اختیار و هوشیاری و سرنوشت بحث هاشون به هم گره خورده نمیشه با حذف دو تاشون در مورد یکیشون مجزا بحث کرد .
Printable View
اختیار و هوشیاری و سرنوشت بحث هاشون به هم گره خورده نمیشه با حذف دو تاشون در مورد یکیشون مجزا بحث کرد .
مکانیزم وجود این هزاران سرنوشت چی هست؟نقل قول:
یعنی روی سیستم خاصی میچرخه این هزاران سرنوست یا رندوم هست؟
ایا از بین این هزاران ما خودمون یکی رو انتخاب میکنیم یا نه همون انتخاب ما هم توسط دیگری! انجام میشه؟
اگر خودمون انتخاب کردیم از کجا تشخیص دادین این یکی انتخاب خوده ما هست و همون دیگری مارو سوق نداده که این یکی رو انتخاب کنیم؟
وجود هزاران سرنوشت ایا به همین معنی نیست که سرنوشتی وجود نداره؟
وجود هزاران سرنوشت از نظر منطق ایا منطقی هست یا اینکه کاری عبث و بیهوده جلوه میکنه؟
ببینید ما بر اساس اسبا ب و مسببات و وجود قوانین هستی و قانون علیت زندگی میکنیم .
اینکه میگویند انسان یک سرنوشتی از پیش تعیین شده داره و قابل تغییر نیست به هیچ وجه صحیح نیست انسان کاملا" مختار و آزاد آفریده شده و همه انسان ها آزادند و قدرت انتخاب دارند ..
ولی یک بخش از زندگی ما ابتدا توسط خالق انتخاب شده و به ما تحمیل شده ..مثلا" پدر و مادر ما صفات ژنتیکی و جایی که درش به دنیا اومدیم به اینها میگویند قسمت یا (تقدیر)
ولی بقیه اش دست خودمونه
اولا خوده این الفاظ اسباب و مسببات و قوانین که بکار میبرید خودشون مخدوش نامفهوم و بدون کوچکترین اثبات مفهومی هستننقل قول:
و مانور دادن روشون مسیرتاپیک رو منحرف میکنه
شما پست قبل گفتید ما هزاران سرنوشت داریم و این یعنی جبر مطلق حالا چه یک سرنوشت چه میلیونها
ولی حالا میگید اختیار وجود داره
بحث روی زمان و مکان نیست بلکه ساختار این مفاهیم هست
بحث قبل از تولد و... مورد بحث نیست بلکه بحث روی کارها و فعالیتهای خوده ماست و همچنین تاثیرات پیرامونی این کارها
ایا کاری که ما انجام میدیم از دیگری متاثر هست؟
ایا دیگری بر نتیجه و مسایل پیرامونی کارهای ما تاثیر گذار هست؟یعنی کاری که ماانجام میدیم توسط دیگری مشخص شده که ما چه کاری باید انجام بدیم، نتیجه شکست یا پیروزی ما توسط دیگری مشخص شده یا میشه، و...
به هیچ وجه ...تمام کارهای ما آزاد و تابع اراده خودمونه
اسباب و مسببات منظور همون علت و معلوله
پس با این اوصاف سرنوشتی وجود نداره وقتی آزادی وجود داشته باشهنقل قول:
چون سرنوشت دقیقا یعنی محدودیت اراده و آزادی که وقتی شما اراده میکنید کاری انجام بشه اگر دیگری(خالق مخلوق علت و ...) تعیین کنه شما این کار رو انجا بدید یا ندید یا نتیجه کارتون به چه سمتی بره این یعنی زیر سوال رفتن اراده و آزادی
پس سرنوشت با اراده و اختیار کاملا منافات خواهد داشت
هرچند شخصا با تعریفی موافق هستم ولی این سرنوشت توسط شخصی مشخص مقدر معین ... نشده
بلکه میشه اینطور تعریف کرد ساختار طبیعت محدودیتهایی در خودش داره که مارو محدود میکنه
مثل همون محل تولد و ...
