آقای دکتر morsadr وقتی من طوماری از افرادی که توسط داروهای روانپزشکی وضعشون وخیم شده و با روان درمانی بهبود کرده اند دیگه جای دفاع از دارو باقی نمیمونه.
Printable View
آقای دکتر morsadr وقتی من طوماری از افرادی که توسط داروهای روانپزشکی وضعشون وخیم شده و با روان درمانی بهبود کرده اند دیگه جای دفاع از دارو باقی نمیمونه.
دوست عزیز مباحث علمی با طومار و نظر من و شما قابل تغییر نیستند . شما نمی تونید بانظر شخصی خودتون و با تعصب بیش از حد و با تعمیم دادن مسائلی که دیدید حکم کلی صادر کنید . مباحث علمی نیاز به مطالعه و تجربه کافی دارند که کار من و شما نیست . ما فقط می توانیم نظرات علمی و درست خودمون را بدهیم و اگر نیاز باشد مرجع معتبر در مورد حرفهایمان ارائه دهیم . البته مرجع یعنی یک کتاب معتبر علمی و رفرانس و نه سخن یک استاد و یا یک کتاب معمولی .:13:نقل قول:
این شد یه کلام حرف حساب، ممنون.نقل قول:
البته مرجع یعنی یک کتاب معتبر علمی و رفرانس و نه سخن یک استاد و یا یک کتاب معمولی .
آقای دکتر رفرنس ها چطور بوجود اومدند؟تحقیقات انجام شده اثبات شده نوشته شده.اینا هم تحقیقاتین که انجام شدند.نقل قول:
من كه از دارو درماني جز بي حالي خواب آلودگي چيز ديگه اي نديدم ترجيح ميدم يه مدت برم دنبال روان درماني
اینم نمونه بارزش آقای x935 که از دارو درمانی خیری ندیده.
لطف کن الکی بچه مردمو به راه اشتباه نکشون با حرفای متعصبانت!نقل قول:
اینم نمونه بارزش آقای x935 که از دارو درمانی خیری ندیده.
من خودم هم روان درمانی رو تجربه کردم هم دارو درمانی!
باید هردو باهم همراه باشه والسلام.
چونکه پزشک معالج ایشون، بیماری رو پیگیری نکردند و دوز رو تنظیم نکردند عزیزجان :46:نقل قول:
وقتی پزشک بلد نباشه همین میشه دیگه، به خاط همین هم من توصیه کردم که حتماً به یه پزشک مجرب مراجعه کنند.
باز هم تکرار می کنم: بهترین درمان=دارو درمانی + رفتار درمانی
من نميخوام بي خودي از حرفاي ايشون دفاع كنم ولي واقعا دارو درماني جز وابستگي خواب آلودگي بي حالي و نابودي كبد چيزي ديگه اي ندارهنقل قول:
اینم نمونه بارزش آقای x935 که از دارو درمانی خیری ندیده.
من فك ميكنم سركوب كردن هيجانات بدترين كار براي افسرده هست مصرف كردن دارو براي افسردگي فقط پاك كردن اصل موضوعه در صورتي كه اگه بتونيم با روان درماني مشكل اصلي خودمون رو حل كنيم ميتونيم براي هميشه خوب بشيم البته خيلي سخته ولي ميشه
دوست عزیز شاید شما معنای تحقیقات را نمی دانید که این حرف را می زنید . باید بدانید که تحقیق و روش تحقیق خودش یک علم محسوب میشه و اصولی داره که باید تمام و کمال رعایت بشه تا تحقیق ارزش داشته باشد . اینجور نیست که من و شما چند تا مشاهده خودمون را ملاک قرار بدیم و آن را رفرانس علمی بگذاریم . تحقیق باید توسط محقق با هدف مشخص و با روش علمی صحیح و در شرایط خاص خودش انجام بشه تا اعتبار داشته باشد . بعد از اینکه یک تحقیق در شرایط خودش درست انجام شد و به نتیجه رسید نتیجه تحقیق را به عنوان یک تئوری مطرح می کنند و بعد از این مرحله است که این تئوری برای اثبات باید مراحل خاص خودش را بگذراند و زمان طولانی نیاز دارد تا با تحقیقات و آزمایشات تکمیلی بتوان این تئوری را به قانون تبدیل کرد که شاید بعد از این مراحل بتوان این قانون را وارد کتب علمی کردنقل قول:
.بنابر این به این راحتی با یکسری مشاهدات خود حکم صادر نکنید .
