تو کیستی که زندگی مرا بین جنون و عشق تقسیم کرده ای.هر دو را برای من آورده ای اما خودت سهمی نداری
Printable View
تو کیستی که زندگی مرا بین جنون و عشق تقسیم کرده ای.هر دو را برای من آورده ای اما خودت سهمی نداری
پرواز کن....
زمین را بنگر که چگونه نگاهش حرام غرورت شده است
پس برو انجا که عقاب پر بریزد...
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
افکارم در جستجوی خاطراتت رگ به رگ شد
یـــــــاس
به گناه صدا ....به جرم گفتن
در زیر زمین نجوا کن....صدای نسل دلسوخته را
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
فاصله طبقاتی دیدنی نیست
شنیدنی نیست
گفتنی نیست
فاصله طبقاتی تابلویی از تفاوت آرمانهای رفاهی یک جامعه است
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
گاهی دلم میخواهد جملات را در آغوش بگیرم تا صدای قلبم را بشنوند و بهترین وصف را از دلم بیان کنند
یاد و خاطرت در دلم مثل تیری مشکی بی اثر است سلاحت را زمین بنداز و مرا رها کن دنبال حسی تازه میگردم
داشتم مینوشتم
آوازی خواندی
قلم به رقص افتاد
دلنوشته ام خط خطی شد
برای رسیدن به وجودت . شاه رگم را برای خدا گرو گذاشتم
و زمین و آسمان را به هم میدوزم تا به آرزویم برسم
و انگاه که در آغوشت گرفتم شاه رگم را میزنم
وقتی رفتی خاطراتت برایم ماند
خاطراتی که هر ازگاهی پرده اتاقم را مینوازد
خاطراتی از جنس نسیم
کرگردن
همه رفتن
اما نترس
! من که طرفدار توئم
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
شهرمان از گنجشگها تهی شده است
فقط تعدادی زنبور مانده است که هر روز صبح به عاشقان شهرم نیش میزنند و میروند تا صبحی دیگر
دلم گرفته
از چراغهای خاموش دلت
از چتر سیاه چشمانت که نمیگذارند بارانی شود
دلم گرفته
از تکرار غروبهای بی طلوع
از ابرهایی که باران نمی آورند
دلم گرفته
از شهری که دیگشهر نیست
از آدمهایی که دیگر آدم نیستند
باران بارید
از احوالت پرسیدم
باران گفت او را شستم و به دریا ریختم
از دریا پرسیدم
گفت آفتاب او را از من گرفت و به آسمانها رفت
از آسمان پرسیدم
او گفت برای رسیدنش به آسمان بیـــــــــا
شب پائیزی
شب سرد
شب افسردگیها
شب دلتنگی ها
به دنبال زمزمه ای هستم که بگوید
اندکی صبر سحر نزدیک است
خـــداونـــــدااااااااااا ا . . .
دستـــــم بــه آسمــان نمیـــرسـد . . .
امــــــا تـــو کـــه . . .
دســــتـتـ بــه زمیــــن مــی رســـــد . . .
یه دستی به سر و گوش زندگی ما بکش!!
از تو خسته شده ام
از فکرهایی که عمریست حرامت کرده ام
میخواهم غروب تو را در دلم نظاره گر باشم
دیگر طلوع نکن
رفت
و قلبم را به خاطره ها سپرد
شاید خاطره ها قلبم را زنده نگه دارند
اما افسوس
همین خاطره ها نفس کشیدن را حرامم میکند
شعله های عشقت
تر و خشک روحم را با هم سوزاند
تسکین نمیشوم
جزء با اشک چشمانت
وقتی تو کارگردان باشی
به همین راحتی رابطمون رو کات میکنی
میری سراغ سکانس بعدی...
عشق تو فقط شوخی بود
تو مقصر نیستی
من مقصرم که شوخی تو را جدی گرفتم
اگر دلم چرک نویس احساساتت شده است
مرا خط خطی نکن
برو جای دیگر تمرین کن
بر روی احساساتت حجاب نگذار
بی حیا شدنت اینجا حلال است
تو میروی
من میروم
سرنوشت هم میرود
اما قولهایمان همینجا محکم و استوار ایستاده اند
و منتظر هستند برای بازگشت مـــــــا
دیگر باران نمیبارد
گونه های تو نیز خیس نمیشود
تازه میفهم داستان اشکهاهای تو چه بود!
خســـــــــــــــــته ام
خسته از افـــــــــــــکار تکراری
خسته از خنده های مصنوعی
خسته از امــــــــیدهای واهی
لم دادن تنــــها مرهم من است
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ورق زدن خاطره های بچگی
حسی از نو شدن
حسی از رها شدن
حسی از ...
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
با فریاد کسی به دادم نرسید
شاید با سکوت کسی به دردم برسد
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
لمس باران
یعنی کشف کوچه ای بن بست
یعنی فکر زیبای دویدن و به انتها نرسیدن
یعنی نبض ثانیه ها برای دیدن
این است حس الماسهای بارانی
بعضی وقتها دوست دارم دل رو به دریا بزنم
اما حتی دریا هم طوفانیست
موجها میرقصند و آواز میخوانند
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
چقدر لذت بخشه که بدونی
یه نفر
یه جایی
یه ساعتی
تو حال خودش داره به تو فکر میکنه
بعضی وقتها چنان شکافی تو یک رابطه بوجود میاد
که احساس میکنه عشق هم غروب میکنه
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
وقت رفتن
چنان به جاده خیره شدم که گویی هنوز نیامده ای !
دلم میخواهد هرگز برنگردی ...
دیدن جاده لذت بخش تر است !
و انتظار شیرین تر...
سکوت میکنم
و چیزـــــی نمیگویم
اعتراض من این است !
کم است امــــا پر ابهـتــــــــ
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
چه داستان عجیبی دارند کفـــشهــــــا !
یکی از آنها میــــــــــرود
و دیگری برای همیشه تنها و آواره می ماند
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نمی دانم چــــــــرا
در صفحه شطرنجی ذهنــــــــم
کسی عشق بازی نمیـــ کند
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بعضی روزهـــا شاد
بعضی روزها غمگینـــــ
حتی احساس هم زوج و فرد شده است !
حتی زبانم هم در وصف مادر ناله میکند
گیج میشوم و اصرار دارم برای سختن گفتن
اما وسعت وجود مادر نمیگذارند کلمات بر روی زبان جاری شود
ناتوان میشوم از بیان احساسات رنگارنگم
اما خود مادر همه چیز را میداند
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خیلی سخت استـــــ
دلت را ببازی به یک نگاه
اما ندانی آن نگاه دوستتــــ ندارد !
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به احساس شیشه ایم دســت نزن !
هم مـــن را میشکنی
و هم خودتـــــــ را زخمی