آمدي جانم به قربانت ولي حالا چرا؟
بي وفا حالا كه من افتادهام از پا چرا؟
استاد بنان-گلهاي رنگارنگ شماره 210ب-شعر از شهريار
Printable View
آمدي جانم به قربانت ولي حالا چرا؟
بي وفا حالا كه من افتادهام از پا چرا؟
استاد بنان-گلهاي رنگارنگ شماره 210ب-شعر از شهريار
از شادی پر گیرم که رسم به فلک
سرود هستی خوانم در بر حور وملک
همان پست قبلم
کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد؟
یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد
در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود
کان شاهد بازاری وان پرده نشین باشد
شجریان آلبوم آستان جانان ، آواز بیات ترک
شعر از حافظ
دو سه شبه که چشمام به دره
خدا کنه که خوابم نبره
تو این قفس که زندون منه
دلم گرفته و منتظره
خدا کنه که خوابم نبره
مرضیه
هر گلی نو که در جهان آید
ما به عشقش هزار دستانیم
شجریان آلبوم نوا
شعر از سعدی
ما دلشدگان خسروی شيرين پناهيم
ما کشته ی آن مه رخ خورشيد کلاهيم
شجریان : دلشدگان
فریدون مشیری
من چشم از او چگونه توانم نگاه داشت
که اول نظر به دیدن اون دیده ور شدم
شجریان آلبوم دستان
مرغ سحر ناله سر کن
داغ مرا تازه تر کن
شجریان و ...
نـالـه هـا آمیختـم بـا نـا ی و نـی آتش گرفت
شکـوه هـا کـردم ز هـجرانش ولـی باور نکـرد
------------------------------------------------------------------------------------------
خواننده تصنیف :مرضیه
دل شده یک کاسه خون به لبم داغ جنون به کنارم تو بمون مرو با دیگری
اومده دیوونه تو به در خونه تو مرو با دیگری
آغاسی / لب کارون / مرو با دیگری
یک شب آتش در نیستان میفتاد
سوخت چون اشکی که بر جامی فتاد
شعله تا سرگرم کار خویش شد
هر نی ای شمع مزار خویش شد
اتش نیستان
شهرام ناظری
در هوس خیال او همچو خیال گشته ام
وز سر رشک نام او نام رخ قمر برم
اوست نشسته در نظر من به کجا نظر کنم
اوست گرفته شهر دل من به کجا سفر برم...
خواننده : محمدرضا شجریان
» آلبوم : در خیال
مولانا
من از جهانی دگرم
ساقی از این عالم واهی رهایم کن
نمیخواهم در این عالم بمانم
بیا از این تن آلوده و غمگین جدایم کن
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نوایی نوایی نوایی نوایی
الهی نماند نشان از جدایی
اصفهانی و :
کد:http://forum.p30world.com/showpost.php?p=4497363&postcount=2265
یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتم
در میان لاله و گل آشیانی داشتم
استاد محمدرضا شجریان
تصنیف یاد ایام
شعر از رهی معیری
مبتلا گشتم در این بند و بلا
کوشش آن حق گذاران یاد باد
شجریان / بیداد / یاد باد
حافظ
دو زلفونت بود تار ربابم...تار ربابم...
چه می خواهی از این ،حال خرابم...حال خرابم...
تو که با مو سر یاری نداری..یاری نداری...
چرا هر نیمه شو آیی به خوابـُـم..آیی به خوابـُــم؟...
محسن نامجو - ای یار
شعر از باباطاهر
مرنجان دلت را خدا را
رها کن غمت را رها کن
مخور غم مخور غم نگارا
شجریان / دلشدگان / گلچهره
علی حاتمی، فریدون مشیری
اي ساروان ، اي کاروان
ليلاي من کجا مي بري...؟
بـا بـردن،ليلاي مـن،جان و دل مـرا مي بري...
