندگان آگاه است که ضربه پذیرفته و راه به بیراهه میبرد، به راه انداختن <شو> و نمایشگاه برای همکاران، رفقا، خانواده، بردن جوایز جهانی، و عضو AGI شدن آنچنان مسخمان کرده است که هر روز فرصتهای بسیاری برای حضور قدرتمند در متن جامعه و مخاطبان (آنجا که جایگاه واقعی یک طراح گرافیک است) را از دست میدهیم.
به تبع چنین عملکردی، پافشاری بر پرداختن به دو ضلع دیگر است که ما را از تصاحب هنری بزرگ بازداشته که در متن ضلع سوم <کارفرمای آگاه>، مستتر است؛ هنر<مواجهه با کارفرما.> این مولفه البته خود دارای جزئیاتی است که تا نباشند، طراح نیمی از موفقیتش را از دست داده است. چگونه با کارفرما همکلام شدن، خود را ثابت کردن، کار خود را توضیح دادن، توجیه کردن و قبولاندن، چطور دانش خویش را روی اثر پیاده کردن و... همگی هنرهایی است که اگر یک طراح در کنار کار طراحی نداشته باشد، هیچ ندارد. اگر نه، در کنج خانه نشستن و به سفارش خود برای خود طراحی کردن، نه چالش با کارفرما میطلبد و نه مواجهه با مخاطب.
از این روی اگر گاهی اثری ضعیف از یک طراح دیدید که تا امروز ستایشش میکردید، پیش از آنکه سستیهای کارش را به حساب ضعف دانش و خشکیده شدن چشمه خلاقیتش بگذارید، بدانید که در اولین قدم، مواجهه درستی با کارفرما نداشته و نتوانسته دانش و اندوخته خویش را به کارفرما و اثر دیکته کند. همه این مطالب را چند روز پیشتر و در میان آثاری که بر دیوارهای خانه هنرمندان ایران سعی بر خودنمایی داشتند یک بار مرور کردم. <نمایشگاه آثار چاپشده اعضای انجمن گرافیک> بیش از آنکه نمایشگاهی باشد برای نشان دادن قوتها، یادآور یک واقعیت تلخ است. واقعیت طول فاصله رویا و حقیقت؛ فاصله آثاری که در نمایشگاههای گروهی و شخصی با انبوهی از آثار متنوع وجود دارد با آن چیز که بهعنوان گرافیک چاپ شده و بهدست مردم میرسد. در میان لوگوها، پوسترها و کاتولوگهای این نمایشگاه، حتی به مدد نامهایی گاه آشنا که بر کاغذی کجسلیقه و چرک حک شدهاند، دیگر خبری از آن همه میدانداری گرافیک نمایشگاهی نیست. تایپوگرافی، مینیمالیسم، زبان شخصی، ایلوستریشن، هویت ایرانی و آنهمه عناوین آکادمیک، عناوین مهجوری هستند که جایشان را به آثاری با ایدههایی ضعیف، سایه زیر حروف، گرادینت، عکسهای بیرمق و ترکیببندیهای خامدستانه دادهاند تا ثابت کنند آنچه را که همه میدانیم و از کنارش میگریزیم.
واقعیت اینطور وقتهاست که تن عریان میکند. دستپخت اعضای انجمن گرافیک که دایرهای از برگزیدگان هستند با کمک آن همه نشریه، کلاس آموزشی، سایت، جلسات جنجالی و نظریههای آوانگارد، همین متاع فقیرانه است که میبینید. انجمن گرافیک که چند سالی است بزرگترین افتخارش را در چهل توی برگزاری دوسالانهای نامنظم جستوجو میکند، انگار هیچگاه نخواسته است گامی در جهت واقعیت بردارد. حقیقت این است که اعضای انجمن هم مانند سایر طراحان گرافیک، توشه چندانی از دانش <مواجهه با کارفرما> در خورجین خود ندارند که اگر داشتند اکنون شاهد توفیر کیفیتی آثار چاپشده با آثار نمایشگاهی، آن هم در این حد نومیدکننده نبودیم. به هر تقدیر و بر حکم انصاف با آنکه تلاش انجمن در گردآوری و ارائه چنین آثاری ستودنی است، اما هر نمایشگاه و رویداد هنری باید حاصل درسی و تجربهای باشد و خصوصیت این نمایشگاه، نمایاندن چشماندازی از حقیقت و فاصلهاش با رویا و فانتزی است. تجربهای که اگر درک شود نهاد بالقوه قدرتمندی چون انجمن صنفی طراحان گرافیک ایران را وادار خواهد ساخت تا یک گام به عقب بگذارد و به جای پرداختن به سطح و دغدغه جهانی شدن؛ انرژی بیشتری را صرف استحکام زیرساختهای یک فعالیت حرفهای کرده و درصدد آموزش آن چیزها برآید که لازمه واقعی طراحان حرفهای گرافیک است. البته در وضعیت نابسامان سیاسی، اقتصادی و فرهنگی امروز ایران شاید این توقع زیادی باشد اما نه برای قشری که خود را فرهیخته میداند و اقتضای فرهیختگی گاه شنا در جهت عکس جریان آب برای رسیدن به مقصد است.
مجید کاشانی
روزنامه اعتماد ملی