سلام علیکم
این سریال چه روزهایی است و ساعت چند پخش میشه ؟
خدانگهدار
Printable View
سلام علیکم
این سریال چه روزهایی است و ساعت چند پخش میشه ؟
خدانگهدار
کانال 2 روزهای فرد هفته و حدود ساعت 9:30 شب؛ تکرار روز بعد 2 بعد از ظهر
این قسمتش دوباره یکم از داستان فرق کرد بعد فکر کنم خواستگار اصلی ها روانی و کاشی چی باشند.
به نظر من شمس العماره خیلی فیلم قشنگیه
مخصوصا ارژنگ امیر فضلی خیلی قشنگش کرده
سلام
به نظرم توی این سریال فرهاد آئیش هم از لحاظ تیپ سازی هم اجرا و کلا همه چیز از بعد بازیگری داره از زنده یاد فنی زاده و نقش جاودانه وی (مش قاسم) در سریال جاویدان "دایی جان ناپلئون"تقیلید می کنه
سلامنقل قول:
در راستای تقلید و اینکه نویسنده در نوشتن و پرداختن شخصیتها نگاهی باز به دایی جام ناپلئون داشته
باید بگم نقش مسعود رایگان هم شباهتهایی به نقش اسدلله میرزا داره.
در عوض بازی رویا تیموریان در این سریال یادآور یکی از نقش های قبلیش یعنی ملوک در فیلم کافه ستاره س که همون زمان وجوه تازه ای از توناییهاییش ها رو بروز داد [که کارگردانش هم اتفاقا همین سامان مقدم بود] البته اینجا با توجه به اینکه سریاله [اونجا فقط یه اپیزود یعنی چیزی در حدود یک سوم فیلم بهش پرداخته شده بود] میدان بیشتری برای پرداخت این شخصیت پیدا کرده؛ ویژگیهای این شخصیت شاد و برونگرا بودن اغراق شده ش، دخالت در امور دیگران و کلا شیشه خرده داشتنشه (علی رغم حفظ ظاهرش) که به نظرم توی این سریال به نسبت اون فیلم یه کم شیطنتها و زیرکیهای بیشتری به خرج داده شده که البته چون هر دوتا در قالب طنز بوده ان؛ قرار نیست خیلی به این شخصیتها منفی و سیاه نگاه بشه و شخصیتها در عین خاکستری بودن دوست داشتنین.
تا اینجای کار که یکی از اصلیترین نقاط قوت بازی ها در این سریال بازی رویا تیموریانه.
امشب ولی هم "وقت تلف کنی" بود هم بی سر و ته.:13:
فکر کنم این سریال هم هنوز خیلیش مونده بیفته روی رل
ولی اگه قرار باشه هر قسمتش در مورد خواستگارای لیلا باشه که خیلی مسخره میشه:31:
شایدم اصلا جا نیفته، چون با وجود داشتن بازیگرای خوب داستان ضعیف و بی محتوایی داره.بهتر بود توی برنامه خانواده کانال 1 ظهر پخشش می کردن:27:نقل قول:
این فیلم بیشتر برای خانومهای مسن مناسبه و آدمهایی که از فیلم های خاله زنکی خوششون میآد من که فقط به خاطر بازیگرهایی که در این فیلم بازی میکنن این فیلم رو می بینن.نقل قول:
داستان این فیلم یه کن خارج از حقیقت هستش و خیلی تناقض داره:5:
منم بهش توجه کردم، جوون پسند نیستنقل قول:
در ضمن شخصیت اصلی سریال، لیلا، فقط یه جا نشسته که بقیه ازش تعریف کنن؛ در حالی که رفتار و حرکات و سر و وضعش دو زار نمی ارزه:27:همش به دیگران متلک میگه فکر میکنه خودش خیلی خوبه:2:؛ دیگرانم مدام باید قربون صدقش برن در حالی که ما هیچ نکته مثبتی از اون توی داستان نمی بینیم.
اتفاقا خیلی هم خوبهنقل قول:
چه قدر هم این سریال نیاز به بحث و تبادل نظر داره:27:نقل قول:
بحث و تبادل نظر درباره سریال "شمس العماره"
بابا بین خانوم ها خیلی جا افتاده تو خونه مادربزرگم همین شروع میشه حکومت نظامی میشه از اونا که ...
طراح لباس خیلی عالیه و فیلم برداری و بازی ها و کارگردانی از همه مهمتر انتخاب بازیگر. من لذت می برم.
بیشتر بازیگرای این سریال نقشای متفاوت تر از گذشترو به عهده گرفتن .
مثلا تا حالا کاری از خانوم تیموری در زمینه طنز پخش نشده بود .
یا خانوم توسلی هیچ وقت تو یه سریال طنز بازی نکرده بودن.
من نمیدونم این هانیه توسلی اینقدر خودش رو تحویل میگیره [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ؟
که چی مثلا؟
یه چیز بدشم اینه که این یارو شاهرخ خان رو حداقل باید یکم شبیه شاهرخ خان درستش میکردن...یکم موی بلند و چه میدونم...این هیچ شباهتی به شاهرخ خان نداشت...اگه شبیهش بود باز بهتر بود
ولی از حق نگذریم داستان این پری و اون عموئه باحاله [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ظاهرا شاهرخ تونست یه خورده یخ لیلا رو بشکنه؛ به طوری که لیلا هم تو قسمت اخیر یه کم با انرزی بیشتری بازی میکرد.
البته من کلا از سروش صحت خوشم میاد.
میخوام داستانو لو بدم پس بهتره خط پایین رو نخونین
...
... سروش صحت اسمش به عنوان بازیگر مهمان تو تیتراژ اومد
پسoracleorator عزیز به زودی لیلا دوباره یخ میزنه(فک کنم این طوری پیش بره ترک ورداره!)
گفتوگو با فرهاد آئيش همراه شد با رفتن به دارآباد محل فيلمبرداري سريال «شمسالعماره». با وجود گرفتاريهاي فراوان و ديسككمرش طبق قرار قبلي كه زحمت زيادي براي هماهنگياش شده بود، حاضر بود اما همچنان كه از عمارت شمسالعماره ميگذشت به جهت توناييهاي زيادش، همه از او كمك ميخواستند؛ از نورپردازي تا نويسندگي و كارگرداني.
وقتي در اتاق مخصوص خودش روي تخت نشست با مهرباني خاصي گفت؛ شروع كن.
فرهاد آئيش هم بازيگر و كارگردان تئاتر است، هم بازيگر، نويسنده و مشاور هنري تلويزيون و سينما. اگر بخواهيد تفاوت اين سه نوع كار هنري را با نگاه يك كارشناس تحليل كنيد چه ميگويد؟ و چه تفاوتهايي در تاثير بر مخاطب دارد؟
تفاوت اين سه از منظرهاي گوناگون قابل تحليل است. نوع ارتباطي كه برقرار ميكند، نوع تاثيرش و نيازهايي كه براي ساخت دارد؛ بودجه، جنبه بازيگري، كارگردان، نورپردازي، روانشناسي تودهاي و بسياري از موارد ديگر، كه توجه به همه اينها از حوصله گفتوگو ما خارج است. درهرگونه ميشود حرفهاي زيادي زد و كتابهاي حجيمي نوشت. اما بهطور كلي در سينما؛ نور، در تلويزيون؛ نور و فركانسهاي ماهوارهاي (آنتن) و در تئاتر خون هستند. ما سه سايز داريم. تئاتر واقعي است، آدمها زنده هستند روي صحنه انرژي و گرماي هم را به يكديگر ميدهند.
مخاطب در تئاتر در عين واحد كه كل را ميبيند، جزء را هم ميبيند، گويي هم با لنز باز و هم با لنز بسته ميبيند و خودش هست كه مانيتور ميشود، تنظيمكننده ميشود و در كل همهچيز را در سايز واقعي ميبيند.
اما در سينما صورت من بازيگر بزرگتر ميشود. در حقيقت ابعاد واقعيت بزرگتر از واقعيت ميشوند. شما پول ميدهيد، در تاريكي مينشينيد، با تمركز كامل، فيلم را تماشا ميكنيد، اما در تلويزيون، اندازهها كوچكتر ميشوند، هزينهاي پرداخت نميشود و چراغ روشن است. شما همراه با گفتوگو و تمركزي كمتر حدود ٣٠ درصد، تماشا ميكنيد. در تئاتر آدم زنده ميبينيد كه جلوي شما بازي ميكند و اين يك احترام متقابل به وجود ميآورد و تمركز را متفاوت ميكند.
پس چالشي كه براي دستاندركاران و مخاطبان ايجاد ميشود در اين سه سايز متفاوت است. من جزو معدود كساني هستم كه هر سه را دوست دارم. معمولا همكاران من تئاتر را بيشتر دوست دارند و بهخصوص به تلويزيون به ديد تحقير نگاه ميكنند. اما تلويزيون يك مقوله متفاوت بوده و احترامآميز است، جذابيت خاص خودش را هم دارد. من در هر سه حضور دارم و به همه آنها عشق ميورزم.
اگر بخواهيد انتخاب كنيد، كدام را ترجيح ميدهيد؟
به اين شكل نيست كه ترجيح بدهم. هر وقت از هر كدام خسته ميشوم به سراغ ديگري ميروم. اگر چه لحظاتي كه با تئاتريها دارم انگار تقدس بيشتري دارد.
احساس ميكنم اين نگاه تحقيرآميز به تلويزيون، نگاه به هنر نمايش در تلويزيون نيست، بلكه نگاه تحقيرآميز به وضعيت امروز تلويزيون است، نظر شما چيست؟
ببينيد اين فقط اينجا نيست در هاليوود هم اگر باشيد محدوديت داريد. اگر يكي تصميم ميگيرد فقط سينما كار كند، قابل احترام و كاملا قابل فهم است. اما چرا نگاه تحقيرآميز، اين درست نيست. خيلي از سينماييها به تئاتر نگاه تحقيرآميز دارند و به اين موضوع اعتقاد دارند كه اگر نمايشي براي ٥٠٠ نفر پخش شود وقت تلف كردن است.
شما به تلويزيون نگاه مثبت داريد، پيشنهادهاي زيادي هم داريد پس چرا اينقدر كم حضور داريد؟
من خيلي مواظب هستم چرا كه نميخواهم، موقعيتم در كارهاي ديگرم دچار خدشه شود. پس انتخاب شخصي ميكنم نه با نگاه تحقير. الان ميتوان ادعا كرد هر كدام از اين سه سايز ارزشش از ديگري بيشتر است و از لحاظي هم درست است. اما هر كدام ويژگيهاي خاص خودشان را دارند.
شما يك بازيگر و يك نويسنده طنز هستيد، روند ساخت طنز در تلويزيون از سال ٧٠ به بعد كه جديتر شد را چطور ارزيابي ميكنيد؟ براي بهتر شدن كارهاي طنز و اينكه حجم انتقادها از طرف منتقدان كم شود- چرا كه تشويقها همه مردمي است و انتقادها همه از سوي منتقدان- چه پيشنهادي داريد؟
طنز وقتي در قانون عرضه و تقاضا قرار ميگيرد، ميتواند به چاله بيفتد و به جاهاي بد برود. بدنامسازان تنبل كه خودشان را چالش نميكنند، ميافتند در دام اينكه چه چيزي بسازند كه با مردم به آن بخندند و اين را مثل باج به مخاطب ميدهند. مردم هم ميفهمند اينها چيپ هستند اما ميخندند. ما اگر به زيباشناسي كمدي اهميت دهيم و براي ژانر كمدي تقدس قائل شويم و نگاه چالشي و استاتيك داشته باشيم و بلافاصله خنداندن مردم برايمان مهم نباشد، ميتوانيم كار قابل قبولي بسازيم. اين نوع ساخت تا حالا كم بوده اما هر وقت ساخته شده كارهاي خوبي بوده است؛ نوعآوري كرديم و دستاورد مهمي داشتيم.
