آفات مهم گندم و مديريت كنترل آنها در ايران
سلام
از اين پست به بعد يه سري اطلاعات مرتبط با آفات گندم در اختيار قرار مي گيره.
اميدوارم مفيد باشه.
موفق باشيد :)
================================
در اكوسيستم هاي زراعي كشور كه گندم و جو بستر زيست را تشكيل مي دهند، عوامل زنده و غير زنده اي در توليد محصول تآثيرگذار هستند كه انسان براي بدست آوردن محصول بيشتر مدام آنها را تغيير مي دهد. شناخت اين عوامل و روابط متقابل بين آنها در حفظ تعادل كمي و كيفي گونه هاي تشكيل دهندة يك اكوسيستم اهميت بسيار زيادي دارد. در ايران بيش از 70 گونه حشرة گياه خوار شناسايي شده اند كه به عنوان مصرف كنندگان اوليه از گندم و جو تغذيه مي كنند. اين حشرات گياه خوار، خود مورد تغذيه حشره خواران (حشرات انگل، انگل هاي بالقوه و شكارگران) كه مصرف كنندگان ثانوية هستند، قرار مي گيرند. اتلاق واژة آفت به گونه هايي كه زيان اقتصادي ندارند جايز نيست و تلاش براي حذف اين گونه ها، نابودي دشمنان طبيعي آنها، طغيان احتمالي آفات بالقوه و كاهش تنوع زيستي در اكوسيستم هاي زراعي را به همراه خواهد داشت.
گسترش و طغيان سن گندم در اثر تخريب مراتع به عنوان زيستگاه هاي دائمي اين حشره و تبديل آنها به اراضي ديم كم بازده و فراهم آوردن بستر زيست مناسب تر براي تغذيه و توليد مثل آن، مثال خوبي براي نشان دادن چگونگي ايجاد يك آفت در اثر تغيير اكوسيستم توسط انسان است.
محدود بودن دامنة ميزباني آفات غلات و مكان زمســـتان گذراني تعداد زيادي از آنها كه در خاك و بقــاياي محصول صورت مي گيرد، موجب مي شود كه جمعيت اكثر اين آفات، با تناوب زراعي و انجام عمليات زراعي پس از برداشت، به مقدار قابل توجهي كاهش يابند. عليرغم اين مسئله، حدود 15 گونه از حشرات زيان آور گندم و جو را مي توان نام برد كه به عنوان آفات درجة اول و دوم، زيان اقتصادي قابل توجهي به اين محصولات وارد مي كنند.
خسارت ناشي از آفات، بيماريها و علف هاي هرز در كشور ما حدود 30-35 درصد برآورد گرديده است كه
10-12 درصد آن به حشرات زيان آور اختصاص دارد. بدين معني كه با مديريت كنترل اين عوامل، مي توان
10-12 درصد عملكرد واقعي گندم را افزايش داد و آن را به حداكثر عملكرد قابل دسترس كه در شرايط ديم و آبي به ترتيب 4 و 14 تن در هكتار ذكر شده است، نزديك تر ساخت.
راهكارهاي توصيه شده براي مديريت منطقي كنترل آفات در مزارع گندم و جو كشور، مبتني بر استفاده از
روش هاي غير شيميايي است. كنترل شيميايي سن گندم به عنوان مهم ترين حشرة زيان آور مزارع گندم و جو كشور كه به تفصيل به آن پرداخته خواهد شد، از اين قاعده مستثني است. طبق استنتاجي از گزارش عملكرد فعاليت هاي سازمان حفظ نباتات در سال 1378، سالانه در سطحي معادل 22-25 درصد كل اراضي گندم كشور، براي كنترل حشرات زيان آور مبارزة شيميايي صورت مي گيرد(1200000 هكتار براي كنترل سن گندم و حدود 75000 هكتار براي كنترل ساير حشرات زيان آورگندم). ميانگين مصرف آفت كش ها در اين محصول حدود
4/0- 5/0 كيلوگرم در هكتار است كه2/0-25/0 كيلوگرم آن به حشره كش ها اختصاص دارد و اين ميزان در مقايسه با ميانگين مصرف آفت كش ها در درختان ميوه(5/9 ليتر درهكتار)، برنج (7/18 ليتر در هكتار)، پنبه(9 ليتر در هكتار) و چغندر قند(1/8 ليتر در هكتار) مقدار قابل توجهي نيست(سازمان حفظ نباتات، 1378).