ولی اینکه این شرایط و محدودیتها رو شخصی برای ما مشخص کرده باشه خیر مطلقا باهاش مخالفم به این دلیل که کوچکترین استدلال عقلی و منطقی همراهش نیست
در واقع بحث طرح و برنامه الهی رو شما باهاش مخالفید درسته ؟؟؟؟؟
تا الان هیچ نشانه ای مبنی بر وجود نوعی هوشمندی و شعور الهی در هستی مشاهده نکرده اید؟؟؟
اگه تا الان هیچ نشانه ای دریافت نکردین به نظر من شما یه سرچ در گوگل انجام بده با مضمون "نشانه های خدا" همه چیز دستت میاد ..چون نمیخوام موضوع تاپیک مذهبی بشه بحث رو اینجا باز نمیکنم.
ولی اینو مطمئن باش که خالق و طراح وجود داره
من با چیزی مخالف نیستم(مخالف بودن با چیزی یعنی تایید وجود اون چیز)نقل قول:
من هیچ چیزی برای مخالفت نمیبینم که با عقل و منطق و شعور و علم انسانی سازگار باشه
چیزی جز ادعاهای متناقض که فعلا تا حالا ارائه نشده که حتی در درون خودشون کاملا با هم مخالف هستن
یک جا سرنوشت نوشته شده محض یک جا هزاران سرنوشت یک جا اراده کاملا ازاد و حالا هم طرح و برنامه و ...
حتی در فرهنگ لغت هم اینها متضاد و مخالف هم هستن
گرامی کار خوبی میکنید بحث رو مذهبی نمیکنید!!!نقل قول:
بحث روی مخلوق و خالق یا هر اسمی شما دوست دارید بزارید نیست
یکی از همین نشانه های گوگلی موضوع سرنوشت که داریم اینجا روش بحث میکنیم
وقتی برای همین ادعای نشانه در اینجا شما کوچکترین استدلال و موضع ثابت که با عقل و منطق هماهنگ نباشه ندارید و با هر سوال کلا مطلب و پست قبلی رو تکذیب میشه و ادعای 180درجه مخالف نظر قبلی ارائه میشه تمام اون نشانه های گوگلی هم مشابه همین میشه
شما همین یک نشانه رو روش بحث کنید و نظر ثابت عقلی و منطقی براش ارائه بدید کافی هست و دیگر نشانه های گوگلی جای خودش
اثبات کردنی نیست ... من تو پست های قبلی هم گفتم هر کسی باید معنای سرنوشت و تقدیر الهی رو در زندگی خودش جست و جو کنه و کشف کنه ...کشف کردنیه
اصلا" بحث سرنوشت و خالق به قول دکتر هلاکویی علمی و استدلالی نیست بحث اعتقادیه ..... ما 7 تا دلیل برای اثبات خدا مطرح شده همه دلایل هم رد شدن ...پس با منطق و استدلال نمیشه...
ابزار های شناخت انسان فقط تفکر و استدلال نیست .... من حس میکنم ...
مثلا" من زندگی رو معنا دار میدونم الان چه جوریبیام به صورت آکادمیک برای بقیه اثبات کنم که زندگی معنی داره!!!! همه چیزا رو که نمیشه توسط علم مادی و تجربی اثبات کرد..
بعضی مفاهیم ذهنی یا روانی قابل اندازه گیری و محسوس نیستند .بحث سرنوشت هم دقیقا" همین جوریه یعنی علمی نیست ..کاملا" شهودی و کشف کردنیه
منظور من از سرنوشت و قضا و قدر این بود که انسان را ههای زیادی رو میتونه انتخاب کنه ..
فرض کنید من بین یک چهار راه هستم.. میتونم بین این چهار مسیر یکی رو انتخاب کنم.... هر راهی که انتخاب کنم فرق میکنه و صد در صد آینده و مسیر زندگی من رو تغییر میده .... زندگی به انتخاب های ما وابسته هست ...اینکه ما مجبوریم یا مختار سوال خیلی خیلی سخته ...
بعضی از فلاسفه (جبریون) کاملا" معتقدند انسان مجبوره و هیچ اراده ای نداره واختیار رو صرفا" یک پندار میدونند ..من معتقدم که دربعضی از فعل و انتخاب هامون مختاریم ... ولی خیلی از اتفاقات پیرامون ما جبر علیه ...یعنی به ما تحمیل شده .....
به نظر من اول باید مفهوم سرنوشت دقیق تعریف بشه ...
آیا منظور شما از سرنوشت رویداد ها و اتفاقات از پیش تعیین شده و برنامه ریزی شده هست؟؟؟؟؟؟ یا منظور از سرنوشت چیزی دیگریه ؟؟؟
دکتر هلاکویی کاملا درست فرمودند ولی شما معنی حرف ایشون رو کشف! نکردین
پس وقتی چیزی با عقل و علم سازگار نیست متوجه نمیشم چرا باید در انجمن علمی بیاید و دربارش صحبت کنید
عقیده و باور و شهود نه تنها مدرک و دلیلی( بازم بر مبنای عقل) برای چیزی نیستن بلکه به نوعی میتونن کذب و خطا بودنش رو نشون بدن
7تا دلیل رد شدن با منطق و استدلال ولی بازم عقل و منطق رو دور ریختن جای شگفتی نداره!!!
بحث روی موضوع اصلی تاپیک فکر میکنم تموم شده هست و بحث دیگه خارج از موضوع شده پس دیگه بحثی نمیمونه.
سلام دوستان
اگه دقت کرده باشین تو اکثر بحثای که می شه، هم تو این تاپیک و هم تاپیکای دیگه که بنحوی بهم مربوطن، عامل اصلی اختلاف اینه برخی به ماوراطبیعه اعتقاد دارن و می خوان از اون منظر بحث کنن، در حالی که بقیه چنین چیزی رو قبول ندارن و معتقدن باید علمی بحث کرد. نمی دونم تا الان در مورد خدا ( به عنوان اساس و ریشه اعتقادات مذهبیون ) بحثی داشتین یا نه؟ دوس دارم اگه امکانش هس چنین بحثی هم داشته باشیم،
سلام
من به وجود سرنوشت معتقدم. در عین اینکه اختیار داشتن انسان رو هم قبول دارم.
سلام.نقل قول:
متاسفانه امکان انجام بحث هایی که به طور مستقیم و متمرکز در مورد خدا و اعتقادات مذهبی هستند، وجود نداره.
کماکان امکان مباحثه در مورد ماوراطبیعه و همچنین مابعدالطبیعه با اسلوب علمی و منطقی فراهم است.
سلامنقل قول:
میشه بیشتر توضیح بدید، مثلن تعریف خودتون رو از "سرنوشت" ارائه بدید، و اینکه چطور با وجود سرنوشت (که از پیش تعیین شده) انسان رو دارای "اختیار" میبینید، و به طور کلی چطور میتونید بطور همزمان هم به سرنوشت باورمند باشید و هم اختیار انسان. ضمنن چرا فکر میکنید سرنوشت وجود داره؟ دلیل منطقی ای براش دارید؟
سلامنقل قول:
بله دلیل منطقی دارم و میتونم توضیح بدم. اما به همون دلیلی که خودتون در اول پست نوشتید میترسم اجازه بحث داده نشه.
بنده سرنوشت رو فقط از همین منظر میتونم بفهمم و براش دلیل بیارم و از این نگاه بین این دو مقوله "سرنوشت" و "اختیار انسان" تناقضی وجود نداره.
تو نظرسنجی فقط دو نفر شرکت کردن ؟ عجب! تمام اساتید توش شک دارن اونوقت من با اعتماد به نفس زدم خیر:n02:
اول بابت نحوه گفتنم معذرت من دایره واژگانم تعطیله!
من فقط نظرم اینه که انسان اختیار داره هر راهی رو بره و سرنوشتش رو فقط خدا می دونه یعنی با این حرف که می زتن طرف سرنوشتش بود مخالفم . بذارین یه جور دیگه بگم :من همیشه اینجوری فک می کردم ( دیگه ببخشید اونجا غریبه بینمون نیس فقط منم و خدا دیگه؛ بحثمون خودمونیه ) که اون دنیا نشستم بعد خدا میگه ببین اگه اینکارو کرده بودی چی می شد یا اگه دنبال اون کار رفته بودی به کجا می رسیدی ولی تو اینو انتخاب کردی
یعنی منظورم اینه که من مختارم هر راهی رو برم آخر همه این راهها( یعنی سرنوشت ) رو فقط خدا می دونه و هیچ اجبار یا چمیدونم قضا و قدر و چیری هم این میون درکار نیس که من کدوم راه رو برم. یعنی کلا هیچ انسانی نمی تونه راجع به سرنوشت صحبت کنه کلا این کلمه رو کی ساخته نمی دونم ولی اشتباه کرده (نمی دونم چی تو مغزش بوده:n02:)
راستی اون حرفی هم که میگن سرنوشتش بود رو موندم چرا فقط برای وقتی یه بلایی سر طرف میاد می گن ، طرف بترکه، بره زیر تریلی و چیزی:n02: (چقد لبخند ! ببخشید مبحث علمیتون رو زدم نابود کردم باورکنید همش جدی بود)
یعنی موندم تو نحوه حرف زدن خودم و بعضی بچه های این تاپیک ( اونا در سطح دکترا من اول دبستانی ) :n16: .
