نقل قول:مگه دی وی دی ارجینال این هم اومده به بازار؟نقل قول:
بیاین مثل یانگوم کنیم از قسمت اول تا آخر رو بزاریم البته نه برای دانلود بیاین ازش عکس بزارین و توضیح داستان بعد رو بگین
قسمت آخرش رو از کجا باید بدونیم؟
Printable View
نقل قول:مگه دی وی دی ارجینال این هم اومده به بازار؟نقل قول:
بیاین مثل یانگوم کنیم از قسمت اول تا آخر رو بزاریم البته نه برای دانلود بیاین ازش عکس بزارین و توضیح داستان بعد رو بگین
قسمت آخرش رو از کجا باید بدونیم؟
کسل کننده شده.حقیقتا تا 15 قسمت اول جذاب بود ولی بعد از اون.یه جورایی بچه بازی شد.
قبول دارم جذابیت اولش رو نداره،مخصوصا بعد از رفتن آتیلا پسیانینقل قول:
البته امید دارم در ادامه و با رو شدن مسائل پشت پرده جذاب تر بشه
نظر من با شما تفاوت داره . خیلی چیزها در این قسمتهای آخر مشخص میشه . البته ایراد بزرگی که پیرامون این سریال وجود داره تیزرهای تبلیغاتی هست که قسمتهایی که هنوز پخش میشه رو به تصویر میکشه و بیننده میتونه پیش بینی کنه !
این هم خلاصه قسمت بعد سریال :
خلاصه قسمت بيست وچهارم (25/7/86 ): ابوالحسني كه از طريق كامران متوجه پيگيريهاي منصور شده است ، تصميم مي گيرد بطور جدي با او مقابله كند و
از شبکه سه سیما
بچه بازيش بيشتر به خاطر اينه كه دعواها و تنش ها كم شده، مخصوصا اين منصور و غزل؛ اه اه هي به هم دل و قلوه قرض ميدند [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مي دونيد بدترين پايان براي سريال چي مي تونه باشه: اين كه اكبر دستگير يا كشته يا چيزي شبيه اينا بشه ، اينقدر خوشم مياد از اين جور آدمها، كم آوردن تو كارشون نيست هميشه يك جوابي تو آستينش داره.
توي اين سريال يه اهنگ هست كه غزل و منصور زياد گوش به اين اهنگ ميدن.
من اونو ميخوام و اگه ممكنه اسم خوانندش
با تشكر
برای دوستانی که شاید بعضی از قسمت ها رو ندیده باشن
خلاصه قسمت هفدهم (31/5/86): منصور در رويايي با شيرزاد بهم مي ريزد و با او درگير مي شود . كامران نيز به دنبال ردي از راننده وانت مي گردد و...
خلاصه قسمت هيجدهم(7/6/86): منصور تلاش مي كند تا به غزل ثابت كند حرفهاي شيرزاد درست نيست . كامران نيز با فهميدن ماجراها كاملا به هم ريخته و خود را باخته است و...
خلاصه قسمت نوزدهم (14/6/86): اوضاع كاملا به هم ريخته است . تلاش منصور براي اثبات بي گناهيش بي فايده مانده است وفضاي كارگاه نيز متشنج است و...
خلاصه قسمت بيستم (21/6/86): غزل كه خسته شده است ، دوباره به ابولحسني اعتماد مي كند. ابوالحسني نيز اداره امور را در دست مي گيرد و...
خلاصه قسمت بيست ويكم (28/6/86): آشفتگي كامران ، ابوالحسني را وادار مي كند تا با او جدي تر برخورد كند . منصور نيز به دنبال راهي براي اثبات كلاهبرداري شيرزاد مي باشد و...
خلاصه قسمت بيست و دوم (4/7/86): عوامل تمدن ، كامران را به شدت زير نظر دارند ابوالحسني نيز ، برنامه سفرش را آماده مي كند تا نزد غزل برود اما مشكلي پيش مي آيد و...
خلاصه قسمت بيست و سوم (18/7/86): غزل و منصور سرنخهاي جديدي از ماجرا پيدا مي كنند تمدن نيز به دنبال آن است كه كنترل اوضاع را در دست گيرد و...
خلاصه قسمت بيست وچهارم (25/7/86 ): ابوالحسني كه از طريق كامران متوجه پيگيريهاي منصور شده است ، تصميم مي گيرد بطور جدي با او مقابله كند و...
این مربوط میشه به انجمن موسیقی و درخواست تک آهنگ خارجینقل قول:
فقط حواستان باشد اونجا رفتید بدون سرچ درخواست ندید چون تاحالا چند هزار بار! این آهنگ درخواست داده شده و مسئولین تاپیک دیگه اعصابشون خورد میشه که البته حق هم دارن
موفق باشید
ممنوننقل قول:
ما رفتيم بسرچيم
بلاخره راه بی پایان هم تموم شد.