شما هم تحقیقات خود را از مجاری قانونی پیگیری بفرمایید و مطمئن باشید که به نتایجی می رسید و حتما در زمانی که این نتایج منتشر شوند همه از آنها استفاده خواهند کرد .
موفق باشید .
خوب دوست عزیز شما که اینقدر از دارو درمانی بیزار هستید چرا روزانه 40 میلی گرم فلوکستین مصرف می کنید ؟ تازه سوال کردید که آیا می شود 20 میلی گرم دیگر هم اضافه کنم ؟؟؟نقل قول:
خوب شما می توانید دارو را قطع کنید و روان درمانی به تنهایی را تجربه کنید شاید تاثیر بهتری داشته باشد . البته توصیه شخص بنده این نیست و اگر هم بخواهید قطع کنید باید بتدریج قطع کنید .
در هر صورت دوستان در این فروم لطف دارند و روان درمانی از راه دور هم انجام می دهند . بی هزینه و بی دردسر :31:
چيكار كنم دكتر جان چاره اي ديگه اي ندارم واقعا خودمم موندم چيكار كنمنقل قول:
خوب دوست عزیز شما که اینقدر از دارو درمانی بیزار هستید چرا روزانه 40 میلی گرم فلوکستین مصرف می کنید ؟ تازه سوال کردید که آیا می شود 20 میلی گرم دیگر هم اضافه کنم ؟؟؟
خوب شما می توانید دارو را قطع کنید و روان درمانی به تنهایی را تجربه کنید شاید تاثیر بهتری داشته باشد . البته توصیه شخص بنده این نیست و اگر هم بخواهید قطع کنید باید بتدریج قطع کنید .
در هر صورت دوستان در این فروم لطف دارند و روان درمانی از راه دور هم انجام می دهند . بی هزینه و بی دردسر
شاید فلوکستین روی شما جواب نمیده باید قرص ضد افسردگیتون رو دکتر عوض کنه..نقل قول:
شما باید همیشه و متمرکز برید دکتر مثلا ماهی 1 بار..نه اینکه 1 بار برید و تا 1 سال با همون نسخه فلوکستین
بگیرید..
من مادرم افسردگی داره هر 3 ماه 1 بار قرص ضد افسردگیش رو روانپزشک عوض میکنه..3 ماه سیتالوپرام
میخوره 3 ماه سرترالین...بعد 3 ماه بعد سیتالوپرام با کمکی هالوپریدول...
یه بار اومد سر خود قرصهاشو ترک کنه و دیگه ادامه نده.. افسردگی گرفت که فقط گریه می کرد ازش
میپرسیدی میگفت نمیدونم چرا دوست دارم گریه کنم...بعد رفت روانپزشک دوباره قرص دریافت کرد و دوباره
شاد شد..
کلا من میبینم مادرمو میفهمم که وقتی قرص ضد افسردگی میخوره کمبودهای زندگی رو متوجه نمیشه و انگار
تو یه عالم دیگست و کمتر حساس میشه نسبت به بقیه...و تو عالم خودشه و خیلی هم شاده
درسته بايد حتما يه روانپزشك برم البته امروز دوز فلوكستين رو نصف كردم از 40 ميل اومدم رو 20نقل قول:
شاید فلوکستین روی شما جواب نمیده باید قرص ضد افسردگیتون رو دکتر عوض کنه..
شما باید همیشه و متمرکز برید دکتر مثلا ماهی 1 بار..نه اینکه 1 بار برید و تا 1 سال با همون نسخه فلوکستین
بگیرید..
من مادرم افسردگی داره هر 3 ماه 1 بار قرص ضد افسردگیش رو روانپزشک عوض میکنه..3 ماه سیتالوپرام
میخوره 3 ماه سرترالین...بعد 3 ماه بعد سیتالوپرام با کمکی هالوپریدول...
