کارتون خدا لک لک ها را دوست دارد واقعا مزخرف بود
Printable View
کارتون خدا لک لک ها را دوست دارد واقعا مزخرف بود
وای من از زورو متنفر بودم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
هنوز هم هستم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
و خواهم بود
من که اون موقع بچه نبودم ! ولی بهرحال با 6 فوت می شستم کارتون می دیدم.
از نفرت انگیز ترین کارتون هایی که یادمه :
زهره و زهرا
دختري کوچک پيرهن آبي/ اسم او زهره پر زشادابي/ کمک مي کنه زهره به مادر/ جارو مي کنه اينور و آنور.
دلیل :
- کارتون نباید شامل القای مستقیم پیام باشه . در غیر اینصورت جنبه ی مفرح اش رو برای مخاطب از دست می ده .
- ترانه ای کاملا مزخرف و بی سر و ته . از طرفی اون موقع تلویزیون بنده سیاه و سفید بود و "پیرهن آبی " زهره رو خاکستری می دیدم و تا جایی که یادمه همیشه چادر سرش بود .
- اثری از رفتار کودکانه در شخصیت اصلی ماجرا پیدا نمی شد و بنظرم هیچ کودکی نمی تونست با او احساس نزدیکی شخصیتی کنه .
- انگار تو کوچه این دختر بجز زهرا هیچ کودکی وجود نداشت ! بخصوص پسر !
- رفتار تعصب بر انگیز و متحکمانه ی والدین کودکان نسبت به آنها در طول ماجراهای این سریال .
علی کوچولو یک مرد کوچک
- شخصیت احمقانه و ساده لوح علی که نویسنده حماقت رو با معصومانگی اشتباه گرفته بود !
- مادر علی نماد نوامیدی بود که همش غصه می خورد از اینکه چرا شوهرش رفته و او تنها مونده و با پسرش تا حدودی عشق بازی می کرد تا مادرانگی .
- یاد آوری این جمله که " باباش رفته به جبهه خدا نگهدارش " بگونه ای تمام می شد و تکرار می شد که انگار پدر علی شهید شده بود و در تصویر هم تا یادمه پدرش رو رو به آسمان نشون می داد و این نوعی احساس افسردگی و غم در روحیه کودک ایجاد می کرد .
- فید کردن تصاویر با کندی فراوان باعث نمایش مات و محو تصاویر می شد و چشم آزار بود .
نقل قول:
ولی بچه که اون موقع این کارتون و تماشا میکنه ، همچین تحلیل های فنی ای نمی کنه:46: من خودم از زهره و زهرا بدم نمیومد...حس خاصی نداشت، اذیت کننده نبود...علی کوچولو هم در همون حد نه خیلی جذاب بود نه خیلی بد...
اینو اصلا یادم نمیاد.....نقل قول:
یه چیزی نشون میداد، وقتی بابا کوچک بود.... من اصلا خوشم نمیومد...:13:
بله خب نظرات متفاوتهنقل قول:
ولی یک کودک راحتتر درک می کنه . بفرض مثال دوبله ی زن بجای علی کوچولو و دوستش و تمسخر لحن مردانه ی دوست علی کوچولو و نمایش جاهلانگی پسرها در مقابل تنها زن مجموعه کاملا نشون می داد که اسکریپت رو کی داره می نویسه !
من هم از این علی کوچولو نفرت داشتم
واقعا مزخرف بود...مفت نمی ارزید...با این که بچه بودم ولی حس ششم بهم می گفت نگاه کردن این هیچ سودی برام نداره
می رفتم دنبال بازیم
عنكبوت آبي كارتون بدي نبود. يه عنكبوت پير آرزومند بود كه زير آب قصر مي ساخت! ولي حبابي كه دور باسنش جمع ميشد باعث ميشد بنظر بياد پوشك بسته!
