سلام.
دوست عزیز والا ذهن من که روندی رو برای فهم مسئله طی نمیکنه ...یعنی مقدماتی دریافت نمیکنه که بخواد به نتیجه ای ختم بشه ... یکمی نامفهومه این سوال لطفا یه بازبینی کنید . فقط از لحاظ منطق مشخصه که این مسئله در بحث تقابلات جای میگیره ... حالا یا تناقض هست ... یا تضاد هست و یا تداخل تحت تضاد و یا تداخل ... به هر حال این رو مطمئنم. ولی بحث اینجاست که سوال شما مسئله لفظی داره . یعنی به درستی سوال رو به خواننده نمی رسونه ...
ما وقتی که حتی ندونیم این x ,y به چه معنی هستند ... چطور به شخصیت این افراد پی ببریم ؟ اصلا به چه شخصیتیشون ؟ عصبانی بودنشون ؟ درستکار بودنشون ؟ راستگو بودن ؟ خوش اخلاق یا ... بودن ؟
راستی چه سوالی بپرسیم ؟در چه زمینه ای ؟ آیا از همشون یه سوال بپرسیم یا نه ؟
مثلا فرض میکنیم اسم این افراد به ترتیب : احمد , بابک , چواد هست ...
من از احمد چی بپرسم که چی رو بفهمم ؟
مثلا من به ترتیب این سوالات رو میپرسم
از احمد : احمد تو کلاس چندمی ؟
از بابک : اقا بابک شما چند تا فرزند دارید ؟
از جواد : جواد اقا آخرین مدرک تحصیلی شما چی هست ؟
یا اینکه باید از همه یه سوال بپرسیم مثلا بگیم احمد دیروز که با بابک و جواد سوار ماشین بودید و ماشین پنچر شد کدوم تایر پنچر شد ؟ که مثلا احمد بگه ایکس و جواد بگه ایگرگ و بابک بگه دیروز اصلا ماشین پنچر نشد ! ...
لطفا یه مقداری روشن سازی کنید .
با تشکر.