یه بار اومد سر خود قرصهاشو ترک کنه و دیگه ادامه نده.. افسردگی گرفت که فقط گریه می کرد ازش
میپرسیدی میگفت نمیدونم چرا دوست دارم گریه کنم...بعد رفت روانپزشک دوباره قرص دریافت کرد و دوباره
شاد شد..
کلا من میبینم مادرمو میفهمم که وقتی قرص ضد افسردگی میخوره کمبودهای زندگی رو متوجه نمیشه و انگار
تو یه عالم دیگست و کمتر حساس میشه نسبت به بقیه...و تو عالم خودشه و خیلی هم شاده
ببخشين دوست عزيز يه سوال داشتم مادر شما العان دقيقا چه داروي ضد افسردگي مصرف ميكنه؟
الان سیتالوپرام 20 میلیگرمی سبحان.نقل قول:
دوزش رو دقیقا نمیدونم ولی تا اونجایی که دیدم 1 دونه صبح میخوره بعد از صبحانه 1 دونه هم بعد از شام.
روزی 40 میلی گرم 2 تا 20 میلی به فاصله 12 ساعت. هالوپریدول هم داشت که رفت هفته پیش روانپزشک
بهش گفت دیگه احتیاجی نیست و قطعش کرد. الان فقط همون سیتالوپرام تنها.
البته شما خودسرانه اصلا نباید برای خودتون قرص انتخاب کنید. عوارض بدی روی اعصابتون میزاره.
اصلا خود روانپزشک رفتن و صحبت کردن با 1 دکتر روانپزشک و وقتی مشکلاتتو رو بهش میگی باعث شادی
میشه و وقتی بهت دارو میده و دارو رو میخوری بهتر میشی البته هر روانپزشکی اینطوری نیست..
روانپزشکی که مادرم میره یه خانم 45 ساله استاد دانشگاه.
من یه بار روانپزشک بد رفتم همینجوری برای خودش قرص تجویز کرد حالم خیلی بد شد..
روانپزشکهای با تجربه و خوب زیادن من یکیشون رو تو تهران میشناسم که خیلی کارش درسته و واقعا حال آدم رو
خوب میکنه و تا خوب نشی ولت نمیکنه.
مشکل شما باید با ترکیب روان درمانی و دارو تخفیف پیدا کند . نظر بنده مراجعه منظم به روانپزشک و در صورتی که می توانید روان شناسه تا هم شاید بتوان مشکل شما را ریشه یابی کرد و هم با دارو علایم را تخفیف دادنقل قول:
درسته حتما بايد اين كارو انجام بدمنقل قول:
مشکل شما باید با ترکیب روان درمانی و دارو تخفیف پیدا کند . نظر بنده مراجعه منظم به روانپزشک و در صورتی که می توانید روان شناسه تا هم شاید بتوان مشکل شما را ریشه یابی کرد و هم با دارو علایم را تخفیف داد
اين فلوكستين داروي عجيبيه امروز كه دوزشو نصف كردم احساس بهتري دارم ممكنه اين احساسات منفي كه داشتم مال مسموميت با فلوكستين باشه اخه 2 ساله مداوم هر روز مصرف ميكنم
آقای دکتر اولا من تحقیقاتمو زیر نظر حداقل دو روانشناس و روشهای آمار انجام میدم چون قبلا رشته آمار خوندم و با روش تحقیق غریبه نیستم.نقل قول:
ثانیا من به دوستام تیکه هایی از روان درمانی رو میگم اونم نه به تنهایی.ما گروه سنتو هستیم یه یک مشاور و یک روانشناس و یک پزشک هم با من همکاری میکنند.