عليرغم اين مسئله سياست جاري وزارت جهاد كشاورزي و ديگر سياست گزاران توليد گندم كشور، رسيدن به كشاورزي پايدار(توليد بهينه و مستمر محصولات كشاورزي با حفظ و يا حداقل زيان وارده به محيط زيست) است وخودكفايي در توليد گندم و كاهش ســطوح مبارزة شــيمــيايي با آفات گندم، از مهم ترين برنامه هاي بخش كشاورزي و زير بخش هاي تابع آن( سازمان حفظ نباتات و موسسة تحقيقات آفات و بيماريهاي گياهي) مي باشد.
در اين مجموعه نكات مهم و كليدي در رابطه با مناطق انتشار، خسارت، زيست شناسي و مديريت كنترل آفات مهم گندم و جو كشور، به اختصار بيان شده است و تصاويري در رابطه مهم ترين آفات گندم و جو ارايه شده است. براي كسب اطلاعات بيشتر و جزئيات دقيق تري در خصوص اين آفات مي توان به منابع و مراجع علمي مورد استفاده در اين نوشته، مراجعه كرد.
مديريت تلفيقي ملخ هاي زيان آور گندم
ــ پرندگان مخـتلف از شـكارگران عمومي ملـخ ها به شمار مي آيند. لارو چند گونه از سوسك هاي جنس
Meloe و چند گونه از سوسك هاي جنس Mylabris گزارش شده اند كه از تخم ملخ ها تغذيه مي كنند. زنبور
Scelio flavibabis M. از پارازيتوئيد هاي مهم تخم ملخ ها به شمار مي آيد(خواجه زاده، 1381) و گونه هايي از مگس هاي Tachinidae نيز گزارش شده اند كه پارازيتوئيد پوره ها و حشرات كامل ملخ ها هستند.
ــ ملخ مراكشي زمين هاي عاري از پوشش گياهي و خاك سخت و كوبيده شده را براي تخم گذاري انتخاب
مي كند و چراي بي روية دام در مراتع باعث از بين رفتن پوشش گياهي و كوبيده شدن زمين مي شود و نقاط مناسبي را براي به وجود آمدن حالت گله اي ملخ فراهم مي كند (سلطاني، 1362 و غزوي، 1379). كشت زمين هاي لخت و بالا بردن ميزان پوشش گياهي در مناطق زيست ملخ مراكشي، در جلوگيري از افزايش جمعيت آن موثر است(غزوي، 1379).
ـــ در مديريت تلفيقي ملخ هاي بومي زيان آور كشور شناسايي كانون ها و مناطق نشو و نماي اين ملخ ها اهميت فراواني دارد. در سال 1378 عمليات ديده باني و مبارزه با ملخ هاي بومي و ملخ صحرايي در سطح 118000 هكتار توسط عوامل اجرايي سازمان حفظ نباتات صورت گرفته است (سازمان حفظ نباتات، 1378).
براي كنترل شيميايي ملخ هاي زيان آور، سموم فنيتروتيون ULV 96% ( 4/0- 5/0 كيلودر هكتار)، مالاتيون ULV 96% (7/0- 5/1 كيلو در هكتار)، فنيتروتيون EC 50% (1 ليتر درهكتار) و ديفلوبنزورون ULV 95% (300 ميلي ليتر در هكتار) و طعمة مسموم ( ليندين WP 25% + 100 كيلو سبوس گندم ، برنج يا ذرت+ آب به اندازة مرطوب شدن) به مقدار 25-50 كيلو گرم در هكتار به محض خروج پوره ها تا زمان ظهور ملخ هاي كامل، مورد استفاده قرار مي گيرند( سازمان حفظ نباتات، 1375).