اي ساروان کجا مي روي ؟
ليلاي من چرا مي بري...؟
محسن نامجو - ای ساروان
آلبوم سنتی ها
شعر از ...؟
یاری اندر کس نمبینیم یاران را چه شد
دوستی کی اخر آمد دوستداران را چه شد
شجریان / بیداد / یاران را چه شد
حافظ
دستم بداد و قوت رفتن به پیش یار
چندی به پای رفتم و چندی به سر شدم
شجریان آلبوم دستان
شعر از سعدی
من همه جا پي تو گشته ام
از مه مهر نشان گرفته ام
بوي ترا زگل شنيده ام
دامن گل از آن گرفته ام
تو ای پری کجایی : اصفهانی و ...
ما درس سحر در ره میخانه نهادیم
محصول دعا بر ره جانانه نهادیم
شهرام ناظری آلبوم گل صد برگ
مجموع مـه رویـــان کنــار
تـو یــار بــی همتـــا کنــار
مستان همای / ملاقات با دوزخیان / مه پاره
ره میخانه و مسجد کدام است که هر دو بر من مسـکین حرام است
نه در مسجد گذارندم که خام است نه در میخانه کین خمار خام است
شجریان ، بی تو بسر نمیشود
تو را من چشم در راهم
شبا هنگام
که میگیرند در شاخ تلاجن
سایه ها رنگ سیاهی
شهرام ناظری / چشم به راه / چشم به راه
نیما
یک شب آتش در نیستانی فتاد
سوخت چون شمعی که بر جانی فتاد
شعله تا سرگرم کار خویش شد
هرنی ای شمع مزار خویش شد
ناظری ، آتشی در نیستان
در نظر بازی ما بیخبران حیرانند
من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند
عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی
عشق داند که در این دایره سرگردانند
استاد شجریان عشق داند
دل تنگه من از تو شکوه دارهنقل قول:
آروم آروم ز چشمم گریه باره
خسته شد دل ز بیداد زمونه
خوش به حال کسی که غم نداره
خواننده : استاد گلپا
__________________
هنگام سپیده دم خـروس سحری
دانی که چرا همی کند نوحـه گری
یعنی که نمودند در آیـینه صبح
کز عمر شبی گذشت و تو بی خبری
شهرام ناظری آتش در نیستان
یاران موافق همه از دست شدند
در پای ازل یکان یکان حذف شدند
بودیم به یک شراب در مجلس عمر
یک دور زما زود تر مست شدند
شجریان
در این سرای بی کسی کسی به در نمی زند
به دشت پر ملال ما پرنده پر نمی زند
یکی ز شب گرفتگان چراغ بر نمی کند
کسی به کوچه سار شب در سحر نمی زند
استاد محمد رضا شجریان - کوچه سار شب
شعر از هوشنگ ابتهاج «ه.الف سایه»
در آینه هر چه مینگرم از جوونی اثر نیست
سرتاسر زندگانی من غیر خون جگر نیست
مرغم که در گیر و دار قفس رخصتم از قفس نیست
از داد دل در شب بی سحر همدمی همنفس نیست
ایرج
ترسم که اشک در غم ما پرده در شود
وین راز سر به مهر به عالم ثمر شود
گویند سنگ لعل شود در مقام صبر
آری شود ولیک به خون جگر شود
علیرضا قربانی
دیدی ای دل که غم عشق دگر بار چه کرد
چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد
آه از آن نرگس جادو که چه بازی انگیخت
آه از آن مست که با مردم هوشیار چه کرد ...
استاد شجریان - غم عشق
شعر از حضرت حافظ
در مذهب عاشق سر کینه حرام است حرام
در کیش صفا لکه به آیینه حرام است حرام
افتخاری>امان از جدایی
مستان سلامت می کنند،جان را غلامت می کنند
مستی ز جامت میکنند ،مستان سلامت میکنند
غوغای روحانی نگر ،سیلاب طوفانی نگر
خورشید ربانی نگر ،مستان سلامت میکنند
...
رندان مست - استاد محمدرضا شجریان
شعر از مولانا
دل میرود ز دستم صاحبدلان خدارا
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
حسام الدین سراج
ای شب جدایی که چون روزم سیاهی ای شب
کن شتابی آخر ز جان من چه خواهی ای شب
نشان زلف دلبری ز بخت من سیه تری
بلا و غم سراسری تیره همچون آهی اس شب
همایون شجریان -شب جدایی
به جور مه رویان شکوه گر سازیم
به شش در مهنت مهره اندازیم
تاج اصفهانی