شما شیش صفحه تاپیک رو بردید جلو به جاش میرفتید روانپزشک بهتر نبود؟
خوب دوست عزیز شما که روش تحقیق را بلدید پس چرا مشاهدات خود را تعمیم می دهید ؟ آیا تحقیقات شما در رابطه با نفی داروهای روانپزشکی می باشد ؟نقل قول:
شما که بهتر از همه ما می دانید که در مورد تحقیقات باید صبر کرد تا تحقیقات به نتیجه برسه . ثبت بشه و وقتی که در کتب علمی مطرح شد شما می توانید به آنها استناد کنید .اظهار نظر زودتر از موقع در مورد مواردی که در حال تحقیق می باشید درست نیست حتی از نظر امنیتی نیز معمولا تیم های تحقیقاتی مساله مورد تحقیق خود را تا آخرین مرحله مخفی نگه می دارند . البته شخصا امیدوارم که تحقیقات شما کاملا موفق باشد تا ما نیز بجای تجویز این همه دارو بیماران را به شما ارجاع بدیم .
موفق باشید :11:
آقای دکتر اون سیاست تحقیق را هم دارم!من که چیزی نمیگم که بیان تحقیق منو بدزدند!یه چیزایی رو میگم که نمیشه از روش کاری رو از پیش برد.
فعلا روی تاثیر بازی های کامپیوتری بر مغز تحقیق میکنم.
موفق باشید :11:نقل قول:
قبلا تحقیق کردن ! تاثیرش افزایش راندمان مغز و سریعتر پاسخ دادنه مغزه در مورده حله معماها و ... - اگه متناسب با سن انتخواب بشه ( ERIB ) هیچ تاثیر منفی نداره .نقل قول:
فعلا روی تاثیر بازی های کامپیوتری بر مغز تحقیق میکنم.
رویه نمیدونم چند نفر تحقیق کرده بودند یکی از مراکز امریکایی . منبعش یادم نیست تویه گوگل سرچ کنید شاید به نتیجه برسید .
موفق باشید
بله تحقیق کردند.یکیشون میگه مغز رو از بین میبره.یکیشون میگه قدرت تصمیم گیری رو افزاریش میده.اما این تحقیق یک تحقیق جامع هست که ............. دیگه نمگیم:31:.نقل قول:
دوست عزيزم كاش يه خورده روي درمان افسردگي هم تحقسق ميكردين چون جامعه ما حداقل 50 درصد افسردگي دارننقل قول:
بله تحقیق کردند.یکیشون میگه مغز رو از بین میبره.یکیشون میگه قدرت تصمیم گیری رو افزاریش میده.اما این تحقیق یک تحقیق جامع هست که ............. دیگه نمگیم.
درسته ولی جدیدترین تحقیقات نشونه از تاثییراته + دارن . اونا دیگه قدیمی شدن ! به هر حال منم سالهاست تو بازیهایه رایانه ای 360 تا پیرهن پاره کردم(!) واقعا به چشم تو خیلیا نتیجه همین تحقیقاتو مشاهده کردم .نقل قول:
بله تحقیق کردند.یکیشون میگه مغز رو از بین میبره.یکیشون میگه قدرت تصمیم گیری رو افزاریش میده.اما این تحقیق یک تحقیق جامع هست که ............. دیگه نمگیم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] .
1000 درصد به این اعتقاد دارم که عکس العمل مغز رو سریعتر و مغز رو بازتر میکنه . دقیقا مثله کار کردن با معماها و حل کردن اونها که مغز رو بازتر میکنه که معماهایه بعدی سریعتر حل بشند . ( کاملا علمی ثابت شد مغز باز میشه )
ولی تاثیراته منفی هم تویه حدوده 10 درصده گیمرها دیدم که جوه بازی میگیرتشون ! مثلا یکی از فامیلایه ما PES بازی کرد یه مدت الان عاشقه کریس شده یه فوتبالی پیدا کرده !(البته اینم نفی نبود ولی خوب ممکنه یکی تاثیراته منفی بگیره که در اینصورت 100 درصد به رده سنی بازی توجه نکرده . مثلا یه ادمه 18 ساله هیچ وقت تحته تاثیره یه بازی قرار نمیگیره و خودشو شکله شخصیته اون بازی نمیکنه ! یا کارهاشو تکرار کنه !
شاید بتونم تو تحقیق بهتون کمک کنم . البته خداییش اصلا از رویه تعصب حرف نمیزنم .
شرمنده بحثه تایپیک منحرف شد ! :11::40::40::40::40:
متاسفانه من در زمینه افسردگی اطلاعات زیادی ندارم و تا حالا در این زمینه مطالعاتی هم نداشتم.من در زمینه های اضطراب و وسواس و تاثیرات یگم و اینجور چیزا کار میکنم.نقل قول:
خوب افسردگي من به خاطر اضطراب ايجاد شد العان هم اضطراب دارم ميشه به صورت كامل اضطراب رو از بين بردنقل قول:
متاسفانه من در زمینه افسردگی اطلاعات زیادی ندارم و تا حالا در این زمینه مطالعاتی هم نداشتم.من در زمینه های اضطراب و وسواس و تاثیرات یگم و اینجور چیزا کار میکنم.
اين مطلب خيلي با اين تاپيك مرتبطه:
فوبی اجتماعی (Social phobia)
همان طور که از اسم فوبی اجتماعی برمی آید٬ این اختلال یه نوع ترس غیرمنطقی نسبت به حضور در اجتماع است. فرد از این نگران است که مبادا کاری انجام دهد که آن عمل در نظر دیگران سبب تمسخر و انتقاد باشد. بنابراین سعی می کنند از تمام موقعیت هایی که منجر به حضور در اجتماع می شود امتناع کنند. اماواقعیت این است که انسان موجودی اجتماعی است و ناگزیر به حضور در اجتماع است٬ بنابراین زمانی که مجبور به حضور در اجتماع می شود اضطراب شدیدی را تجربه می کند و این تجربه اضطراب سبب فلج شدگی او می شود.
ناگفته پیداست که این افراد از حرف زدن در جمع گریزانند چرا که می ترسند صدایشان یا دستهایشان دچار لرزش شود٬ یا اینکه ناگهان آنچه در ذهن دارند از یادشان برود و کلامشان نیمه کاره بماند. حتی ممکن است به سختی و با روندی کند یک سخنرانی را انجام دهند اما از این نگران می شوند که توقع دیگران از آن ها بالا رفته باشد. شاید بگویید نگرانی از حضور در یک جمع برای همه وجود دارد و همگان هنگام صحبت در یک جمع اضطراب را تجربه می کنند اما فوبی اجتماعی چیزی فراتر از اینهاست که فکر می کنید٬ چرا که مبتلایان به این اختلال حتی در موقعیت های بسیار بی ضرر و نرمال نیز از خود اضطراب نشان میدهند. مثلا هنگامیکه برای صرف غذا به رستوران می روند از اینکه غذا در گلویشان گیر کند٬ نوع خوردنشان توسط دیگران به تمسخر گرفته شود٬ چنگال یا قاشق از دستشان بیفتد٬ نگرانند.
این افراد عزت نفس پایینی دارند٬و دچار خودکم بینی هستند٬ ممکن است کمال گرایی نیز در انها بیش از حدنرمال باشد چرا که از خود توقع عملکرد عالی در تمام زمینه ها را دارند.
شاید هم اکنون این سوال برایتان پیش بیاید که فرق فوبی اجتماعی و آگورافوبی در چیست. در هر دوی این اختلالات ترس از حضور در اجتماعی وجود دارد اما آگورافوبی بسیار فراگیرتر از فوبی اجتماعی است. فوبی اجتماعی ممکن است در کودکی و نوجوانی در افراد وجود داشته باشد و آنها این اختلال را با عملکرد ضعیف تحصیلی نشان دهند یا شخصیتی کمرو خجالتی را نشان دهند٬ و همچنین ممکن است در بزرگسالی پس یک تجربه خفت بار در اجتماع نشان دهند.
فوبی اجتماعی فراگیر سبب می شود فرد از تمام تعاملات دوری کند بنابراین او را مستعد افسردگی٬ آگورافوبی٬سوءمصرف الکل و یا تفکرات خودکشی می یابیم.
سلام دوست عزیز...نقل قول:
من جدیدا 1 ماهی میشه سرخی هراسی گرفتم ولی جمع هراسی ندارم اتفاقا خودم میرم به سمت جمع...
ولی غریبه هراسی شدید دارم...یا اینکه بهتر بگم عزت نفسم پایینه..