شمسالعماره دارد اين كار را می کند ؟
در شمسالعماره، كارگردان و تهيهكننده دارند چالش ميشوند، دارند نوعآوري ميكنند. تهيهكننده، كارگردان و نويسندگان باج نميدهند، خب مدير شبكه دو هم مثل چتري ايستاده و حمايت ميكند. يك غرور پنهاني در تمامي عوامل كار، براي ارائه يك كار خوب و كامل ايجاد شده است. من خودم تمام وقتم را گذاشتم روي كار؛ نظر ميدهم، مشورت ميكنيم و در مورد روانشناسي جذب مخاطب بيشتر با كارگردان صحبت ميكنم. اما مواظب هستيم كه كيفيت كارمان فداي جذب مخاطب بيشتر نشود.
چه زماني به مجموعه شمسالعماره پيوستيد و به چه شكلي بود؟
من قصه را نخواندم، اما دوستي طولاني، رابطه خانوادگي، عشق و علاقه زياد من به سامان باعث شد با وجود اينكه كارهايي داشتم، همه را تعطيل يا به عقب بيندازم تا برسم به كار سامان. در اين مدت متوجه شدم قرار است كاري، كارستان انجام شود كه من هم بايد باشم.
كلاه پهلوي را تعطيل كرديد؟
در كلاه پهلوي من نقشم كوتاه است و بعد از هماهنگي با آقاي شريفينيا به جهت عدمتداخل- چراكه گريم اين دو كار متفاوت است- به شمسالعماره آمدم.
شغل مشاوره در كارهاي تلويزيوني يك شغل جديد است، يا در گذشته كمتر استفاده ميشده، خصوصا مشاور هنري، شما به تازگي مشاور هنري سريال «لطفا دور نزنيم» بوديد،
نقش شما به عنوان مشاور چيست و چقدر در كار حضور و تاثير داشتيد؟
من خيلي نبودم. من بيشتر با مهدي مظلومي بعد از بدون شرح كه سرپرست نويسندگان بودم، در كنارش بودم و بعد از آن هر دو مشاور هم شديم؛ چه قراردادي و چه غيرقراردادي. ما رابطهمان خيلي دوستانه است. با هم ورزش ميكنيم، با هم ميرويم استخر و قول داديم همديگر را پشتيباني كنيم. من در اين كار به او ميگفتم در مقابل بودجه كم، كار معمولي و عدم حوصله نويسنده براي بازنويسي متنها كوتاه نيايد، چراكه معتقدم مظلومي بسيار توانايي دارد و حقش را هنوز نگرفته است. در حقيقت من وجدان مظلومي بودم تا خوابش نبرد.
«لطفا دور نزنيم» موفق شد؟
كيفيت خوب بود اما در جذب مخاطب موفق نبود. در زمان خوبي پخش نشد و در روانشناسي جذب مخاطب خوب نبود جز در يك يا دو مساله كه ضعيف بود، در ساير موارد خوب بود. مهدي مظلومي ميتواند با حمايت بيشتر كارهاي بزرگتري انجام دهد.
در شمسالعماره نقش شما با ديگر نقشهايتان متفاوت است. ضمن اينكه نقش شما با ديگر بازيگران اين كار هم متفاوت است. آنها يك طبقه مرفه هستند و شما خدمتكار آنها. اما بازي شما خيلي خوب و متفاوت است. خيلي جذاب و گيراست. اين تفاوت از كجا ناشي ميشود؟
شكستهنفسي نميكنم چراكه معتقدم همان قدر كه خودپسندي زشت است، افتادگي بيش از حد هم زشت است. من با شما موافقم. خوب ظاهر شدم و از خودم راضي هستم و از كارگردان متشكرم چراكه با نبوغ و ظرافت خاصي نگاه ميكرد. ما حسمان به هم نزديك بود.
متنها عالي بود و نقش من خيلي خوب نوشته شده بود. اما براي مقايسه خيلي زود است؛ هرچند اصلا درست نيست. خيلي وقتها نقشها جذاب و تجاري است كه مشرحمت همين است. به اصطلاح نقش من و زيور كمدي را آزاد ميكند و مخاطب با كمدي بهتر ارتباط برقرار ميكند. اما هنرمندان اين كار عالي بازي كردند. طنز رويا تيموريان خيلي ظريف، پيچيده و سخت است چراكه اگر كمي اشتباه شود رو به ابتذال ميرود و اگر از آن طرف اين بند حركت كند به طور كلي طنزش از بين ميرود. يا طنزي رايگان از قسمتهاي بيستم به بعد آشكار ميشود.
بعضي از كاراكترها هم كه اصلا طنز ندارند مثل ليلا و عمه شمسي. كار غيركمدي بازيگران يك مجموعه كمدي شايد ديرتر مخاطب را جذب كند و من مطمئن هستم محبوبيت در تمام افراد سريال پخش ميشود
شما هم مقايسه نكنيد و بگذاريد در يك كليت بماند و كل به جزء تبديل نشود. شمسالعماره يك اتفاق جديد در كمدي است كه همه در آن سهيم هستند. همه بازيگران اين مجموعه دارند به يك اندازه خوب ظاهر ميشوند و هر گلي بوي خودش را دارد.
فكر ميكنيد مخاطب زيادي پيدا كند و بگيرد؟
اميدوارم چون خوب بودن دليل نميشود كه حتما مخاطب پيدا كند. اما تا حالا خوب بوده است. (با وجود كارهاي نمايشي زيادي كه هست) هرچند وقت يك بار يك كار ميتركاند و شهر را خالي ميكند، اين موضوع بستگي به شرايط دارد؛ مثل فضاي سياسي، اجتماعي، آب و هوا، حواشي قبل و... مانند زير آسمان شهر يك، بدون شرح و بعضي از كارهاي مهران مديري كه شهر را خالي كرد. بايد ديد اين شرايط براي شمسالعماره هم اتفاق ميافتد.
مشرحمت به جز طنزي كه دارد، چه پيامي ميخواهد به مخاطب بدهد؟ يكي كه اصلاح الگوي مصرف است و اهميت آب سد كرج و ديگري خرافاتي بودن مشرحمت. ديگر چه چيزي دارد؟
چيزي كه خيلي مهم بوده و هم چالش من و هم چالش نويسندگان اين كار است، اين است كه مشرحمت يك آدم واقعي باشد. جدا از خنداندن و پيام دادن، واقعي و باورپذير باشد. همين مساله برق و آب ممكن است هم به نقش و هم به موضوع صرفهجويي ضربه بزند.
اين صرفهجويي دستوري بود؛ شما چقدر به مفهوم صرفهجويي نزديك هستيد؟
نه نميدانم، من در متن ديدم و استقبال هم كردم. من در منزل خودم ظرفها را ميشويم چون به طريقه مصرف آب حساسم.
ما نسل تلمبههاي دستي و كوزه آب هستيم، پس قدر آب را به خوبي ميدانيم. ما به سختي از آب مصرف ميكرديم و اين نقش به من خيلي نزديك است و به نظرم خيلي جذاب است كه يك كاراكتر با همه خردهشيشهاي كه دارد، اسراف برايش مهم باشد.
اسراف هم در مذهب ما حرام است و هم از نظر اخلاقي خيلي غمانگيز است. وقتي ديدم رحمت به اين مساله حساس است خوشحال شدم و با همه خطراتي كه داشت، پذيرفتم.