دوست عزیز نظر سنجی همین چند دقیقه پیش اضافه شد که نیاز نباشه دوستان فقط برای اعلام بدون توضیح نظرشون مجبور به ارسال پست بشوند.نقل قول:
البته بخاطر اینکه پیش فرض نظرسنجی مخفی است و با این نیت ذکر شده نقض غرض میشد دوباره الان نظر سنجی ریست و عمومی شد، میتونید رای خودتون رو دوباره به صندوق بندازید: )
بیس این میزگرد به پشتوانه ی بحث به شیوه ی منطقی بنا شده و به همین دلیل این تاپیک رو داریم اینجا. مگر اینکه تعریفی که شما از [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] دارید چیز متغایر و خصوصی ای باشه که بهتره چک بشه.نقل قول:
بله فارغ اینکه اجازه ی پرداختن باز به مسائل مذاهب رو نداریم، تقلا و گریز و استناد به منابع خود مذاهب (به عنوان مدعی اصلی وجود سرنوشت) برای اینکه به این طریق سرنوشت رو پذیرفته بدونیم، «مصادره به مطلوب» محسوب میشه به نحوی. بنابراین برای اصلاح روش فکری (دقیقن کاری که علم منطق انجام میده: شیوه تصحیح اندیشه، و نه شیوه ی اندیشیدن) میایم با استفاده از منطق که ابزاریست برای تصحیح اندیشیدن و استدلال، و به عنوان «میزان» و «معیار» هر نوع تفکر و به تعبیر فلسفی "خدمتگزار علوم" برای تمامی زمینه ها محسوب میشه، در مورد یک سابجکت به مباحثه می پردازیم.
لذا مادامی که در حیطه ی منطق و استدلال منطقی نظریات خودتون رو به اثبات برسونید، ممانعتی به عمل نمیاد از قوانین. بازم تاکید دارم روی این نکته: تا استنباط شما از استدلال منطقی چه باشه. :n26:
سلام
دوستایی که این تاپیک رو زدن میشه دقیقا بگن منظورشون از سرنوشت چیه؟
1. موجودی از قبل همه چیز رو نوشته و دنیا تا آخر همون جور پیش خواهد رفت ( نوعی اعتقاد به غیب و ماورارالطبیعه)
2. علیت نظم خاصی به دنیا داده و انسان هم لاجرم تحت این نظم خاص قرار گرفته و هیچگونه اختیاری نداره
3. هیچ کدام! چیز دیگه ای
تا دقیقا مشخص نکنید در مورد چی می خواید حرف بزنید، هر کس حرف خودشو میزنه و دلایل خودشو میاره، یکی از خدا حرف میزنه، یکی از آزمایشات علمی، یکی از اعتقادات شخصیش و ...
البته اینکه هر کس اعتقادات خودشو داره هیچ اشکالی نداره، اما برا بحث منطقی باید از یه نقطه مشترک شروع کرد
نمیخوام مغلطه بکنم اما نمیدونم چرا کسایی که تو تاپیک اختیار به عدم وجود اختیار انسان رای دادن، حالا مخالف سرنوشت هم هستن، بلاخره اگه جبر بر انسان حاکمه پس لابد سرنوشتم جبره پس اونم وجود داره دیگه، نمیخوام بحثی کنم فقط یه نظر کلی از مخالفان سرنوشتو میخوام که در مورد اختیار هم توضیح بدن. ممنون ...