راهکاری غیر از دارو کسی سراغ نداره؟
حس میکنم به مغزم خیلی ربط داره یعنی چون من اینجوری نبودم اینجوری شدم...
سرم میسوزه بعضی وقتها..شبها حس بدی دارم موقع خواب حس عوض شدن حال هوا...
حس میکنم از وقتی رژیم گرفتم اینجوریشدم..یه رژیم سختی گرفتم 1 ماه هیچ چی نمیخوردم...
کلا حس میکنم یه چیزی باید تو مغزم باشه تا تمرکزم برگرده و ترسم از بین بره....
خیلی هم شادم جدیدا....ولی عزت نفس فوقاالعاده ضیفی دارم...و سرخی هراسی شدید....:11:
اصلا اعصابم خورد نمیشه ولی خندم میگیره مثلا اسنقدر عزت نفسم ومده پایین همش خندم میگیره..
فکر میکنم مشکلم داره جدی میشه...لطفا کمک کنین.
یه نفر تو جمع سوتی میده بدجور خندم میگیره همه فکر میکنن دییونه شدم ...به مرز بدی دارم میرسم فوقالعاده عزت نفسم اومده پایین
.........
امروز می خواستم سر خود فلوکستین بخورم گفتم دارو راهش نیست..عوارض بیقراری و اعصاب خوردی که میاره نمی ارزه به اجتماعی
شدنش....
دوست دارم یه تکنیکی یاد بگیرم بدون دارو این هراسم رو از بین ببرم...اونجوری خیلی قویتر میشم از وقتی که با دارو هراسم از بین بره...
شما كه سيتالوپرام مصرف ميكردين بهتر نبودين؟ميشه در مورد مصرفش بيشتر برامون توضيح بدين به هر حال شما تجربشو دارين دوست عزيز
بلی میشه از بین برد و اگه اضطراب درمان بشه چون منشا خیلی از مشکلات هست دیگر بیماریها هم بهبود پیدا میکنند.نقل قول:
از امروز قراره يه روانشناس خوب باهام كار كنه برام دعا كنين برو بكسنقل قول:
بلی میشه از بین برد و اگه اضطراب درمان بشه چون منشا خیلی از مشکلات هست دیگر بیماریها هم بهبود پیدا میکنند.
من هم این مشکل فوبی اجتماعی رو دارم.چیزی که مشخصه این بیماری به این راحتیها درمان نمیشه.من هم رواندرمانی و هم دارو درمانی رو امتحان کردم ولی هیچ نتیجه ای نداشت.این مشکل به شدت در مقابل درمان مقاومه بخصوص رواندرمانینقل قول:
دوست عزیز درسته که دارو عوارض داره ولی گاهی اوقات نخوردنش چندین برابر بیشتر ضرر داره.شاید بهتر باشه زیر نظر پزشک دارو مصرف کنیدنقل قول:
درسته من فكر مينم باز دارو درماني بهتر از اين ترس هاي توهومي باشهنقل قول:
دوست عزیز درسته که دارو عوارض داره ولی گاهی اوقات نخوردنش چندین برابر بیشتر ضرر داره.شاید بهتر باشه زیر نظر پزشک دارو مصرف کنید
---------- Post added at 05:15 PM ---------- Previous post was at 05:14 PM ----------
دوست عزيز شما چه داروهاي واسه اين بيماري مصرف كردين؟نقل قول:
من هم رواندرمانی و هم دارو درمانی رو امتحان کردم ولی هیچ نتیجه ای نداشت.این مشکل به شدت در مقابل درمان مقاومه بخصوص رواندرمانی
فلوکستین،سیتالوپرام،بوسپی رون،الانم سرترالین و کلومیپرامیننقل قول:
اين بوسپيرون چه تاثري روتون داشت؟با هم مصرفشون ميكردين؟نقل قول:
فلوکستین،سیتالوپرام،بوسپی رون
بوسپیرون رو اگه اشتباه نکنم با سیتالوپرام مصرف میکردم.البته هیچ تاثیری رو اضطرابم نداشتنقل قول:
چه مدت زماني اين دارو رو مصرف ميكردين؟نقل قول:
بوسپیرون
من این تاپیک رو خوندم
فقط یک سوال جناب x935 ...