ــ در كشورهاي توسعه يافته، از عوامل بيماري زاي حشرات ( قارچ ها و پروتوزوئرها) براي كنترل ملخ هاي زيان آور استفاده مي كنند. در ايران نيز تحقيقاتي براي جداسازي، شناسايي و بررسي كارايي آزمايشگاهي اين عوامل صورت گرفته است.
كنه ها ونماتدها ي فورتيك در اتريش به سوسك هاي S.multistriatus و S.pygmaeus مي پيوندند
خلاصه:
1) اجتماع فراواني از كنه هاي فورتيك و نماتدهايي كه به سوسكهاي پوستخوار مي چسبند يعنيS.multistriatus و S.pygmaeus در اتريش مورد مطالعه قرار گرفت.
2) از كل 3922 كنه كه بودند 144 عدد توسط S.multistriatus بالعغ شدند و 178 عدد توسط S.pygmaeus . طيف گونه ها يكسان بوده و فراواني نسبي كنه ها براي دو گونه scolytus خيلي شبيه هم بود.
3) Pyemotes scolyti گونه يكنه اي بود كه بيش از همه رويت شد و
Ps. Eccoptogasteri و T. bipilis تقريبا معمولي بودند ، با در نظر گرفتن اينكه ساير كنه ها گاهي اوقات به طور كمياب ديده مي شوند.
4)وظايف تغذيه اي بيشتر كنه ها به وسيله ي S.multistriatus و S. pygmaeus بسيار كم شناخته شده اما آن ممكن است شامل قارچ خواري ، پارازيتوئيد لارو سوسك پوستخوار ، شكارگر لارو پوستخوار يا كنه ها و نماتدها باشد.
5) در كنار كنه ها ي فورتيك دو گونه ي نماتد در تحقيقات روي حشرات ديده شدند كه به سوسك ها مي چبيدند .يك گونه از Cryptaphelenchus كه زير بالپوش هر دو گونه scolytid بود ، در حاليكه بالغ هاي Neoparasitylenchus sp. داخل شكم S. multistriatus بودند اما در S.pygmaeus نبودند.
كلمات كليدي:
مرگ هلندي نارون ، نارون، نماتد،Ophiostoma novo-ulmi ، phoresyو scolytidae ، كنه ، Scolytus multistriatus ، Scolytus pygmaeus ، Ulmus minor
بحث:
همراه با ظهور مرگ هلندي نارون (DED) در آغاز قرن بيستم ،نارون در اروپا ،شمال آمريكا و قسمتهايي از آسيا اثرات مخربي رابا بيماري پژمردگي آوندي ايجاد كرد كه آن با قارچ Ophiostoma از Ascomycota رابطه داشت.
اگر چه اولين موج از مرگ هلندي نارون به وسيله ي Ophiostoma ulmi بود اما هنوز از سال 1940 توسط دو گونه ي Ophiostoma novo-ulmi و Ophiostoma ulmiو هيبريد آنها O.novo-ulmi Brasierl در حال پيشرفت همه جا گير است كه
از جمله بهترين مثال ها از پاتوژن هاي درختان هستند كه با حشرات انتقال مي يابند ، در اين مورد خاص به وسيله ي سوسك هاي پوستخوار نارون از جنس Scolytus geoffroy و در شمال آمريكا اغلب با Hylurgopinus rufipes ، Scolytus multistriatus ، S. pygmaeus در ميان اجتماع 8 گونه ي scolytus در اروپا به درخت نارون مي آوردند . در قرن بيستم S.multistriatus معرفي شد و در شمال آمريكاو در استراليا و نيوزلند مستقر شد.
هر دو گونه ي scolytus وابسته هستند ،چو نسوسك پوستخوار زماني كه به دنيا مي آيد در كنده ها و شاخه هاي درخت ايجاد استرس مي كند.
مهمترين ضربه ي S.multistriatus و S.pygmaus به نقش ناقل بودن انها براي پاتوژن بيمار ي مرگ هلندي نارون مربوط مي شود كه در درختان سالم طي تغذيه ي مرحله ي بلوغ از پوست درخت ، شاخه هاي كوچك و محل انشعاب شاخه ها در طوقه از درختان نارون سالم پاتوژن را انتقال مي دهند .
