چرا حق دارم چون رزيدنت اويل جا اقتاده و حالت اسم خاص پيدا كردهنقل قول:
ولي sample به راحتي ترجمه پذيره و هيچ كس هم به اون نمي گه سمپل توي فارسي ميگن "نمونه" (اعم از آزمايشگاهي و غيره)
:46:
Printable View
چرا حق دارم چون رزيدنت اويل جا اقتاده و حالت اسم خاص پيدا كردهنقل قول:
ولي sample به راحتي ترجمه پذيره و هيچ كس هم به اون نمي گه سمپل توي فارسي ميگن "نمونه" (اعم از آزمايشگاهي و غيره)
:46:
ای بابا چه گیری دادی به sample
اصلا من می خوام بگم sample sample sample sample sample sample sample sample sample sample sample sample sample sample sample sample sample sample sample sample sample sample sample sample sample sample sample sample sample sample sample sample sample sample sample sample sample sample sample sample sample sample sample sample sample sample sample sample sample sample sample sample sample
در ضمن فایلی که ترجمه کردی تکراریه
هرجور راحتي خواستي يه 8-9 صفحه ديگه هم بنويس :21:
من براي يه دست شدن و حرفه اي شدن ترجمه ها گفتم.
كار گروهي به هر حال ملاحظات گروهي هم لازم داره :10:
=================================
Alert Order:
Pictures: Leon
Recently there has been information that a
United States goverment agent is here
investigating the village.
Do not let this American agent get in contact
with the prisoner.
For those of you not yet informed, the prisoner is
being held in an old house beyond the farm. We will
transfer the prisoner to a more secure location in
the valley when we are ready. The prisoner is to
stay there until further notice. Meanwhile, do not
let the American agent near the prisoner.
We do not know how the American goverment
found out about our village. But we are
investigating.
However, I feel that this intrustion at this
particular time is not just a coincidence.
I sense a third party other then the United States
goverment involved here.
My fellow men, stay alert!
-Chief, Bitores Mendez
دستور آماده باش
عكس پس زمينه فايل: ----
اخيرا اطلاعاتي به دست آمده كه نشان مي دهد يك مامور دولت ايالات متحده وارد منطقه شده و در حال جستجوي روستا است.
به اين مامور آمريكايي اجازه ندهيد هيچ گونه ارتباطي با زنداني برقرار كند.
براي آن دسته از شما كه هنوز در جريان نيستيد، زنداني در يك خانه قديمي دورتر از مزرعه نگهداري مي شود. البته در اولين فرصت و هنگامي كه آماده شديم وي را به مكان امن تري منتقل مي كنيم ولي تا آن زمان بايد در همين محل بماند پس در طي اين مدت به هيچ وجه به مامور آمريكايي امكان نزديك شدن و برقراري ارتباط با زنداني را ندهيد !
ما هنوز نمي دانيم دولت ايالات متحده چگونه روستاي ما را پيدا كرده است ولي در حال بررسي هستيم.
گرچه من حس مي كنم چنين رويدادي در اين زمان به خصوص تصادفي نيست.
به نظر من ميرسد كه عامل سومي غير از دولت ايالات متحده در اين جريان وجود دارد.
افراد من؛ همگي هوشيار باشيد !
فرمانده بيتورز مندز
Chief's Note:
As instructed by Lord Saddler, I have the agent in
confinement, alive. Why keep him alive? I do not
fully understand what the Lord's intentions are.
I would, however, think he'd keep them sepreate;
not confine them together as has been ordered.
I don't expect Luis would trust a stranger but if
by chance they did cooperate, the situation could
get a bit more complicated.
If for some reason, an unknown third party is
involved, I don't think they'd let a chance like
this slip by.
But maybe it's all Lord Saddler's ploy - leaving
us vulnerable so that this third party will surface,
if they even exist that is...
It's an unlikely possibility, but if a prowler is
already amoungst us, then our plans could be ruined.
I guess the Lord thinks it's worth the risk if
we're able to stop whatever conspiracy is at work.
At any rate, it's the Lord's call.
We will trust his judgment as always
يادداشت فرمانده:
بر طبق راهكار لرد سادلر، من مامور آمريكايي رو زنده دستگير كردم و در اختيار دارم. ولي چرا بايد اونو زنده بذارم؟ من دقيقا هدف و منظور لرد رو متوجه نميشم.
هرچند به نظرم لرد مايل هست كه مامور آمريكايي از اون (سرا) جدا نگه داشته بشه و اون دو تا با هم در يك محل زنداني نباشن.
ولي فكر نمي كنم لوييس (سرا) به اين غريبه اعتماد كنه. اما اگه هم به طور اتفاقي اين دو قصد همكاري با هم رو داشته باشن موقعيت يه مقدار پيچيده تر ميشه.
و اگه به هر دليلي عامل ناشناس سومي توي اين جريان درگير باشه فكر نمي كنم موقعيتي مثل اين رو با آسوني از دست بده.
البته شايد اينها همه برنامه لرد سادلر باشه كه ما رو در ظاهر آسيب پذير جلوه بده تا اون عامل ناشناس خودش رو نشون بده. البته اگه چنين عاملي واقعا وجود داشته باشه ...
اين احتمال خيلي بعيده ولي اگر واقعا فرد ديگه اي هم كنجكاو و درگير اين ماجرا باشه، نقشه هاي ما رو خراب و ناقص مي كنه ...
به نظرم لرد فكر مي كنه ارزشش رو داره كه ما از هر امكاني براي خنثي كردن توطئه ها عليه نقشه خودمون استفاده كنيم.
با هر حساب، دستور دستور لرد هست و ما به تصميمات و قضاوت اون مثل هميشه اعتماد مي كنيم.
------------------------------------------
------------------------------------------
محاوره اي ترجمه كردم كه راحتتر باشه خوندنش.
دو تا فايل اول بيشتر زبون رسمي مي طلبيد.
البته دو تاي قبلي انگار تكراري هست كه شرمنده نديدم.
بايد پست اول ليست فايلهايي كه ترجمه شده رو قرار بدين تا تكراري نشه.
مثل اینکه ما زودتر گفتیم میخواییم Chief's Note رو ترجمه کنیم!!:41::41:
صفحات قبل رو نگاه کنی بد نیست!:18:
اين ترجمه ي همون فايليه كه ---- بعد از بيهوش شدن توي اون كلبه پيدا ميكنه
نامه ي ناشناس
در پشت آبشار وسيله ي مهمي پنهان شده اگر تو بتوني داخل آبشار بشي ميتوني اشلي رو از داخل كليسا بيرون بياري . ولي من بهت هشدار ميدم كه مسيري كه به كليسا ختم ميشه مثل قدم زدن در پارك نيست .
انها وسيله اي دارن كه به اون E1 Gigante ميگن و اون رو مقدس ميدونن و تو بايد آن رو منظم كني .
و درباره ي اتفاقي كه روي بدنت مي افته ... من خيلي دوست دارم كه بهت كمك كنم اما باعث تاسفه كه اين كار از قدرت من خارجه.
برای خودم متاسفم که میخواستم تو این تاپیک پست بدم.:41:
اینجا هیشکی به حرف دیگری گوش نمیده.
متاسفانه حق با شماست ! به نظر من مدیران رو در جریان بزارید بهتره !نقل قول:
برای خودم متاسفم که میخواستم تو این تاپیک پست بدم.
اینجا هیشکی به حرف دیگری گوش نمیده.
سلام
تاپيك جالبي شده منم مي خوام توي ترجمه ها همكاري كنم با شما.
براي شروع ترجمه ي اين متن رو ميذارم:
Closure of the Church:
Picture: The Lake
Regarding the two fugitives, the apprehension of Luis is our top priority; the American agent a distant second.
What Luis stole from us is far more important than the girl.
Unless we get it back, the girl will beocome useless to us. We must get it back to execute our plan to the end.
If it gets in the wrong hands, the world would become a totally different place than what Lord Saddler has envisioned.
At all costs, we mustn't let that happen.
Nevertheless, we're not letting go of the girl. To ensure that the agent does not get to her, I have locked the church door where the girl is being held.
Anyone who needs access to the church must first get approval by Lord Saddler.
There is a key beyond the lake but it should be safe now that the "Del Lago" has been awakened
by our Lord. No one will get across the lake alive.
Plus, our same blood courses through the agent's veins. It'll be a matter of time before he
joins us. Once he does, there will be nobody else left that will come looking for the girl .
End
تدابير امنيتي براي كليسا
عكس پشت نامه: درياچه
از دو نفري كه اخيرا فرار كردن، دستگيري لوييس مهمترين اولويت ماست و دستگيري مامور آمريكايي فعلا خيلي در اولويت نيست.
همينطور چيزي كه لوييس از ما دزديده اهميتش چندين برابر بيشتر از دختره هست.
چون اگر اونو پس نگيريم دختره هم ديگه به دردمون نميخوره پس بايد هر چه زودتر پيداش كنيم تا بتونيم نقشمونو تا به آخر درست پيش ببريم.
اگر اون شي به دست آدماي نادرستي بيفته دنيا هم متفاوت از اون چيزي ميشه كه لرد سادلر توي نقشه هاي خودش تصور كرده بود و مي خواست اجرا كنه.
پس به هيچ قيمتي نبايد بذاريم چنين اتفاقي بيفته.
ولي با تمام اين حرفها، ما دختره رو هم آزاد نخواهيم كرد و براي اين كه مطمئن بشيم مامور آمريكايي اونو پيدا نمي كنه درب كليسايي كه توش زنداني هست رو قفل كرديم. و هر كس كه بخواد به كليسا دسترسي پيدا كنه بايد اول موافقت لرد سادلر رو داشته باشه.
البته يه كليد ديگه هم اون طرف درياچه هست ولي محل اون الان ديگه بايد امن باشه چون اون "دل لاگو" ي عظيم الجثه الان توسط لرد عزيز ما بيدار شده و به همين خاطر هيچ كس نمي تونه زنده از اون درياچه عبور كنه و كليد رو به دست بياره.
به علاوه، خوني همسان با خون ما الان داره توي رگهاي اون مامور آمريكايي مي چرخه و فقط كمي زمان لازمه تا اونم عضوي از ما بشه. و وقتي كه اين اتفاق بيفته ديگه كسي باقي نميمونه كه بخواد دنبال دختره بياد.
پايان.
--------------------------
--------------------------
اينم متن فايلي كه Maggy عزيز ترجمه كرده، گفتم شايد بخواين داشته باشين:
Anonymous letter:
There's an important item hidden in the falls.
If you are able to get it, you might be able to
get Ashley out of the church.
But I'll warn you, the route to the church isn't a
walk in the park by any means. They've deployed
what's called an "El Gigante", so God bless.
About what's been going on in your body...
If i could help you, I would.
But unfortunately it's beyond my power.
Sera and the 3rd party:
The whereabouts of Sera are still unknown.
Most likely he's using an old secret passage taught to him by his grandfather who used to hunt in this region long ago.
I'm pretty certain that he's hiding our property somewhere in the forest.
If his grandfather was still alive, I would have used him to find Sera...
But how did he find out about the egg injected into his body?
-And the fact that he was able to remove it before it hatched is concerning.
Another factor that concerns me is that Sera escaped with our property just before the American agent arrived. I don't believe that was just a coincidence.
There has to be another player involved in this.
In order to settle this whole situation, we have to capture Sera and wait for the effects of the drug to wear off before we inject him with another egg.
Once this is done, whoever is behind all of this will surface. Nobody shall interfere with our plans. Those who do shall suffer severe consequences.
(لوييس) سرا و مهاجم سوم
اين كه سرا الان در كدوم محدوده و كجا مي تونه هنوز مشخص نشده.
به احتمال زياد اون داره از گذرگاه سري كه توسط پدربزرگش به اون ياد داده شده استفاده مي كنه، چون پدربزرگ سرا خيلي وقت پيش ها توي اين منطقه به شكار مي رفت.
من كاملا مطمئنم كه اون شي اي رو كه متعلق به ماست رو يه جايي توي جنگل پنهان كرده.
اگر پدربزرگش هنوز هم زنده بود از اون استفاده مي كردم تا بتونم سرا رو پيدا كنم ...
فقط نمي دونم اون از كجا فهميد كه يه سلول تخم (انگل) به بدنش تزريق شده؟
- و اين واقعيت كه اون مي تونه تخم رو قبل از باز شدن توي بدنش، خارج كنه نگران كننده هست.
مساله ي ديگه اي كه منو نگران مي كنه اينه كه سرا دقيقا قبل از رسيدن مامور آمريكايي با شي مورد نظر فرار كرده كه اين به نظرم نمي تونه فقط يه تصادف باشه.
حتما فرد ديگه اي هم توي اين جريان هست كه ما نمي دونيم.
براي اين كه بتونيم موقعيت رو تحت كنترل بگيريم بايد سرا رو پيدا كنيم و اونو نگهداريم تا اثرات دارو آشكار بشه و ما مجبور نشيم تخم انگل ديگه اي به اون تزريق كنيم.
و وقتي كه اين كار انجام شد، فردي كه پشت اين ماجراست خودشو نشون مي ده بالاخره.
هيچ كس نمي تونه توي اجراي نقشه هاي ما اخلال ايجاد كنه و اونايي كه سعي به چنين كاري داشته باشن عواقب بدي در انتظارشون خواهد بود.
سلام دوستان چي شد چرا تاپيك سوت و كور شده؟ قبلش كه سر ترجمه دعوا بود؟! :46:
به هر حال اينم ترجمه يه فايل ديگه.
Two Routes:
Picture: Pictures of the two routes
Just a while ago, I was informed by Lord Saddler that our men had shot down a United States military helicopter.
There shouldn't be any more outside interference for a while now.
Unless the United States goverment determines who the traitor is, they can only initiate very
small covert operations.
We must use this time to our advantage and recapture the girl.
The two Americans can only get out of our territory using one of two routes.
This is where we will stop them.
We shall make use of our forces to the greatest degree.
We will deploy a large number of Ganados in one of the routes to ensure that they do not slip by us. For the other route we shall leave the task to El Gigante. Whichever route they take, the agent will never leave her alive. Not with the girl at least.
دو مسير قابل عبور
عكس پشت فايل: مسيرهاي نشان داده شده
همين چند لحظه پيش از طرف لرد سادلر خبر رسيد كه يه هليكوپتر نظامي ايالات متحده توسط افراد ما منهدم شده.
پس الان ديگه تا يه مدتي نبايد مداخله گر خارجي داشته باشيم.
تا وقتي كه دولت ايالات متحده نتونه فرد خائن رو شناسايي كنه كار زيادي نمي تونه انجام بده و شايد فقط يه سري عمليات مخفي و كوچيك رو بتونه راه اندازي كنه.
ما بايد از اين مهلت استفاده كنيم و دوباره دختره رو به دست بياريم.
اون دو تا آمريكايي فقط با استفاده از يكي از دو مسيري كه وجود داره مي تونن از منطقه ما خارج بشن و اين درست همونجاييه كه ما متوقفشون مي كنيم.
ما مطمئنا از تمام نيروهامون با بالاترين توان استفاده خواهيم كرد. به اين صورت كه توي يكي از اين دو مسير تعداد زيادي "گنادو" رو به طور گسترده پخش مي كنيم تا مطمئن بشيم آمريكايي ها از دستمون فرار نمي كنن، و در مورد اون يكي مسير كار رو به طور كلي به "ال گيگانت" (غول عظيم الجثه) واگذار مي كنيم. و اون مامور آمريكايي از هر كدوم از اين مسير ها كه بخواد رد بشه به هيچ وجه نمي تونه زنده به اون سمت برسه، حداقل نه به همراه اون دختره.
سلامThe only reason I've taken on this mission is to get closer to my own objective. No matter what happens I can't let anyone figure that out. Of course hiding in the shadows is not my style. I'll have to reveal myself to him and offer advice once in a while.
اينم ترجمه ي اولين فايل از سناريوي The another order (فرمان ديگر - دومين فرمان) كه كاراكتر اون Ada هست از Biohazard 4 :20::10:
دونستن محتويات اين فايل به بهتر فهميدن بازي اصلي هم كمك ميكنه در ضمن. :46:
Here's what I know so far;
Osmund Saddler cult is called Los Illuminados. They've ressurected some sort of parasitic organism they call las plagas. That's all my organization knows for sure, though Saddler's occult activities seem worthy of investigation.
The Salazar family, castellans for generations, possess the ability to control Las Plagas. The organization's hypothesis is that a unique frequency of some sonic wave sensed only by the parasites is used to control them, the same principle used in dog whistel.
This was inferred through the analysis of a tissue sample we retrieved. The tissue contained an organ presumably used for sensing sound waves. I've seen cult members carrying ceremonial rods and I wonder if the emit these sounds. Of course this is purely theoretical.
The organization needs samples of the parasite to confirm or disapprove those theories. That is the main objective of my mission and the only way to prove my loyalty to my organization.
The opening moves in this chess game have been played. There's no turnig back now.
تنها دليلي كه باعث شد به اين ماموريت بيام نزديك تر شدن به هدفي هست كه دارم دنبال مي كنم. تحت هيچ شرايطي نبايد بذارم كسي از اين ماموريت سر در بياره. البته پنهان شدن و در سايه ها حركت كردن روش من نيست. بلكه بايد سعي كنم خودمو بهش نشون بدم و راجع به يه چيزايي آگاهش كنم.
اين تمام چيزي هست كه من فهميدم:
اسم آيين و گروه مذهبي اسموند سادلر "لاس ايلومينادوز" هست. اين گروه تونسته يه جور واحد زنده انگلي رو احيا كنه كه بهش "لاس پلاگاس" ميگن. سازمان به طور قطع از اين قضيه مطمئنه، با اين وجود كارهاي پنهاني سادلر و گروهش به نظر ارزش تحقيق بيشتر رو داشته باشه.
خانواده سالازار كه چندين نسل هست در اون كاخ زندگي مي كنن، اين توانايي رو نشون دادن كه بتونن عملكرد انگل پلاگاس رو كنترل كنن. نظريه اي كه سازمان من درباره اين فرايند داره اينه كه يه فركانس منحصر به فرد از امواج صوتي كه فقط انگل مي تونه اونو دريافت كنه، براي كنترل كردن اون به كار ميره، مشابه همون روشي كه وقتي براي سگ ها سوت زده ميشه اونها جواب ميدن.
اين نتيجه رو طي تجزيه نمونه بافتي كه به دست آورده بوديم بهش رسيديم چون اون بافت يه جور وسيله خاصي داشت كه احتمالا براي دريافت امواج صوتي به كار مي رفت. من قبلا اعضاي اين گروه رو ديده بودم كه يه جور عصا رو به صورت تشريفاتي همه جا همراه خودشون داشتن كه فكر مي كنم عصا امواج صوتي رو پخش مي كنه تا به انگل برسه و اونو كنترل كنه. البته تمام اينها در حد نظريه و تئوري هستن هنوز.
سازمان ما به نمونه اون انگل نياز داره تا بتونه اين نظريه رو اثبات يا رد كنه به خاطر همين پيدا كردن اون نمونه انگل هدف اصلي من توي اين ماموريته تا از اين راه بتونم وفاداريمو هم به سازمان ثابت كنم.
گشايش ها توي اين بازي شطرنج انجام شده و ديگه راه برگشتي نيست.
نگران نباش منم اومدم!نقل قول:
سلام دوستان چي شد چرا تاپيك سوت و كور شده؟ قبلش كه سر ترجمه دعوا بود؟!
Hunigan_همه چی خوبه؟
Leon_یه دشمن اینجا بود هیچ چاره ای نداشتم جز اینکه نابود کنمش. هنوز چندتای دیگه این اطراف هستن
Hunigan_از اونجا خارج شو و بطرف روستا برو. هرچیزی رو که برای نجات سوژه لازمه بررسی کن
Leon_فهمیدم
+++++++++++++++++++++++++++++++++++
Hunigan_لیون چطور شد؟
Leon_سوال بدی بود Hunigan
Hunigan_متاسفم که اینو می شنوم. برات یه کتاب راهنمای بازی (!) می فرستم امیدوارم به دردت بخوره
Leon_یه نگاهی بهش می اندازم.ممنون
+++++++++++++++++++++++++++++++++++
Leon_ خبرهای بدی دارم Hunigan. جسد یه مامور پلیس رو پیدا کردم. یه اتفاقی برای مردم اینجا افتاده
Hunigan_لیون باید از اونجا خارج بشی. دنبال یه برج بگرد، جاده نزدیک اون رو دنبال کن
Leon_ دریافت شد
+++++++++++++++++++++++++++++++++++
Leon_ لیون هستم.متاسفم که نتونستم زودتر تماس بگیرم ولی یه ذره گرفتار بودم
Hunigan_الان خوبی نه؟
Leon_خوبم. اینجا یه مرد بود که دستگیرش کرده بودن. اون گفت اشلی توی کلیسایی همین اطرافه
Hunigan_چه اتفاقی براش افتاد؟
Leon_فرار کرد
Hunigan_می دونی محل اون کلیسا کجاست؟
Leon_نه، ظاهرا یه راه مخفی توی دهکده هست که به اونجا ختم می شه. من برمی گردم دهکده
+++++++++++++++++++++++++++++++++++
Hunigan_لیون من اطلاعاتی بدست آوردم که می تونه کمکت کنه
Leon_ادامه بده
Hunigan_ظاهرا یه گروه مذهبی درگیر ماجرا هستن. بهشون می گن: Los Illuminados
Leon_ چی؟ Los Illuminados ؟ اسم دهن پرکنیه. به هر حال من تونستم به طرز غیر قابل توجیهی از دست big cheez (رییس دهکده) فرار کنم
Hunigan_اما الان که خوبی نه؟
Leon_بله...اما اون می تونست من رو بکشه اما اجازه داد زنده بمونم و یه چیزهایی گفت درباره اینکه من همون خونی رو حمل می کنم که اونا دارن. این چه معنی ای داره؟
Hunigan_همون خونی که اونا حمل می کنن؟ ...هوم...جالبه...
Leon_به هر حال در هر حال حاضر چیزهای مهمتری از حل کردن معما وجود داره
Hunigan_درست می گی. عجله کن و کلیسا رو پیدا کن لیون
+++++++++++++++++++++++++++++++++++
Leon_ هانیگان، لیون هستم، در قفله نمی تونم داخل بشم
Hunigan_توی آکادمی بهت یاد ندادن چطوری یه قفل رو باز کنی؟
Leon_هه! یه کنگره روی در هست که بنظر می رسه یه چیزی باید توش قرار بدی
Hunigan_خب، همونجا بایستی که چیزی عوض نمی شه. لیون باید یه راهی پیدا کنی یا چیزی که داخلش بذاری
+++++++++++++++++++++++++++++++++++
Hunigan_لیون از آخرین تماسمون 6 ساعت گذشته. داشتم نگران می شدم
Leon_منظورت به تنهایی که نیست؟ به هر حال اول احساس گیجی کردم و بعد فکر کنم بیهوش شدم
Hunigan_بیهوش شدی؟ ممکنه ارتباطی با اون چیزی که رئیس دهکده درباره اش صحبت می کرد داشته باشه؟
Leon_چیزی نمی تونم بگم. اما الان خوبم. ماموریتم رو ادامه می دم
++++++++++++++++++++++++++++++++++++
Leon_من شی ای رو بدست آوردم که شبیه نشان اون گروه مذهبیه
Hunigan_عالیه لیون. برگرد به کلیسا. حفظ امنیت اشلی اولین و فوری ترین هدفمونه
++++++++++++++++++++++++++++++++++++
Leon_لیون هستم.سوژه با موفقیت آزاد شد
Hunigan_لیون کارت خوب بود. همین الان یه هلکوپتر می فرستم
Leon_محل کجاست؟
Hunigan_یه راه دیگه هست که می تونی از اونجا از دهکده خارج بشی.هلکوپتر همونجا دنبالتون می یاد
Leon_دریافت شد. دارم می رم اونجا
++++++++++++++++++++++++++++++++++++
Hunigan_لیون خبرهای بدی دارم
Leon_ترجیح می دم نشنوم!
Hunigan_خب، در هر حال باید بهت بگم. ارتباطمون رو با هلکوپتر از دست دادیم. یکی باید اونو قطع کرده باشه. نمی دونیم چه کسی
Leon_عالیه!!
Hunigan_یه هلکوپتر دیگه برات می فرستم.در ضمن ازت می خوام به محل قرار بری
Leon_دریافت شد
++++++++++++++++++++++++++++++++++++
Hunigan_لیون تو دقیقا کجایی؟
Leon_ما تصمیم گرفتیم توی قلعه بخوابیم ولی بنظر می رسه انتخاب اشتباهی بوده
Hunigan_منظور؟
Leon_خب، بنظر می رسه این قلعه هم با Los Illuminados در ارتباطه. فکر نمی کنم بازدیدکننده زیادی داشته باشن اینو از روی خوشامدگویی آتشینشون فهمیدم!!
Hunigan_بوی دردسر می یاد. یه فکری دارم لیون. می خوام تو ......
Leon_ چی؟ تکرار کن هانیگان. عالیه عجب شانسی دارم
++++++++++++++++++++++++++++++++++++
Leon_ هانیگان چه اتفاقی افتاد؟ ارتباطمون قطع شد. سالازار !!! تو چطوری تونستی؟
Salazar_ما خط رو گرفتیم. دوست نداریم تو بیش از حد لازم به کسی اطلاعات بدی
Leon_اشلی کجاست؟
Salazar_اوه! پس اون توی یکی از تله های فوق العاده ما گیر افتاده. ما مطمئن می شیم که اون پیدا می شه. نگران نباش! اوه بله. اجازه می دم حشرات بیچاره مون از فاضلاب بیرون بیان و یه ذره تمرین بکنن
Leon_مرسی! این می تونه مشغولم کنه. آخه بیکاری منو می کشه!!
Salazar_منتظر تماس بعدی مون هستم. توی اون دنیا!
++++++++++++++++++++++++++++++++++++
Salazar_آه! چه لحظات متاثرکننده ای اینجا داریم!
Leon_به لطف مزاحمت تو دیگه تموم شد! برای چی این محبت رو در حق ما نمی کنی و قبل از اینکه تماشاچی ها (!!!) دلخور بشن از اینجا نمی ری؟
Salazar_تو هیچی نیستی بجز یه خط اضافه توی سناریوی من پس زیادی خارج نشو. صحنه نمایش بزرگت دیگه به آخر رسیده
Leon_هیچوقت یادم نمی یاد که یه قسمت از سناریوی مزخرف تو بوده باشم!
Salazar_خب پس چرا نشونم نمی دی یه سناریوی درجه 1 شبیه چیه.در عمل ثابت کن
++++++++++++++++++++++++++++++++++++
Salazar_می دونم می توی منو ببینی آقای کندی
Leon_اگه فقط بهش دست بزنی همه استخونهات رو می شکنم
Salazar_اول ببینیم می تونی به اینجا برسی. من منتظرم
++++++++++++++++++++++++++++++++++++
Salazar_شاید تو 9 تا جون داری ولی حالا دیگه مهم نیست آقای کندی! من دست راستم رو فرستادم تا از شرت خلاص بشم
Leon_دست راستت کنده شده؟!!
Salazar_هرچی دلت می خواد بگو.آدم عوضی!
++++++++++++++++++++++++++++++++++++
Leon_متنفرم از اینکه اینو بهت بگم اما سالازار مرده
Sadler_بله اینطور بنظر می یاد
Leon_سدلر، چرا تسلیم نمی شی و نمی ذاری اشلی بره خونه؟
Sadler_احنمالا غرورت تو رو مایوس کرده. فقط بخاطر اینکه تو زیردست بی ارزش من رو کشتی؟
Leon_سدلر، تو بی ارزشی
Sadler_توی قفس شکنجه من زجر بکش دوست من
خوبه :46:نقل قول:
نگران نباش منم اومدم!
ميگم اون فايلي كه ليان بايد بعدش ميرفت توي اون ماز كه تو باغ سالازار بود رو ترجمه نكردي؟
در كل دستت درد نكنه :20:
Village's Last Defense:
Picture: Ski Lodge house
I clearly underestimated the American agent's
capability. He's still alive.
I thought that we could wait until the egg hatched,
but at this rate, he could destroy the whole village
before it does. We must take care of this nuisance.
We shall change our priorities - for the time being,
we will cease our hunt for Luis and ambush the
two Americans.
There is a building used to enlighten betrayers just
beyond the point where you get off the lift.
It's a perfect place for ambushing them.
If all else fails, they still would need to face
me in order to get past the last gate that leads
out of the village.
For only before my sight will the gate open.
آخرين دفاع روستا
عكس: كلبه
بايد بگم مامور آمريكايي رو خيلي دست كم گرفته بودم چون اون هنوزم زنده ست !
فكر مي كردم مي تونيم با خيال راحت منتظر شيم تا تخم انگل تو بدنش سر باز كنه؛ ولي با سرعتي كه اين داره عمل مي كنه مي تونه كل روستا رو قبلش نابود كنه! ما بايد يه جوري از شر اين مزاحم خلاص شيم.
با اين حساب بايد اولويتهامون رو تغيير بديم - فعلا از تعقيب لوييس دست بر مي داريم و براي گرفتن اون دو تا آمريكايي كمين مي كنيم.
يه ساختمون درست بعد از جايي كه از بالابر پيادي ميشي هست كه قبلا براي اصلاح و ادب كردن خيانتكارا ازش استفاده ميشد و بهترين جا براي به كمين نشستن هست. اگه همه ي نقشه هاي ديگه هم براي به دام انداختن اونا شكست بخوره بازم براي گذشتن از راهي كه به خارج دهكده منتهي ميشه مجبورن با من رو در رو بشن.
به اين خاطر كه دروازه ي خروجي فقط در مقابل نگاه من باز ميشه.
راست می گی فکر کنم جازدمشنقل قول:
ميگم اون فايلي كه ليان بايد بعدش ميرفت توي اون ماز كه تو باغ سالازار بود رو ترجمه نكردي؟
در كل دستت درد نكنه
یه چیز دیگه
می شه اشکالاتم رو بگی؟
بعضی جمله ها بودن که خیلی عجیب غریب معنی می شدن منم اونچیزی رو که بنظرم درست تر می رسید ترجمه کردم اما دوست دارم بدونم تو چی ترجمه شون می کردی؟
مثلا:
if you can make it this far
throught your own actions
فعلا همین دوتاست!
خواهش مي كنم :10: اشكالي كه نداري روون ترجمه كردي و خوب.
اگه بشه توي خود متن بذاري جمله ها رو راحتتر ميشه فهميد منظورش چي بوده چون ترجمه تحت اللفظي معمولا از معني دور مي كنه ولي اگه همينجوري بخوام بگم فكر مي كنم معني جمله اول به اين نزديكتر باشه:نقل قول:
if you can make it this far
through your own actions
"اگه بتوني تا اين حد پيش بري"
يا
"اگه بتوني تا اينجا بياي"
(بستگي داره منظورش اين باشه كه بتونه كاري رو انجام بده يا جايي بره)
دومين جمله هم به نظرم بشه
"به خاطر كاراي خودت ..."
يا
"از ميون كارايي كه خودت انجام دادي.. (بقيه جمله)"
آره راست می گی ها باید همه جمله رو می آوردم !نقل قول:
ولی اون طور که تو هم ترجمه کردی زیاد بیراهه نرفتم!
مرسی!
خوب دوستان ترجمه فايلهاي دهكده تموم شده و الان ترجمه فايل هاي قصر سالازار هست كه در ادامه ميذارم :46:
Capture Luis Sera
I have confirmation that Sera has entered the castle. Why he would return
during his escape leaves me to question his motives. But we must seize this
moment and capture him.
We will get the other two Americans after we apprehend Sera.
It appears he took some vaccines when he stole our "sample". The vaccines we
can do without but we must retrieve the "sample" for it is our life blood.
I feel there is somebody else or some other group involved in this whole
affair.
If the "sample" were to get into the hands of that other entity, the world
which we seek to create will not come. We must apprehend Sera as quickly as
possible.
دسنگيري لويس سرا
از يه منبع موثق مطمئن شدم كه لويس سرا وارد قصر شده. منتها برام سواله كه چرا بعد از فرار دوباره بايد به قصر بر گرده و انگيزش از اين كار چيه. ولي در هر حال بايد اين موقعيت رو از دست نديم و اونو اسيرش كنيم.
بعدش مي تونيم اون دو تا آمريكايي رو هم دستگير كنيم منتهي وقتي سرا رو به چنگ آورديم.
ظاهرا وقتي داشته نمونه انگل ما رو مي دزديده يه مقدار واكسن هم همراه خودش برده. البته نبودن واكسن مشكلي براي ما درست نمي كنه ولي نمونه انگل رو حتما بايد پس بگيريم چون مثل خون براي ادامه حيات ما هست و خيلي اهميت داره.
حس مي كنم يه فرد يا گروه ديگه ايي بايد توي كل اين ماجرا درگير باشه. كه اگر نمونه انگل ما به دست اون نهاد ناشناخته ديگه بيفته دنيايي كه ما قصد ساختنش رو داريم هيچ وقت نمي تونه موجود بشه پس بايد هر چه سريعتر سرا رو دستگيرش كنيم.
ايول دستتون درد نكنه حال داد!!!! از اينكه نتونم فايل هاي اويل رو بخونم بدم مياد
به نوبه ي خودم خواهش مي كنم !! :46:
There are some parasites that have the ability to control their hosts.
It's basic knowledge among biologists but not much is known as to how the parasites do it.
Studying these parasites specifically might reveal some clues to as to how the powers of the Las Plagas work. And perhaps provide more insight on the victims of the Las Plagas, the Los Ganados.
Here is a list of some parasites that have the ability to manipulate the behavioral patterns of their host.
Dicrocoelium
Once the larvae of this parasite migrates to the ant's esophagus, it alters the behavior of the ant. When the temperature drops in the evening, the infected ant climbs to the top of a plant and clamps onto a leaf using its mandible.
It stays there immobile until the next morning, placing the ant where it's most vulnerable to be eaten by a browsing herbivore such as sheep.
One could conclude that the parasite is manipulating the host's behavior to make its way into the body of its definitive host.
Galactosomum
The larvae of this parasite makes its home inside the brain of a fish such as the yellowtail and the parrot bass. Once infected, the fish make their way up to the water's surface where they'll swim until eaten by seabirds.
Once again, this peculiar behavior can only be explained by the parasite's desire to get into the bodies of the seabirds.
Leucochloridium
This parasite's sporocysts develop in the snail's tentacles. The sporocysts are vivid in color and pulsate continually somewhat like a worm.
Surprisingly the infected snail makes its way to the top of a plant where it is more visible to the eyes of birds, therefore more likely to be eaten.
Once eaten by a bird, the parasite will complete its metamorphosis into an adult.
يادداشت لوييس
(توي بخش فاضلاب كه حشره هاي نامرئي شونده داشت و قبلش اشلي توي چنگك هاي ديوار گير كرده بود - توضيح مترجم ! :31:)
انگل هايي وجود دارن كه مي تونن ميزبان خودشون رو كنترل كنن.
اين مساله رو زيست شناسان به طور پايه اي ازش آگاهن ولي دقيق نمي دونن كه انگل از چه فرايندي براي اين كار استفاده مي كنه.