حرف آخر؟
خيلي خوب است كه روزنامه شما، روزنامه فرهيختگان است. ولي چقدر خوب است بدانيم فرهيختگي تنها به دانش و دانستن نيست بلكه به انسانيت و كمال و ارتباط با هستي است. من در مدت زندگيام آدمهايي ديدهام كه بيسوادند اما فرهيخته هم هست ند.
منبع: کارگزاران
روندش خیلی کند و خسته کننده داره میشه [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دیگه این که میگن آب سد کرج خالی شد و فلان شد هم خز شد [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نکنه به خاطر هر خواستگار بخوان اینقد کشش بدن
فعلا بد نیست اگه خیلی کش دار نشه
ببینم توی ماه رمضون نمیدش نه؟
خدا کنه نشونش ندن!نقل قول:
ایول
خوشم اومد
باحال تمومش کردن [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
فکر کنم بعد از عید فطر یه 10 شب تکرار این قسمتاشو میدن که آدم دوباره داستان بیاد دستش [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تموم شد؟!!!!!
مگه بعد ماه رمضان نشون نمیدن ؟
خوشم نمیاد از سریالش با اینکه بازیگرای خوبی توش هستن ولی اصلا جالب نیس ..........
فک نمیکنم از اول پخش کنننقل قول:
احتمالا به صورت خلاصه نشون میدن
نه با با اینا سریالاشون ته کشیده تکرا میزارننقل قول:
تازه اگه میتونستند جومونگ هم از اول پخش می کردن:34:
تازه نوشته بود دفعه بعدی هر شب هم پخش میشه
از امشب ساعت 23 دوباره خلاصه قسمت های پخش شده قبلی رو نشون میده.
و از امشب هم ادامه پیدا میکنه ... (تکرار نیست)
چه ساعتی و تکرارش ساعت چنده
راستی سر شاهرخ خان چه بلایی اومد.؟
فکر کنم8:30 تا 9
ولی به هوای شب های قبل 11 منتظر نباشین
شاهرخ:40:هم رفت باید منتظر بود دید که بقیه خواستگار ها مثل سروش صحت
بازی خواهند کرد (شوخی کردددم:31:)
من یه تیکه هاییشو دیدم
خیلی باحال بود
ببینم اون تیکه ای که تو تبلیغاتش نشون میدن رویا تیموریان و اون یکی زنه نشستن هی میگه روحش شاد و ریتمیک وار یه چیزی رو میخونن هنوز نشون نداده؟:دی
نه هنوز نه
میگن انگار کپی دایی جان ناپلئون زدن
قسمت خواستگاریش خوب بود مخصصوصا سروش صحت عالی بازی کرد
اونجاش که زن یارو رو به جای هانیه توسلی اشتباه گرفت و گل رو بهش داد جالب بودش
آخر این شاهرخ رو رد کرد رفت طرف؟
بالاخره شاهرخ دنبال خود لیلا بود یا خونش؟
اره بازیش عالیهنقل قول:
نمی شه گفت دنبال خونه هست چون یهو دیدی که گفت شوخی کرددم:46:
نقل قول:
محیط قسمت امشب از هر قسمت دیگه ای بسی خاله زنکی تر بود؛ من نمیدونم چطور یه کارگردان مَرد تا این حد به این نوع داستان میتونه علاقمند باشه!:27: نماهای قشنگ از عمارت و هنرپیشه های خوب و جذاب عوامل دیده شدن سریالشه؛ یه نقد هم جدیدا تو روزنامه خوندم که به نکته جالبی اشاره کرده بود: با این همه هزینه ای که برای سریال به خصوص اجاره سنگین اون بنا پرداخته میشه، ولی از زوایای مختلف اون عمارت و بسیاری از تواناییهای بالقوه ش استفاده نشده (خود منتقد نوشته بود که برای تهیه گزارش به اون لوکیشن رفته و خیلی از قسمتاشو دیده که در این سریال استفاده نشده...)
نیما شاهرخ شاهی هم که برای اولین بار تو یه سریال ظاهر شد. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تکرارش چنده فردا؟