گونه هاي scolytus داراي mycangium نيستند در عوض مي توانند اسكوسپوره او كنيدي هاي Ophiostoma novo-ulmi را انتقال دهند و روي سطح بدن خود حمل كنند.
با توجه به اينكه اهميت Scolytus spp. در قدرت انتقال پاتوژن هاي مرگ هلندي نارون است.كنترل اندازه ي آنها در برابر حشرات از بخش هاي ضروري استراتژي هاي مديريت يكپارچه در برابر مرگ هلندي نارون است.
هشت گونه از كنه هاي فورتيك شامل : Chelacheles michalskii Samsinak, Histiostoma ulmi, Pseudotarsonemoides eccoptogasteri, Proctolaelaps eccoptogasteris, Pr. Scolyti , Pyemotes scolyti, Tarsonema crassus, Trichouropoda bipilis به عنوان كنه هاي فورتيك در روي S.multistriatus و
S.pygmaeus يا از Scolytus galleries روي نارون در اروپا ثبت شده اند.
به خصوص براي Pr.scolyti و Py.scolyti تا حدي ممكن است اجتماع متفاوتي از گونه هاي كنه به S.multistriatus در شمال آمريكا بچسبد.
در سال 1974 Smiley& Moser يك taxa جديد را توصيف كردند:
Heterotarsonemus scolyti
Pseudotarsonemoides scolyti
Tasonemus kennedyi
Ununguitarsonemus peacocki
همه ي اينها حالت روي حشرات فورتيك دارند و در دالان هاي S.multistriatus روي نارون امريكايي پيدا شدند.
هيچكدام از اين چهار كنه در اروپا ،جايي كه بومي آنجا هستند ثبت نشده اند .
استفاده از مبارزه بيولوژي براي كنترل يا حذف گونه هاي مهاجم
3 سال قبل Loren Rosland به باران هاي سنگين و بادهاي قوي كه روي گياهان سوياي او اثر سود مي گذاشتند اهميت نمي داد. در عوض،مهاجماني در اندازه ي ته سنجاق توجه او را جلب كردند. آنها بسيار مخرب بودند. زارعان سوياي Ithace مي گفتند كه شته هاي سويا يك نوع جديد از گونه هاي مهاجم هستند كه از نظر اقتصادي نيز مخرب بودند.
مراقبت هايي را Rosland براي 1000acre مزارعش در برابر گسترش شته ها بوسيله ي حشره كش ها انجام مي داد كه قيمت حشره كش براي هر acer برابر 6 دلار بود.
او گفت: اين يك قيمت ديگري براي ما بود، اما به ما يك يا چند راه را نشان مي داد،سود آن 6000 دلار كمتر از سود نهايي شماست.
Eric Rebek يك محقق كه از سارمان حشره شناسي به MSUپيوسته بود گفت : با توسعه ي تجارت جهاني ، حوادث بيشتري از طرف گونه هاي بيگانه اي كه از مرزهاي ما مي گذرند وجود دارد.
گونه هاي مهاجم در ايالت ميشيگان از سال 1830 با ورود مارماهي (نوعي ماهي كه از ساير ماهي ها تغذيه مي كنند)كشف شده اند.
مار ماهي ها به وسيله ي كانال هايي كه بشر ساخته است، وارد رودخانه بزرگ مي شوند.
Rebek گفت : همچنانكه مسافرت هاي جهاني افزايش مي يابد ، همينطور گونه هاي جديد وارد مي شوند.
او گفت: هيچ راه عملي براي بازرسي همه و ديدن آنچه كه حمل مي كنند به عنوان گونه هاي مهاجم وجود ندارد.
Rebek هفته گذشته نشستي در مورد گونه هاي مهاجم تشكيل داد و دانشمندلن با هم در مورد گونه هاي مهاجم بحث كردند و اينكه چطور از گسترش آنها جلوگيري به عمل آوردند.
Rebek گفت: خوشبختانه در نشست چندين نظريه خوب و چند شبكه از ميان دانشمندان براي مديريت گونه هاي مهاجم راه اندازي شد.
Mary Gardiner يك فارغ التحصيل حشره شناسي ، تحقيقاتش را روي شته هاي سويا و تاثير آنها روي زندگي كشاورزاني مثل Rosland متمركز كرد.
Gardiner گفت : شته هاي سبز روشن كوچك از محل اصلي خود يعني چين به منطقه ي Chicago با قايق يا به صورت هوايي در سال 2000 مسافرت كرده بودند.
از زمانيكه رسيدند ،شته ها از ميان قسمت هاي مركزي شمال U.S و كانادا منتشر شدند.
Rebek گفت : اساساََ شته ها در تعداد زياد از سراسر گياه تغذيه مي كنند و سراسر گياه را مي پوشانند. آنها اغلب بيماريهاي گياهي را منتقل مي كنند.
Gardiner گفت : صنعت سويا از آنها ضربه اقتصادي ديدبه خاطر هزينه ي زيادي كه براي كنترل آنها به خاطر حشره كش ها پرداخته. بيش از 80% از كل زمين هاي زير كشت سويا در ميشيگان از حشره كش هايي به صورت افشانه براي شته ها استفاده مي كنند.
امروزه محققات در حال جستجو استفاده از افت كش هاي بهتر براي كنترل شته ها و يافتن روش هاي طبيعي بيشتر هستند .
Gardiner گفت : قبل از حال در ميشيگان ما در جستجو شكارگر هاي عمومي بوديم.
او گفت : كفشدوزك ها و بال توري ها دوحشره ي بومي ميشيگان هستند كه به طور طبيعي به كنترل جمعيت شته ها كمك مي كنند. اما همه گونه هاي مهاجم شكارگرهاي طبيعي ندارند.
Carrice scheele فارغ التحصيل جانور شناسي گفت : ما موفقيت كمي در كنترل صدف راه راه رودخانه اي داشتيم مگر اينكه شما برخي از روش هاي شيميايي را به كار ببريد.
طبق بخش Wisconsin از سايت منابع طبيعي :
صدف ها موجب كا هش تعداد جلبك ها در رودخانه ها مي شوند كه اين باعث تاثير روي تمام ارگانيزم هاي مافوق جلبك مي شود كه جلبك در زنجيره ي غذايي آنهاست.
وقتي كه جلبك كاهش مي يابد ، گياهان ابزي بلند رشد مي كنند كه اين مكانهاي بيشتري را براي مخفي شدن ماهي ها ي كوچك ايجاد مي كند و يافتن غذا را براي شكارگران بزرگ مشكل تر مي سازد.
scheeleگفت : چون استفاده از عمليات شيميايي نه فقط براي صدف راه راه بلكه براي ساير گونه ها نيز خوب نيست كارشناسان تحقيقات و پيشگيري هاي خود را روي توقف انتشار صدف ها متمركز كرده اند.
ميشيگان و محيط هاي مجاور اغلب تلاش هاي خود را روي توقف گسترش Embralnd ash borer توسعه مي دهند . كه حشره اي است كه داخل درختان سوراخ زير زميني ايجاد مي كند.آنها با محدود كردن حمل و نقل هيزم ها تا جايي تلاش مي كنند كه حشرات بميرند.
Deb Mc Calloagh پروفسوري كه به حشره شناسي و جنگل شناسي ملحق شد گفت : وارد كردن هيزم براي مردم يك مشكل بسيار بزرگ است.
همچنين اضافه كرد كه ساير گونه هاي مهاجم نيز با هيزم مي توانند انتقال يابند.
Wiscone هيزم پارك ها را مردود كرد و در هند و Ohio نيز به همين روش عمل مي شود.
Mc Callough گفت : اغلب براي حمل و نقل هيزم ائين نامه اي وجود دارد ،همچنين به چوب هاي جنگل اجازه نمي دهند كه به عنوان هيزم استفاده شوند مثل افرا و بلوط كه به قسمت هاي فوقاني شبه جزيره آورده مي شوند.
Rebek پيش بيني كرد كه مشكلات گونه هاي مهاجم در ميشيگان ادامه خواهد داشت.
او گفت : من مطمئنم كه طي يكي دو سال آينده يك عمليات زدودن سرتاسري ديگر داريم.