سرنوشت در مسیر زندگی هر انسانی وجود داره چه بخواد چه نخواد
سرنوشت ازنظر من اینکه آدم یه جاده ای رو عوض میکنه و وارد یه جاده دیگه از زندگی میشه.بد و خوبشو نمیدونم
مثال من از دانشگاه انصراف میدم و وارد خدمت میشم بعدها ممکنه شرایط زنگیت اونطور که فکر میکردی نشه
بعد با خودت می گی کاش این مسیرو انتخاب نمیکردم اون مسیرو دیگه رو انتخاب میکردم شاید بیشتر به اون چیزاهایی
می خواستم نزدیکترمیشدم..بعد اینجاس که کلمه سرنوشت میاد وسط که می گیم سرنوشتم این بوده خودتم نمی خواستی اما
شده دیگه .ولی این یه مثال بود حالا خوبو بدشو دیگه کسی نمیدونه دسته سرنوشته...البته تفکر برای اینده هم خیلی موثره اما کاهی
سرنوشت به خودی خود دخالت میکنه و مسیر زندگیتو عوض میکنه.
منکه این مدل حرفایی که زدم تو زندگیم هر روزو هر روز اتفاق میوفته آدم خرفاتی نیستم اصلن ولی و به وجود سرنوشتم هم خیلی اعتقاد دارم
من اگه بخوام به این مقوله ورود کنم ناچارم از اینکه از منظر خدا و دیدگاه توحیدی بهش بپردازم و به نظرم از منظر دیگه ای نمیشه راجع به "سرنوشت" صحبت کرد. چون در این دیدگاه قدرت اول عالم رو خدا میدونیم و همه قوانینی که در اون برقراره ناشی از همین قدرت مطلق هست. پس وجود یک قدرت دیگه و یک برنامه ریزی و خط سیر برای زندگی که مجزا از قدرت خدا باشه رد شده هست.نقل قول:
بیس این میزگرد به پشتوانه ی بحث به شیوه ی منطقی بنا شده و به همین دلیل این تاپیک رو داریم اینجا. مگر اینکه تعریفی که شما از [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] دارید چیز متغایر و خصوصی ای باشه که بهتره چک بشه.
بحث در مورد "سرنوشت" هم به نوعی مربوط میشه به مقوله "جبر و اختیار" که در اونجا سؤال میشه اگه خدا خالق شماست و میدونه شما قراره چه کاره باشید و چه عاقبتی داشته باشید پس نقش شما چیه؟ شما اختیاری از خودتون ندارید؟ اگه اختیار دارید پس نقش خالق چی میشه و اگه ندارید... و درباره ش بحث میشه و بهش جواب داده میشه.
قبلا چندین بار توضیح داده شده دوست عزیز. این کار شما مغلطه تعمیم جزء به کل هست. هر مفهومی از سرنوشت به معنی جبرگرایی است، هر نوع جبرگرایی به معنی سرنوشت نیست.نقل قول:
دلیلش اینه که سرنوشت صرفا به معنای جبرگرایی نیست. مثلا اینکه یک سکه رو با فلان سرعت و فلان زاویه و در فلان سرعت بار و ... پرتاب کنیم، واضحه دقیقا در چه لحظه ای کدوم روی سکه به زمین می افته، ولی کسی نمیگه سرنوشت این سکه این بوده که به در اون لحظه مثلا شیر بیفته. سرنوشت به علاوه جبرگرایی یک سری پیشفرض های اضافه هم داره (طراحی آگاهانه شدن اون جبرگرایی، اهمیت کیهانی قائل شدن برای اون واقعه و ...) که مورد قبول مخالفان سرنوشت نیست.
این موضع پیشانگارگرایانه (Presuppositionalist) که شما دارید بحث رو تعطیل می کنه متاسفانه و عملا جایی برای بحث فلسفی/استدلالی باقی نمی مونه.نقل قول:
من هیچ چیزی رو بدون دلیل منطقی صحیح انگار نمیکنم. همون حرف هایی که صحبت از خدا و وجود اون میکنه رو میشه با رویکرد فلسفی و استدلالی بیان کرد.نقل قول:
این موضع پیشانگارگرایانه (Presuppositionalist) که شما دارید بحث رو تعطیل می کنه متاسفانه و عملا جایی برای بحث فلسفی/استدلالی باقی نمی مونه.
سلام
من قبلا به سرنوشت اعتقاد نداشتم اما آدم بعضی از اوقات در شرایطی قرار می گیره که احساس می کنه این اتفاقاتی که پشت سر هم براش میفته اتفاقی نیست انگار هدایت شده است یکی برنامه ریزیش کرده انگار حادثه اصلا وجود نداره فقط چون از حیطه تسلط ما بر امور خارجه اسمشو میذاری حادثه
مثلا اتفاقی با یکی آشنا میشی اون در کاری که مدت ها درش مشکل داشتی کمکت می کنه شاید بگید شانس ولی تجربه به من ثابت کرده یه نیرویی پشت پرده دست داره
انگار خدا برنامه ریزی کرده و بعد دکمه اینتر و زده و بومممم بیگ بنگ و دنیا شروع شده
یه متن هست روی شبکه های اجتماعی حتما خیلی از دوستان خوندنش ولی من میذارمش
ﺭﻭﺯﯼ ﻣﺮﮒ ﺑﻪ ﺳﺮﺍﻍ ﻣﺮﺩﯼ ﺭﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺁﺧﺮﯾﻦ
ﺭﻭﺯ ﺗﻮﺳﺖ . ﻣﺮﺩ : ﺍﻣﺎ ﻣﻦ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﻧﯿﺴﺘﻢ !
ﻣﺮﮒ : ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺍﺳﻢ ﺗﻮ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻧﻔﺮ ﺩﺭ ﻟﯿﺴﺖ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ..
ﻣﺮﺩ : ﺧﻮﺏ،ﭘﺲ ﺑﯿﺎ ﺑﺸﯿﻦ ﺗﺎ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻗﻬﻮﻩ
ﺍﯼ ﺑﺨﻮﺭﯾﻢ .
ﻣﺮﮒ :" ﺣﺘﻤﺎ ."
ﻣﺮﺩ ﺑﻪ ﻣﺮﮒ ﻗﻬﻮﻩ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺩﺭ ﻗﻬﻮﻩ ﺍﻭ ﭼﻨﺪ ﻗﺮﺹ ﺧﻮﺍﺏ
ﺭﯾﺨﺖ ..
ﻣﺮﮒ ﻗﻬﻮﻩ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺏ ﻋﻤﯿﻘﯽ ﻓﺮﻭ ﺭﻓﺖ ..
ﻣﺮﺩ ﻟﯿﺴﺖ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺍﺳﻢ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻭﻝ
ﻟﯿﺴﺖ ﺣﺬﻑ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺁﺧﺮ ﻟﯿﺴﺖ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ . ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ
ﻣﺮﮒ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﺪ ﮔﻔﺖ : ﺗﻮ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺧﯿﻠﯽ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ
ﺑﻮﺩﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ﺗﻮ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﮐﺎﺭﻡ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﺧﺮ
ﻟﯿﺴﺖ ﺁﻏﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﻢ . ﺑﻌﻀﯽ ﺍﺯ ﭼﯿﺰﻫﺎ ﺩﺭ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﺗﻮ
ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ ،ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﭼﻘﺪﺭ ﺳﺨﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻐﯿﯿﺮ
ﺁﻧﻬﺎ ﺗﻼﺵ ﮐﻨﯽ ،ﺍﻣﺎ ﻫﺮﮔﺰ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻧﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﮐﺮﺩ ...
ﮐﻼﻍ ﻭﻃﻮﻃﯽ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺯﺷﺖ ﺁﻓﺮﯾﺪﻩ ﺷﺪﻧﺪ .ﻃﻮﻃﯽ
ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﮐﺮﺩ ﻭﺯﯾﺒﺎ ﺷﺪ ﺍﻣﺎ ﮐﻼﻍ ﺭﺍﺿﯽ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺭﺿﺎﯼ
ﺧﺪﺍ، ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻃﻮﻃﯽ ﺩﺭ ﻗﻔﺲ ﺍﺳﺖ ﻭﮐﻼﻍ ﺁﺯﺍﺩ ...
ﭘﺸﺖ ﻫﺮ ﺣﺎﺩﺛﻪ ﺍﯼ ﺣﮑﻤﺘﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺷﺎﯾﺪ ﻫﺮﮔﺰ ﻣﺘﻮﺟﻪ
ﻧﺸﻮﯼ !ﻫﺮﮔﺰ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻧﮕﻮ ﭼﺮﺍﺍﺍﺍﺍ؟