نظرتون در باره قسمت آخرش چی بود؟
نمی دونم چرا اما از شخصیت الولحسنی خیلی خوشم میاد،حتی به نظرم پایان شخصیتش هم خیلی خوب تمام شد
اما اصلا این منصور خوب نبود،این قسمت آخری(غیر از سکانس آخر)همش عینه مجسمه بود،همین جوری مات و حیرون اینور و انور و نگاه میکرد،با این چشمهای داغونش
قسمته آخرش به نظره من بيش از حد زيبا تموم شد بر عکسه تمام فيلم هايه ايرانی که نميدونم
اون توبه ميکنه ميره با اون منشيش ازدواج ميکنه يا اون با اون يکی ازدواج ميکنه اما اين فيلم
زيبا تموم شد به خاطره اينکه کارگردانه بزرگی داشت
نقل قول:
بابا دلت مياد راجع به هومنه سيدی عزيز اينطوری صحبت کنی به نظره من که بازيش بی نقص بود
به دله من که خيلی چسبييد
در ضمن به نظره من بازيه هومنه سيدی تو فيلمه يک تکه نان کمال تبريزی واقعا شاهکار بود
اما نظره شما هم محترمه نيکول جان
:46::10:
دقیقا،من هم همچین انتظاری داشتمنقل قول:
فکر نمی کردم به این خوبی تمومش کنن
نه مهدی جان،این هنرپیشه هم چیزی رو که ازش خواسته بودن اجرا کرده منظورم به خودش نبودنقل قول:
دیدی که،همش داشت اینور و انور رو نگاه میکرد هیچ حرکتی نداشت،حتی ابولحسنی رو که دید هیچ اقدامی نکرد
در ضمن در مورد چشمها هم که گفتم ، چشمهای خودش نبود بلکه بادمجونی که پای چشمش بود رو گفتم :31:
سلام
خب
این سرال هم تموم شد رفت پی کارش
خیلی خوشحالم که دنبالش کردم
جزو معدود سریالهایی بود که اکثر فسمتها از دیدنش لذت بردم
به نظرم یکی از بهترین سریال ها بود اخرش خوب تموم شد از شخصیت (عمو اکبر ) هم خیلی خوشم میومد
اره اخرش خوب تمام شد
اصلا باورم نمي شد كه اين سريال اينجوري تموم بشه
اينكه آخرش اصل كاريا گير نيفتادند عين واقعيت. اينكه پليس دستش به اكبر [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] نرسيد. اينكه آخرش اينجور تموم نشد كه اينا راحت پليمر رو ساخته باشند (تو مصاحبه نويسنده سريال مي خوندم كه ساختن پليمر به قدري پيچيده هست كه در ايران حتي فكر كردن بهش حماقته) .
در كل خيلي عالي بود. بهترين بازيگرش هم بدون شك فرهاد اصلاني بود. فكر كنم از اين كاراكتر در سريالهاي بعدي تلويزيون زياد استفاده بشه. واقعا دوست داشتني بود. يك آدم محكم و خشن،مهربون،فوق العاده باهوش،روان شناس، كم نيار(!) ، قدرتمند، ضعيف، عاشق، عاشق كش ، شريف، پست و .... خيلي سخته ها!
به نظر من هم پایان خیلی خوبی داشت مخصوصا اینکه دست پلیس به بالا دستیا نرسید .فقط خیلی غیر منتظره بود که تا قبل از قسمت آخر با ریتم کندی پیش می رفت ولی یهو آخرین قسمت اینطوری تمام شد.
ولی زیادی با هوش بودن پلیسه یه خورده غیر عادی بود!
در هر صورت در کل سریال خوبی بود:20:
داستان جالبی داشت طوری که اصلا نمیشد حدس زد چه اتفاقی قراره بیفته ولی این اواخر یه مقدار داشت رو اعصاب میرفت و خیلی کشدار شده بود.
بازی اصلانی حرف نداشت. فقط رفتار و عکس العملهای منصور و اون دوستش واقعا احمقانه و خنده آور بود. آخه یک آدم چند بار مرتکب یک اشتباه باید بشه و در یک موقعیت رفتار اشتباه قبلی رو تکرار بکنه؟!
پلیسش هم که افتضاح بود! با اون سرگردش که بیشتر به جنایتکارها شبیه بود و جالب اینکه یک سرگرد با تجربه آگاهی که این همه تبحر داره چطور نمیتونه 2 تا اسم رو یاد بگیره؟ وقتی میگفت حسن زاده واقعاحال آدم بهم میخورد!!:31: