حرف بزن ابر مرا باز کن....
دير زمانی است که بارانی ام.
***
این چه عیب است کزان عیب خلل خواهد بود ...
Printable View
حرف بزن ابر مرا باز کن....
دير زمانی است که بارانی ام.
***
این چه عیب است کزان عیب خلل خواهد بود ...
طـاق بــده بـوسـه و بـرگـیـر جـفـت.
ای سرزده از حیرت برخیز و غزلخوان شو....
ای سرزده از حیرت برخیز و غزلخوان شو...
در دایره ی هستی دف میزن و رقصان شو
***
هر مرغ به دستانی در گلشن شاه آمد ...
بلبل به نواسازي حافظ به غزل گويي .
من با صدای گریه که خوابم نمی برد.....
ببخشید،یکم سخت بود.خودم میگم.(شعر ثبت شده نبود)
انگار ابر بر سرم آوار می شود.
ساقی بیا که شاهد رعنای صوفیان......
ساقی بیا که شاهد رعنای صوفیان...
دیگر به جلوه آمد و آغاز ناز کرد.
***
در دلم بود که آدم شوم اما نشدم ...
بی خبر از همه عالم شوم امّا نشدم .
داستان در پرده می گویم ولی..........
دوستان شعر از حافظ هستا.(راهنمایی)
گفته خواهد شد به دستان نیز هم
***
زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست .....
پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست.
نا کرده گناه در این جهان کیست بگو......
آن كس كه گنه نكرد چون زيست بگو
***
گفتا شیخا هر آن چه گویی هستم
آیا تو چنان که می نمایی هستی.
اين اهل قبور خاك گشتند و غبار....
هر ذره ز هر ذره گرفتند کنار رباعیات خیام
******************
گرگها خوب بدانند در این ایل غریب
گر پدر مرد، تفنگ پدری هست هنوز.
من اگر خوبم اگر بد تو برو خود را باش ....
هر كسي ان درود عاقبت كار كه كشت
...........
نازنينا ما به ناز تو جواني داده ايم
ديگر اكنون با جوانان. ناز كن با ما چرا.
شبهای دراز بی عبادت چه کنم؟........
طبعم به گناه کرده عادت چه کنم
گویند کریم است و گنه می بخشد...
گویند کریم است و گنه می بخشد......
گیرم که ببخشد زخجالت چه کنم.
***
خرقه زهد مرا آب خرابات ببرد ...
خانه عقل مرا آتش ميخانه بسوخت
***
اینجا به می لعل بهشتی می ساز .....
ینجا به می لعل بهشتی میساز....
کانجا که بهشت است رسی یا نرسی.
***
بیا ساقی آن می که عکسش زجام ...
به کيخسرووجم فرستد پيام
ساقيا تن شد رموك از قيل و قال زندگي
باده ده تا پر كشم سويش برای بندگی
من مظهر نطق و نطق حق ذات من است(ن)...
در هر دو جهان صداي اصوات منست
در من نگرد كـسي كه او را طـلبد
من مظهر نطق و نطق حق ذات من است...
وندر دو جهان، صداي اصوات من است.
***
ماجرای دل خون گشته نگویم با کس ...
زآنکه جز تيغ غمت نيست کسي دمسازم
*****
در من نگرد كـسي كه او را طـلبد
نقل قول:
در من نگرد كـسي كه او را طـلبد
در ذهن من چنین بیتی نیست
صاحب این مصرع کیست ؟
***
دوست عزیز میشه بگی شعر از کیه ؟
فکر کنم شعر قبلی ثبت شده نیست .
آنكس كه نداند و نداند كه نداند...
به به شعر شناسی هم داریم و ما خبر نداشتیم...
در من نگرد کسی که او را طلبد
کآیینه ی ذات و صفتش ذات من است
***
به خاک بر مرو ای آدمی به کشی و ناز
که ...
به خاک بر مرو ای آدمی به کشی و ناز...
که خاک پای تو همچون تو آدمی زادست.
***
گرم ترانه ی چنگ صبوح نیست چه باک ...
نواي من به سحر آه عذر خواه من است.
پیش آن چشمهای خوابآلود...
پیش آن چشمهای خوابآلود...
نالهٔ عاشق و فسانه یکیست.
***
بگشای تیر مژگان و بریز خون حافظ ...
که چنان کشنده ای را نکند کس انتقامی.
گفتند خلایق که تویی یوسف ثانی....
گفتند خلایق که تویی یوسف ثانی...
چون نیک بدیدم به حقیقت به از آنی.
***
بتي دارم كه گرد گل ز سنبل سايبان دارد...
بتي دارم كه گرد گل ز سنبل سايبان دارد
بهار عارضش خطی ز خون ارغوان دارد
_
غم زمانه که هیچش کران نمی بینم
دواش...
غم زمانه که هيچش کران نمی بينم ...
دواش جز می چون ارغوان نمی بينم.
***
جام میگیرم و از اهل ریا دور شوم ...
جام می گيرم و از اهل ريا دور شوم
يعنی از اهل جهان پاکدلی بگزينم
بر نیامد از تمنای لبت کامم هنوز
بر امید جام لعلت دردی آشامم هنوز.
بی تو ای سرو روان با گل و گلشن چه کنم...
بی تو ای سرو روان با گل و گلشن چه کنم...
زلف سنبل چه کشم عارض سوسن چه کنم.
***
چشم همت نه به دنیا که به عقبی نبود ...
عارف عاشق شوریده سرگردان را.
دریای شور انگیز چشمان تو زیباست...
دریای شور انگیز چشمانت چه زیباست...
آنجا که باید دل به دریا زد همین جاست.
***
بیا که قصر امل سخت سست بنیاد است ...