آیا شما اولین بار که دوسال قبل دارو رو مصرف کردید مصرف خودسرانه بود یا تجویزی؟
چون دیدم به این موضوع اشاره نکردید
تقریبن امکان نداره پزشکی شمارو فقط با دارو رها کنه
بخصوص در زمینه وسواس فکری
بطور کلی دسته های مختلفی از وسواسها وجود داره وهرکدوم راه حل خودشون رو داره
اگر وسواسی یا افسردگیی با بهم رختن تعادل هورمونی بدن یا تعادل شیمیایی مغز بوجود بیاد باید با همان مواد شیمیایی بجنگش رفت منتها با تشخیص پزشک حاذق برادر...که چه نوع و با چه دوزی از داروها رو برای شما تشخیص کنه...
شما میگی جمع گریز و فرد گریزم...به شما قول میدم شبکه های اجتماعی اینترنتی-انجمنها-چت روم ها و... معمولن اگر این حالت رو تشدید نکنه تخفیف هم نمیده
شما باید به ترست از مراجعه به پزشک غلبه کنید
ببینید یک دوره فوران داروهای روانپزشکی بخصوص داروهای خواب آور رو در دهه 50 میلادی داشتیم که به شدت براشون تبلیغ میشد و حتا در نشریات براشون آگهی زده میشد! موج این دوره از آمریکا به سراسر جهان و با تاخیر 10-15ساله به ایران رسید
سپس بانمود اثرات در جامعه تحقیقات محققین و پدیدار شدن اثرات جانبی بشدت جو منفی پیرامون درمان دارویی ایجاد شد و باز هم به همه کشورها رسید من جمله ایران(حوالی دهه 70 میلادی) , این دید پدید آمد که داروها اعتیادآورند و فقط باید توسط افراد بشدت بیمار مصرف شوند
اما در سیر بعدی تحقیقات و درمانهای آزمایشی و قطعی ضمن کشفیات جدید و تایید براین نکته که تمام بیماریها روانی بخصوص افسردگی ریشه های فرویدی ندارند و برخی دارای ریشه های جسمسند و باید مانند زکام یا هبیماری دیگر با آن پیکار کرد..(دهه 90)
اما بعلت حالت پیوندی تاثیرات ذهن و جسم آنسان و اینکه در بسیاری موارد علت و معلول برهم تاثیر میگذارند در حال حاضر اغلب محققین و پزکان به ضرص قاطع بر درمان تلفیقی (دارویی-روان شناسی-مشاوره) تاکید دارند
در نهایت داروها روانپزشکی هم مانند تمام داروها مصرف (Use) صحیح و سؤ مصرف دارند(AbUse) که این سو مصرف خودسرانه میتونه به اعتیاد (addiction ) ختم بشه
آیا از قرصهای مسکن (مثلن کدئین ها ) سواستفاده نمیشه؟ ولی تا حالا دیدی هیچ پزشکی ضرورت وجود اونها در طب رو رد کنه؟ تنها زمانی اعتیاد بوجود میاد که مصرف غلط باشد و خارج از ریل درمان
هدف اگر خوردن یا بلعیدن ماده ای شیمیایی یا گیاهی به اسم قرص یا شربت یا... اگر باشد مسلمن چیزی جز وابستگی ندارد
اما اگر هدف درمان باشد بهبودی بهمراه دارد...
هیچ کس به شما تضمین نمیدهد با پیش گرفتن این شیوه کاملن درمان میشوید و..اما مطمئن باشید بهترین شیوه است
ممکن است شما از طرف دکتر برای جبران یا تنظیم کمبودی در مواد داخلی بدنتان برای همیشه موظف به مصرف دارو شوید ویا ممکن است بمرور درمان قطعی پیدا کنید
و درکنار همه اینها پزشک از شما تقاضای رفتن به جلسات روان درمانی به طور مرتب هم بکند....
در نهایت تعادل با نسبت کم و زیاد به زندگی شما باز میگردد
شاد باشی