سازوکار سفر در زمان: ریسمان کیهانی
نگاهی گذرا به سیاهچالهها و کرمچالهها انداختیم، اما همچنان یک وسیلهی دیگر برای سفر در زمان بهکمک پدیدههای نظری کیهانی وجود دارد. به این منظور به سراغ فیزیکدانی به نام ریچارد گات میرویم که در سال ۱۹۹۱/۱۳۷۰ ایدهی ریسمان کیهانی را معرفی کرد. همانطور که از نامشان برمیآید، آنها اجسام ریسمانمانندیاند که برخی دانشمندان فکر میکنند در عالم نخستین شکل گرفتهاند.
این ریسمانها ممکن است، باریکتر از قطر یک اتم و تحت فشاری گزاف، در سرتاسر عالم در حرکت باشند. طبیعتاً این یعنی آنها بر هر چیزی که از نزدیکشان رد شود کشش گرانشی قابلتوجهی وارد میکنند و به اجسامی که به آنها متصل شوند امکان میدهند که با سرعتهایی باورنکردنی سفر کنند و از خاصیت اتساع زمان بهره ببرند. با کشیدن دو ریسمان کیهانی به سوی یکدیگر یا ریسمانی به نزدیکی یک سیاهچاله، چهبسا بتوان فضا-زمان را بهقدر کافی خمیده و چیزی موسوم به انحنای بستهی زمانمانند را خلق کرد.
از نظر تئوری، یک فضاپیما با استفاده از گرانش تولیدشده از همجواریِ دو ریسمان کیهانی (یا یک ریسمان و یک سیاهچاله) میتواند خودش را به سوی گذشته هُل بدهد. برای این کار، فضاپیما به گرد ریسمانهای کیهانی میگردد.
البته ریسمان کیهانی مفهومی کاملاً فرضی است. خود گات گفته که حتی برای یک سال عقبرفتن در زمان به حلقهای از ریسمان کیهانی شامل نیمی از جرم-انرژی کل یک کهکشان نیاز داریم. به بیان دیگر، برای بهراهانداختن ماشین زمانتان باید نیمی از اتمهای کهکشان را بشکافید. و البته، اصل در هر ماشین زمانی این است که نمیتوانید با آن به زمانی پیشتر از زمان خلق آن ماشین زمان سفر کنید. بله، تازه آنهنگام هم نوبت به پارادوکسهای زمانی میرسد.
ترجمه: شادی حامدی
کانوت
بررسی سفر در زمان از یک بعد دیگر - بررسی یک داستان علمی تخیلی
چرخه
در صورتی که کسی بتواند در زمان سفر کند و به گذشته برود می تواند پارادوکس های مختلفی ایجاد کند که یکی از انها پارادوکس پدر بزرگ می باشد که در مورد آن صحبت شد و اکنون برای نشان دادن یک مشکل دیگر که می تواند پیش بیاید ابتدا یک داستان علمی تخیلی را به نام "چرخه " نوشته تا متوجه شوید چه مشکل دیگری در این مسئله ممکن است پیش بیاید اگر ساخت ماشین زمان ممکن باشد می تواند این داستان به خقیقت بپیوندد و متوجه می شوید که ایراد مسئله در کجاست .
اصل داستان را در ویژه نامه داستان های علمی تخیلی در ماهنامه دانشمند ( ماهنامه دانشمند -ويژه نامه داستان های علمی تخیلی - آذر ماه 1368) خواندم متاسفانه نتوانستم اصل داستان و ويژه نامه را پیدا کنم از این رو مجبور شدم به طور خلاصه آنچه از داستان به خاطر داشتم در اینجا بیاورم در هرحال همین هم منظور را می رساند. و اما اصل داستان :
ساعت زنگ زد . ساعت پنج صبح بود و جک دستیار پرفسور بیدار شد یادش آمد که امروز ساعت شش قرار است پرفسور آزمایش راه اندازی ماشین زمان را در حضور او و دانشمندان دیگر انجام دهد. در مرحله اول برای آزمایش قرار شد یک ساعت به گذشته برگردند جک پی برده بود طبق معادلات و نظریه های انشتین زمان و مکان به هم وابسته هستند و اگر ما به گذشته سفر کنیم نه تنها زمان برای ما بلکه زمان و مکان و اشیا و...برای همه جهان یعنی به طور خلاصه کل جهان به گذشته می رود(مسافران ماشین زمان هم مانند بقیه با همان افکار عقاید و... به گذشته می روند بنابراین دیگر عنوان مسافر زمان معنی ندارد زیرا نه تنها آنها بلکه کل جهان خلفت به گذشته می رود ) و بعد دقیقا همان رویدادها که از گذشته تا حال رسیده در تمام جهان و کائنات مو به مو تکرار می شود بدون اینکه مخترعان و راه اندازان ماشین زمان متوجه باشند تا به لحظه ساخت و راه اندازی ماشین زمان برسد و دوباره با راه اندازی ماشین زمان باز به گذشته می رویم و باز همان رویدادها تکرار می شود و باز هم .... و در نتیجه کل جهان و کائنات در یک چرخه ابدی گرفتار می شود و امکان پیشرفت و... همه نابود می شود . جک شب گذشته خیلی سعی کرد پرفسور را از این آزمایش منصرف کند ولی نشد ولی الان به فکرش رسید که از راه زور هم که شده جلو آزمایش را بگیرد بنابراین به خوابگاه پرفسور می رود تا او را زندانی کرده و ماشین زمان را نابود کند و چند همدست هم با خود همراه می کند ولی پرفسور که پیش بینی میکرد محافظان خودش را خبر کرده و بعد از مختصری درگیری جک و افرادش را دستگیر می کنند و برای آزمایش به آزمایشگاه می رود .
در آزمایشگاه پرفسور و همه افراد جمع شده اند و مراسم رونمائی از اختراع جدید پرفسور با حضور جمعی از خبرنگاران ودانشمندان تراز اول شروع می شودبعداز تنظیم ماشین زمان برای سفر به یک ساعت گذشته دقیقا راس ساعت شش پرفسور دسته اهرم را می کشد.
ساعت زنگ زد . ساعت پنج صبح بود و جک دستیار پرفسور بیدار شد .....
اگر ساخت ماشین زمان در آینده امکان داشت تا الان ساخته شده بود و این چرخه می توانست اتفاق بیفتد ؟ از کجا معلوم شاید ما الان در یک چرخه گرفتار شدیم ؟