مطالعه ي بيشتر انگل ها مي تونه شواهد بيشتري در اختيارمون بذاره مبني بر اينكه انگل لاس پلاگاس چه طوري روي ميزبان خودش اعمال قدرت مي كنه و در نتيجه ممكنه كمك كنه كه اطلاعات دقيقتري راجع به قربانيان اين انگل كه همون لاس گونادو ها باشن، هم به دست بياريم.
اينا فهرست چند نمونه از انگل هايي هستن كه مي تونن الگوهاي رفتاري ميزبانان خودشون رو تغيير بدن و مثل دست آموز از اونا استفاده كنن.
ديكروسوليوم
وقتي لارو اين انگل به سمت ناي مورچه مهاجرت مي كنه، رفتارهاي زيستي مورچه رو تغيير مي ده. به اين صورت كه با كم شدن دماي هوا در بعد از ظهر و عصر، مورچه خودشو به بالاترين نقاط روي برگها مي رسونه و با قدرت آرواره خودش به برگ مي چسبه.
مورچه تا صبح روز بعد به همين حالت روي برگ باقي مي مونه كه اين وضعيت اونو در آسيب پذير ترين حالت قرار ميده و باعث ميشه هر جانور گياهخواري مثل گوسفند و غيره به راحتي همراه با برگها، مورچه رو هم بخوره و از بين ببره.
اين رفتار انگل به اين دليله كه بتونه با تغيير رفتار مورچه به نفع خودش، خودشو به بدن ميزبان نهايي برسونه.
گالاكتوزوم
لارو اين انگل توي مغز ماهي هايي مثل دم زرد يا طوطي ماهي خاردار لونه ميكنه. وقتي ماهي به اين انگل آلوده شد، خودشو به سطح آب مي رسونه و اونقدر همونجا مي مونه تا توسط يه مرغ دريايي خورده بشه.
در اين مورد هم اين رفتار عجيب توي ماهي هاي آلوده فقط مي تونه اينطوري توجيه بشه كه انگل مي خواد با تغيير رفتار ماهي به اين صورت خودشو به بدن مرغ دريايي برسونه.
لكوكلريديوم
اسپورهاي اين انگل توي شاخكهاي حلزون نمو مي كنن. اين اسپور ها رنگ روشن و واضحي دارن و تا حدودي ميشه گفت مثل كرم داخل شاخك حلزون تكون مي خورن.
شگفت آوره كه اين حلزون هاي آلوده هم در مسير حركت خودشون به بالاي گياهان بلند ميرن تا بهتر توسط پرنده ها ديده و خورده بشن. و وقتي كه اين اتفاق افتاد انگل بقيه مسير رشد و نمو خودش رو توي بدن پرنده طي مي كنه تا به انگل بالغ تبديل بشه.
كاشكي ميشد يه جوري فايلايه اويل 3 رو هم ترجمه كرد من كه خودم حوصله نداشتم ترجمشون كنم
يه چيز ديگه Alisma جان دستت درد نكنه
اگه فقط یه ذره سرم خلوت بشه خودم همه شو ترجمه می کنمنقل قول:
كاشكي ميشد يه جوري فايلايه اويل 3 رو هم ترجمه كرد من كه خودم حوصله نداشتم ترجمشون كنم
این هفته انقدر کار دارم کاملا داغونم!!!
نقل قول:نقل قول:خواهش مي كنم Maggy جان.:20:نقل قول:
فايلاي اويل 3 رو كه آرام جان قبول زحمت كردن ولي اگه كمكي خواستين من هم هستم.
گرچه فعلا در شعبه ترجمه فايلهاي بيوهازارد 4 مشغولم :31:
===================================
Castellan Memoيادداشت روزانه ي سردمدار قصر
For many years the Salazar family has served as the castellans of this
castle. However, not everything is bright, for my ancestry has a dark past.
Long ago there once was a religious group that had deep roots in this region
called the Los Illumindaos. Unjustly, however, the first castellan of this
castle took away their rights and powers.
As a follower of this religion and as the 8th Castellan, I felt that it was
my duty as well as my responsibility to atone for that sin.
I knew the best way to atone for the sin was to give power back to those who
once took it away from, the Los Illuminados.
As expected it took a little time, but we were able to rejuvenate the once
the once sealed Las Plagas. With this success I was one step closer to the
revival of the Los Illuminados.
The reason why I released the Las Plagas from deep under this castle and gave
them to Lord Saddler was not only to repay for the sins of my ancestors but I
felt certain that the Lord would make better use of this power to help save
the world.
To save those that have sinned with the power of the Las Plagas and to
cleanse their souls creating a world without sinners. The way it was meant to
be. Once cleansed, they would become one of the many Ganados where they will
find their reason to live.
And after the Lord has succeeded in creating the world in which he has
envisioned, then the sins of my Salazar family will be atoned for
ساليان زياديه كه خانواده سالازار به عنوان سردمداران قصر در اينجا زندگي مي كنن. با اين وجود همه چيز درباره گذشته اين دودمان روشن و شفاف نيست و پيشينه هاي تاريكي هم در سابقه اونها وجود داره.
مدتهاي زيادي قبل از اين يه گروه مذهبي به اسم "لوس ايلومينادوز" وجود داشت كه توي اين منطقه خيلي قديمي محسوب ميشدن و ريشه هاي محكم و عميقي اينجا داشتن. ولي با اين حال، اولين حاكماني كه در اين قصر بر سركار اومدن اون گروه رو منحل كردن و حقوق اونها رو ناعادلانه و با ستمگري از بين بردن.
به خاطر همين من به عنوان يكي از پيروان اين مذهب و همينطور به عنوان هشتمين سردمدار قصر وظيفه ي خودم مي دونم كه گناه پيشينيان خودم رو در رابطه با گروه "لوس ايلومينادوز" جبران كنم. براي همين به نظرم رسيد بهترين راه براي جبران اين ظلم اينه كه قدرتي كه يه بار از اين گروه مذهبي گرفته شده بود رو دوباره به اونا برگردونم.
البته همونطور كه انتظار مي رفت يه مقدار وقت گرفت ولي در نهايت تونستيم انگل لاس پلاگاس رو كه مهر و موم و فسيل شده بود دوباره احيا كنيم و با اين اقدام يه قدم به هدف اصليمون كه ايجاد دوباره لوس ايلومينادوز هست نزديكتر بشيم.
دليل اين كه من انگل رو از اعماق زيربناي ساختمون قصر پيدا كردم و در اختيار لرد سادلر گذاشتم فقط اين نبود كه بخوام گناه گذشتگانم رو تلافي كرده باشم. بلكه مطمئن بودم كه لرد مي تونه استفاده ي خيلي بهتري از اين قدرت داشته باشه و اونو در راه نجات دنيا به كار ببره.
در واقع به اين خاطر انگل رو در اختيار لرد سادلر گذاشتم كه بتونه كساني كه با استفاده از قدرت انگل خطا كردن و گناهكار شناخته ميشن رو آزاد كنه و وقتي كه روح اونها تطهير شد دنيايي بدون گناهكار ايجاد ميشه همونطور كه بايد باشه. وقتي كه اونها از گناهان بري شدند ميتونن يكي از بسيار "گونادو" يي باشن كه وجود داره و به اين ترتيب مسير و هدف زندگيشون رو به خوبي درك كنن.