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
من از افتاب هم بد میومد برای همین ا غاز که میشد تی وی رو خاموش میکردم
كارتون كودلاس همون كه عين چوب كبريت بود.:27:
اون که خیلی ماجرایی بودنقل قول:
كودلاس
اون خوب بود
یکی دیگه شو بگو
زهره و زهرا ... به نظرم خیلی بهره هوشی پایینی داشندو یه دفعه واسه افطار یه شکلات داشتند که تصمیم گرفتند دوتایی بخورند (تازه واسه اینکه به این نتیجه برسند تا آخر کارتون صبر کردند) . سر افطار شکلات را باز کردند به نوبت یه لیس این میزد یه لیس اون! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] هیچ جوری به عقل کار گردان نرسیده بود می تونه شکلات را از وسط نصف کنه!!!
نمایش عروسکی هادی و هدا ... هر وقت نمایش نصیحت نامه بشه
من خود کارتون هاج زنبور عسل را دوست داشتم اما همیشه از عنوانبندی اول فیلم متنفر بودم.با آهنگی که روش گذاشته بودند ... یادمه هر چی صحنهء ترسناک از حمله حشرات بزرگتر تو کارتون بود گذاشته بودند واسه عنوانبندی ... از نظر روانشناسی نگاه کنی صداو سیما سنگ تموم گذاشته بود.:31:
اوووف اونو که نگو..همین که صفحه ی سیاه رو نشون میداد و یه کبریت که روشن میشد من تلویزیون رو خاموش میکردم :31:نقل قول:
وای این ..این ..اسم این فیلم صامت رو کسی یادش نیست؟ واقعا رو اعصاب رونده بود..یادمه یه آهنگه خیلی خیلی ترسناک هم داشتنقل قول:
اون يكي هم يه برنامه ي صامت بود (فيلم كوتاه !) كه دهه فجر نشون ميداد و يه سي چهل باري تكرارش ميكرد كه قشنگ عبرت بگيريم ؛ يه مردي كه ماله ساواك بود و خيلي هم بد بود با رسيدن انقلاب فراري ميشد و يه عده هم ميرفتن دنبالش و اينم از سر ديوار در ميرفت و ....
اينا برا من خيلي رو اعصاب بودن !
اين بود انشاي من :دي
جالب اینه که همین چاق و لاغز مذکور هم همیشه به مناسبت دهه ی فجر پخش میشد..:31:
خب یکی دیگه از کارتون هایی که خیلی دیدنش رو دوس نداشتم یه نمایش عروسکی دیگه بود (البته این تقریبا جدید تر از اون کارتون های بچگیمانه)
اصن جوش مثه کارتون دیدن نبود..جای هیچ شادی کردنی توش نداشت..از اول تا آخرش یا باید غصه میخوردی یا می ترسیدی:13:
نمیدونم داستانشو یادتون میاد یا نه..عکسشو میذارم
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سلامنقل قول:
كارتون كودلاس همون كه عين چوب كبريت بود. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
هر کس نظری داره به نظرم یکی از بهترین حرکت های تلوزیون پخش این ابرکارتون بود!
=-=-=-=-=-=-=-=-=-=
تمام کارتون های بچگی هام برام خاطره انگیزند.
من از صدای تبدیل شدن اون اتومبیل ها به غول های آهنی توی کارتون Transformers به شدت انزجار داشتم.
همین طور اون قسمت از کارتونی که توش یه سنجاب و یه کلانتر بودن و به عنوان میان پرده اون ها رو در حال دویدن نشون میداد که میگفتن :
داری کجا میری کلانتر؟
دارم میرم قسمت بعدی برنامه رو ببینم!!!!!!
از بس این رو نشون میدادند حالم بد میشد!
یکی دیگه هم از کارتون سه برادر از اون تیکه ای که آخر هر قسمت پخش میشد و خواهر اون سه برادر یه صفحه A4 نامه ی فدایتان شوم براشون میخوند!
من از آنشرلي بدم ميومد
كلا دختراي مو قرمز كك مكي دي:
مخصوصا از مادر خواندش!
از کارتونهای دیگر و مزخرفی که در بیست ساله گذشته پخش شده و من هم دیدم ، کارتونی بود که بشکل سریالی تحت عنوان "دوقلوها" پخش می شد .
سر آدمها رو مثل کمبزه نقاشی- شما بخونید تصویر ازی - کرده بودند . بدن عجیب و دراز و باسن های پهن . حالم بهم می خورد این کارتون رو می دیدم . تنها برای مضحکه پشت تی وی می نشستم :31:
کارتون مزخرف دیگه " ممول"
یک دختر بچه ی بسیار چاق با یک دامن بسیار کوتاه و صورت تپل و قد بسیار کوتاه و دوبله ای با تن صدایی بسیار زیر و نابهنجار . این کارتون در طراحی شخصیت کوتوله ی دختر بچه یک فاجعه ی انیمیشنی بود . هیچ کدام از اصول انیمه سازی سبک ژاپنی در نمایش این کاراکتر استفاده نشده بود . تنها کاراکتر در سایز انسانهای قد بلند قابل قبول بود .
سلامنقل قول:
از کارتونهای دیگر و مزخرفی که در بیست ساله گذشته پخش شده و من هم دیدم ، کارتونی بود که بشکل سریالی تحت عنوان "دوقلوها" پخش می شد .
سر آدمها رو مثل کمبزه نقاشی- شما بخونید تصویر ازی - کرده بودند . بدن عجیب و دراز و باسن های پهن . حالم بهم می خورد این کارتون رو می دیدم . تنها برای مضحکه پشت تی وی می نشستم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
کارتون مزخرف دیگه " ممول"
یک دختر بچه ی بسیار چاق با یک دامن بسیار کوتاه و صورت تپل و قد بسیار کوتاه و دوبله ای با تن صدایی بسیار زیر و نابهنجار . این کارتون در طراحی شخصیت کوتوله ی دختر بچه یک فاجعه ی انیمیشنی بود . هیچ کدام از اصول انیمه سازی سبک ژاپنی در نمایش این کاراکتر استفاده نشده بود . تنها کاراکتر در سایز انسانهای قد بلند قابل قبول بود .
اینهایی که پیرمرد جان گفت فکر کنم مال زمان های اولیه ی پیدایش جعبه ی جادو باشه!!! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
من که چیزی یادم نمیاد عکسی چیزی در دست هست آیا؟ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اتفاقا مربوطند به بعد از سال 75 شمسینقل قول:
کارتونهای زمان ما خیلی جذاب بودند چون بدون سانسور از کمپانیهای امریکایی خریداری و دوبله می شدند . مثل پاپای ، سوپرمن ، دانلد داک ، فیلیس کت ، پارینه سنگی ها ، تارزان ، ...
کلا بچهگیها از کارتونهای ایرانی بدم میومد ! :دی
من از كارتون زنان كوچك خوشم نميومد و اصلا نگاه نميكردم يه روز هم كه نگاه كردم مربوط به دخترا بود و 10 تا دختر تو يه خونه زندگي ميكردن :31:همينجوري زندگي ميگذشت :27:
از كارتون پسر كوهستان و داداش كايكو خيلي خوشم ميومد :10:
برادرانم، لیو ب ی، شانگ ف ی، کو آنگ یونقل قول:
من از هاج زنبور عسل خیلی بدم میومد، مخصوصا تیزر اولش، انگار هاج توهم زده رفته تو فضا دنیا دوره کلش می چرخید.
منم از كارتون مدرسه موش ها خيلي بدم ميومد
با سلام
فکر می کنم آگر اویل دهه شصت بیننده تلویزیون می بودید زیاد از کارتون عروسکی نخودی خوشتان نمی آمد
یه برنامه دیگه هم الان یادم اومد یه عروسک عجیب غریب بود میومد داد میزد "بچه ها مواظب باشیـــــــد ...." بعد این آخر صداش اکو میشد همینطوری هر وقت می دیدم کلی می ترسیدم پامیشدم میرفتم تا تموم شه!! الان هر چی فکر می کنم اصلا یادم نمیاد در مورد چی بود فقط همینو ازش یادم مونده!
توییتی و سیلوستر هر وقت میدیدم حرص می خوردم!!
مارکو پولو
سه برادر (هر دو ورژنش)
و یه فیلم بود به نام "پل کوچولو" اصلا هیچوقت نفهمیدم قضیه ش چی بود
فقط می دونستم وقتی نشونش میده معنیش اینه که برنامه کودک تمومه و باید پاشم برم دنبال بازی یا درس!
من بچه بودم از اینکه همیشه پت و مت همه کاراشون خراب میشد فوق العاده ناراحت میشدم واسه همین دوست نداشتم نگاه کنم. وقتی میدیدم کلی غصه میخوردم که آخه چرا اینجوری میشه و اونجاهاشو که متوجه حماقتاشون میشدم کلی حرص میخوردم که چرا اینقد حماقت میکنن! تو عالم بچگی همیشه برام سوال بود که چه جوری بقیه میتونن به همچین مصیبتایی بخندن. :دی
:laughing:
سلام من از کارتون اون زنبوره که دنبال مادرش خیلی بدم مباومد البته اسمش را هم یاد نیست. از اون تیراژ ایتداشی که خیلی بد بود. در کل یک حالت غمگسن بر کل کارتون حاکم بود
سلامنقل قول:
سلام من از کارتون اون زنبوره که دنبال مادرش خیلی بدم مباومد البته اسمش را هم یاد نیست. از اون تیراژ ایتداشی که خیلی بد بود. در کل یک حالت غمگسن بر کل کارتون حاکم بود
هاچ رنبور عسل ...
این غمگناک بودن شامل خیلی کارتون ها میشه که اکثرا هم کار ژاپنی هاست!!
سلامنقل قول:
این پیرمرد ما هم انگار اون قدرا هم پیر نیست:31:
با اجازه اونایی که دوسش داشتن....
از آنشرلی بدم میومد...نمیدونم چرا....
من بچه که بودم از پت و مت بدم می اومد!
به خاطر لودگی بیش از حدشون وقتی میخواستن یه کار کوچیک انجام بدن که به یه هدف ساده برسن(مثل کارایی که برای رنگ کردن خونه انجام می دادن)...حوصله من یکی به عنوان بیننده کم سن سال سر می رفت!
.
یه برنامه هایی هم بود مخصوص خردسالان من که خردسال بودم از دیدنشون حوصلم سر می رفت....فک می کردم برای بچه های بزرگتره....بزرگتر که شدم تازه فهمیدم اینا مال همون خردسالا بوده حالا من چرا حوصلم پاشون سر می رفت نمی دونم! تو اون برنامه ها می خواستن چیزای ساده مثل شمردن و مفهوم پر و خالی و نمی دونم از این چیزا دیگه رو به بچه ها یاد بدن و بعضی هاشونم یه داستان ساده رو رایت می کرد که اونم کسل کننده بود مثل اون پسره که تو شهر اسباب بازیا زندگی می کرد و لپاش قرمز بود اسمش یادم نیست یا اون پت پست چی!
شاید به خاطر یکنواختی و کسل کنندگی داستانشون بود!
و البته اون برنامه هایی هم که جنبه آموزشی داشت چیزایی که خودم یاد گرفته بودم رو می خواست دوباره بگه اونم در حالی که منو نگ فرض کرده بود! آخه یه چیزو 10 بار تکرار می کردن!!!!
.
گفتم پت و مت یاد یه چیزی افتادم! وقتی بچه بودم یه رفیقی داشتم که والده گرامیِ من،به ما دو تا می گفت دو کله پوک:27::27:(سه کله پوک+پت و مت)
من از درون وبرون بدم میومد
از یه کارتونیم بود که شبکه 1 میزاشت اسمشو یادم نیست(فکر کنم اسمم نداشت) که یه پشه ای همینجوری بی هدف میرفت
من از هاکوپیان و ایکیوستان متنفر بودم
از این یارو قاصدکه با کتونی مسخره ای که داشت...
من از هیچ کارتونی بدم نمیومد!
از سطل سحر آمیز خیلی خیلی بدم میومد :2:
منم کلا از هیچ کارتونی بدم نمیومد اما از این برنامهای عرسکی خیلی بدم میومد
من از چوبین بد جوری میترسیدم چرا خودمم نمیدونم
ولی همیشه کامل میدیدمش و منتظر قسمت بعدی میشدم خیلی با حال بود :دی
فکر کنم جفتش یکی بود ،
لعنتی رو جمعه ، عصر میزاشت ، خیلی بدم می یومد ، دپ میشدم . ولی الان خیلی دوست دارم بازم ببنمش ق که ببینم چی بود !