و در نهايت وقتي لرد سادلر تونست دنيايي رو كه در نظر داره ايجاد كنه، گناهان دودمان سالازار كه من هم جزوشون هستم جبران ميشه و از بين ميره.
Female Intruder
There seems to be a female intruder among us. We believe she's connected with Sera.
We also believe that she was the one who removed the egg injected into Sera before it hatched. She may have had him retrieve the "sample" before the American agent's arrival.
It's obvious that her objective is the "sample". We must get her before she is able to reestablish contact with Sera.
There's also reason to believe that she's working for somebody. We need her alive for interrogation.
The female should be able to answer all our questions. After we have captured her, Sera will no longer be of any concern.
As long as we retrieve the "sample", you may dispose of him as you see fit.
يك مزاحم مونث
به نظر مي رسه يه مزاحم زن بين ما وجود داشته باشه كه به عقيده ما با سرا در ارتباط هست.
همينطور فكر مي كنيم اون كسي باشه كه تخم انگل رو قبل از سر باز كردن از بدن سرا خارج كرده و ممكن هم هست كه سرا رو وادار كرده باشه قبل از رسيدن مامور آمريكايي نمونه انگل رو به دست بياره.
الان ديگه كاملا مشخصه كه هدف اون به دست آوردن نمونه هست به خاطر همين ما بايد اونو قبل از اين كه بتونه دوباره با سرا تماس بگيره پيدا و دستگيرش كنيم.
همينطور دلايلي هم وجود داره كه ثابت مي كنه اين مزاحمن زن داره براي شخص يا سازمان به خصوصي كار مي كنه پس ما بايد اونو زنده دستگير كنيم تا بتونيم در اين مورد ازش بازجويي داشته باشيم و احتمالا بايد بتونه به همه سوالاي ما جواب بدهبه خاطر همين بعد از دستگيريش ديگه سرا به هيچ وجه باعث نگراني ما نخواهد بود.
تا وقتي كه ما نمونه رو دوباره به دست بياريم شما مي توني به هر ترتيبي كه مناسب مي بيني با سرا رفتار كني.
آره قول می دم!نقل قول:
خواهش مي كنم Maggy جان.
فايلاي اويل 3 رو كه آرام جان قبول زحمت كردن ولي اگه كمكي خواستين من هم هستم.
گرچه فعلا در شعبه ترجمه فايلهاي بيوهازارد 4 مشغولم
شما هم دستت واقعا درد نکنه اراده ات قویه وسط کار ول نکردی بری ( قابل توجه بعضی ها!!!)
درضمن همه فایل های رزیدنت 1 رو ترجمه کردم وقتی 4 تموم شد یا اونا رو اینجا می ذارم یا توی یه تاپیک جدا
خيلي ممنون!! منظورت من كه نيستم؟:19:نقل قول:
اينم از ترجمه ي دومين گزارشهاي ايدا
ايدا: بين تمام آدمهايي كه توي اين موضوع دخالت دارن لوييس سرا كمترين وابستگي رو داره اون براي هيچ سازماني كار نميكنه و ترجيه ميده كه تنهايي حركت كنه من كسي بودم كه اهميت اونو براي سازمان مشخص كردم اون كارو كردم چون ازش خوشم ميومد (مترجم: عجب ناكسيه) هيجان و ازادي اونو خيلي دوست داشتم خيلي شانس آوردم كه ايميل اونو كه توش درخواست كمك شده بود رو ديدم فكر كنم اون به پليس اعتماد نداره براي همين يه ايميل براي يكي از دوستاي دانشگاهيش فرستاده كه فكر ميكرده هنوز زندس اينطوري بود كه من تونستم پيداش كنم اون داشت درباره ي لاس پلاگاس براي اين گروه تحقيق ميكرد دانشمند فوق العاده ايه سرا در مورد اين موضوع اطلاعات زيادي داره براي همينه كه سدلر استخدامش كرده اما زياده روي سرا باعث شد كه بهش مشكوك بشه وقتي بهش گفتم كه كي هستم ازم خواست تا ازش محافظت كنم به حمايت نياز داشت گفت كه هيچ علاقه اي به لاس پلاگاس يا اون گروه نداره فقط دنبال صلح و آرامشه بهش دستور دادم كه يه نمونه از لاس پلاگاس رو برام بياره نمونه اي به عنوان مدرك به نظر ميرسه كه اون يكي از معدود افراديه كه سدلر بهش اعتماد داره گير انداختن اون و بدست آوردن نمونه كار سختي نيست فكر نكنم انجمن به اون اجازه ي فرار بده اگه بخوام توي دردسر نيفتم بايد اجازه بدم قضيه به آرومي پيش بره
شما نه !نقل قول:
خيلي ممنون!! منظورت من كه نيستم؟
اون کسی که این تاپیک رو زده بعدشم رفته گم شده!!!
نمونه بازگشتشايد شما با شنيدن اين كه لوييس سرا توسط لرد سدلر كشته شد ناراحت شويد نمونه برگشت به جايي كه به آن تعلق داشت من بايد كمك ميكردم تا تمامي اتفاقات برطرف بشه و مشكلي براي لرد بوجود نياره چه بسا كه نمونه در جاي امني است و ما حالا ميتونيم شاد باشيم براي ما اين يه موقعيت خوبه حالا نمونه برگشت به دستان امن ما .ما هنوز يك مشكل كوچيك داريم و اون زن دردسر سازيه كه قصد داره اونو به دست بياره يه سازمان در اين قضيه دخيل است و اين مايه ي بدبختيه ماست كه آونجا همونجاييه كه سرا قصد داشت بره اگر اون ايمان بيشتري به ما نشان داده بود اون هم مثل ما يه آينده ي روشن داشت. و درباره ي اون دوتا آمريكايي ... لرد سدلر اونارو به دستان ما سپرد ما نبايد لرد رو مايوس كنيم ما بايد اشلي رو بدزديم و اون رو به لرد تحويل بديم و آن آمريكايي رو از بين ببريم.
Butler's Memo
Knowing that Sr. Ramon Salazar had no family, Lord Saddler must have used his strong faith in the Los Illuminados to his advantage to talk Sr. Salazar into undoing the seal of the Las Plagas as once done by his ancestor.
Sr. Salazar would never do such a thing unless he was in some way being used unknowingly. I should have sensed the Lord's dirty scheme sooner. I feel I'm partly responsible for all of this.
I have no idea as to what the Lord is planning, but Salazar was just being used.
It is too late now however, Sr. Salazar has already taken the Plaga into his body.
There is no turning back once the Plaga has turned into an adult in the body.
The Plaga parasite will not die unless the host dies. There's no cure.
Perhaps, Sr. Salazar may have been vaguely aware of the Lord's plan all
along. But it's hard to tell.
Nevertheless, there's nothing I can do about it now.
I have served the Salazar family for generations. I am prepared to continue
my services until the very end.
يادداشت روزانه خدمتكار قصر
(يه فايل قبل از فايل پست قبلي - توضيح مترجم :46:)
با دونستن اين كه سر ريمون سالازار هيچ خانواده اي نداره لرد سادلر احتمالا از وفاداري زياد اون به فرقه ي لوس ايلومينادوز استفاده كرده تا انگل لاس پلاگاس رو كه در گذشته مهر و موم و مخفي شده بود بتونه دوباره به چنگ بياره.
سر سالازار هيچ وقت با اختيار خودش چنين كاري رو انجام نمي داد مگر اين كه يه جوري ناخودآگاه تحت كنترل قرار گرفته باشه.
من به هيچ وجه نمي دونم لرد سادلر چه نقشه هايي تو سرش داره ولي اينو مي دونم كه سر سالازار داره مورد استفاده ي اون قرا رمي گيره.
گرچه الان ديگه خيلي ديره چون سر سالازار اون انگل رو به بدن خودش تزريق كرده. و زماني كه پلاگا توي بدن از تخم بيرون مياد و بالغ ميشه ديگه راه بازگشتي وجود نداره.
در واقع انگل بالغ به هيچ وجه توي بدن از بين نميره مگر اين ميزبانش از بين بره و هيچ درماني براش وجود نداره.
ممكنه سر سالازار به طور مبهم يه چيزايي از نقشه هاي لرد سر در آورده باشه ولي دقيق نميشه مطمئن بود.
با اين وجود الان ديگه من هيچ كاري نمي تونم در اين باره انجام بدم. من نسل هاست در خدمت خانواده ي سالازار هستم و الان هم خدمتم رو براي اونا ادامه مي دم تا آخرين فردشون.
با اجازه من يه چيزي بگم؟؟؟؟؟؟؟ ميبخشيد Alisma جان ولي معني butler ميشه پيشخدمت در ضمن دستت درد نكنه بابت ترجمه
واو شما چقدر حرفه این هستین:12:
ممنون.
آخ آخ عجب سوتي دادم !!! :31::31:نقل قول:
راستش باتلر يه فاميلي هم هست توي زبون انگليسي و من به اتكاي اون ديگه نرفتم معنيش رو ببينم يعني فكر كردم اسم شخص هست و معني نداره. ممنون كه يادآوري كردي ويرايش كردم ترجمه رو !!
در ضمن خواهش مي كنم دست تو هم درد نكنه ترجمه هات خيلي روون هست.
پلنگ صورتي جان از شما هم خواهش ميشه
:11:
در ضمن Alisma جان من يه فايل جلو تر ترجمه كردم كه يه وقت اومدي ترجمه بزاري نگي يه بچه پرو اومد همه رشته هامو پنبه كرد
خواهش!!!!!!!!:31:نقل قول:
فكر نميكردم جز من و Aram و Alisma كس ديگه اي به اين تاپيك سر بزنه
اينم از سومين گزارش ايدا
ايدا : سازمان آزمايشها و تحقيقات زيادي رو روي جك كرازر انجام داده مهارت ها و شخصيت اون در طول درگيري ها و موارد عادي بارها آزمايش شده اگه بتونه بهترين بشه مسئوليت كشتن ما رو به عهده ميگيره ( مترجم: اين ديگه كيه!!!!!:18:) نتيجه گيري من اينه كه اون يه سرباز فوق العادس نه بيشتر نه كمتر. تا وقتي كه به خواسته هاش توجه بشه فكر نكنم دردسري برامون درست كنه اگه يه زماني بي قرار بشه من ميتونم مراقبش باشم. من با روشهاي درگيري اون آشنام و ميتونم در صورت لزوم جلوشو بگيرم. كرازر به درخواست وسكر پاسخ مثبت داد و اين وسكر بود كه تصميم گرفت كرازر رو به عنوان جاسوس به ماموريت بفرسته. اون تصميم گرفت كه منو هم به تنهايي بفرسته. شايد ميخواست از نزديك مراقب كرازر باشه. شكي نيست كه كرازر تا حالا خودشو وسوسه ي خواسته هاي لاس پلاگاس كرده تا قدرتي به دست بياره . اين ممكنه خطرات جدي براي سازمان داشته باشه . هرچند كه در بعضي موارد اين مثاله ميتونه به نفعمون تموم بشه. چون وظيفه ي اون اينه كه بازي رو به هم بريزه. و در نهايت اين صحنه و بازيگراش از بين ميرن و اين مثاله به ضررمون تموم ميشه اما اون ميتونه در بخش نهايي خوب بازي كنه و چيزي كه ما ميخوايم رو بدست بياره. براي همينه كه من بايد مطمئن باشم اوضاع همون طوري كه بايد... پيش بره.
نه Maggy جان اين چه حرفيه خيلي هم ممنونم ازت. فقط اگه موافق باشي شما فايلهاي The another order رو ترجمه كني و من هم فايلهاي سناريوي اشلي رو. البته فرقي هم نمي كنه هر فايلي از سناريوي اولي رو شما ترجمه كني من از روش مي پرم مي رم بعدي :10: فقط ترتيبش رو بگو كه پس و پيش نشه.نقل قول:
در ضمن Alisma جان من يه فايل جلو تر ترجمه كردم كه يه وقت اومدي ترجمه بزاري نگي يه بچه پرو اومد همه رشته هامو پنبه كرد
وقتي هم ترجمه ها تموم شد همه رو پي دي اف مي كنم به ترتيب مي ذارم توي تاپيك تا هركي خواست استفاده كنه.
دستت هم درد نكنه.:20:
Ritual Preparation
Thanks to the efforts of the "Novistadors", we have been able to recapture Ashley.
We shall prepare for the sacred ritual as quickly as possible and make Ashley an official member of the Los Illuminados.
While we prepare for the ritual, those of you who feel inclined can attend to our American friend.
We should be able to hold off out friend for at least a little while by jamming the gears in the clock tower with something.
I think if we can jam the gears in 3 places, it should give us enough time to prepare everything for the ritual.
Now go and entertain our American tourist
آمادگي براي مراسم مذهبي
بايد از تلاش "نويستادورها" (حشره هاي غول پيكر كه اشلي رو از رو زمين بلند كردن و دزديدن دوباره - مترجم !) ممنون باشيم كه تونستيم دوباره اشلي رو به چنگ بياريم.
ما به سرعت براي مراسم مذهبي مقدس آماده ميشيم تا اشلي رو به صورت يه عضو رسمي از فرقه ي لوس ايلومينادوز در بياريم.
تا وقتي كه داريم براي مراسم آماده ميشيم هر كدوم از شما كه مايليد مي تونين به دوست آمريكايي ما ملحق بشين.
احتمالا بايد بتونيم تا وقتي براي مراسم اماده ميشيم اين دوستمون رو واسه مدتي مشغول نگه داريم به اين ترتيب كه كاري كنيم دنده هاي برج ساعت با گذاشتن يه چيزي بين اونا تا يه مدتي گير كنن و از كار بيفتن.
به نظرم اگه در سه نقطه سه مانع لابلاي دنده ها كار بذاريم و به اين ترتيب مانع حركت اونا بشيم، وقت كافي در اختيارمون قرا رميگيره تا همه چيز رو براي مراسم آماده كنيم.
پس حالا برو و توريست آمريكايي ما رو سرگرم و مشغول كن.
خواهش ميكنم پس هر وقت ترجمه ي گزارش هاي ايدا رو تموم كردم ميام كمكت فايلا رو ترجمه كنيم زود تموم شه بريم سر وقت اويل 3 :31::31::31:!!!!!!!!!نقل قول: