فريبا متخصص در گفتگو با باشگاه خبرنگاران
فريبا متخصص" بازيگر مجموعه تلويزيوني "ستاره حيات" در خصوص نقش و همكاريش با "جواد ارشاد" به خبرنگار باشگاه خبرنگاران در حوزه سينما را به كارگرداني "ارشاد" تجربه كرده بودم و پس از آن مجدد براي پروژهاي به نام "ستاره حيات" از سوي "جواد افشار" به كار دعوت شدم و با خواندن فيلمنامه و ماهيت خوبي كه داشت بازي در اين فيلم را پذيرفتم.
اين بازيگر عنوان كرد: كار با ارشاد بسيار لذت بخش بود و كارگردان بارها در جهت كيفيت بهتر فيلم فيلمنامه را بازنويسي كرد و حتي در حين كار پيشنهادهاي بازيگران را به خوبي گوش مي كرد و در صورت نياز به كار اضافه ميكرد.
وي افزود: در اين مجموعه نقش زني را ايفا ميكنم كه به سالمندان رسيدگي ميكند و در يك خانواده فرهنگي توام با آرامش زندگي ميكند.
متخصص در خصوص بازي مجددش با "حسين محجوب" و نوع بازيش اظهار داشت: ماهيت اين فيلم بسيار متفاوت با مجموعه "زمانه" است من در اين فيلم بسيار آرام و به دور از هر گونه تنشي هستم و بازيم با "حسين محجوب" بسيار متفاوت است در اين سريال تنها دغدغهاي كه مي توان به آن اشاره كرد موقعيت كاري همسرم است در غير اينصورت يك زندگي عاشقانهاي را اين زن و شهر به تصوير ميكشند.
وي در خصوص موضوع "ستاره حيات" تصريح كرد: "ستاره حيات" به دغدغه مردم و اورژانس ميپردازد و در پي آن درسهايي را به هر دو طرف اعمال دارد و سطح فرهنگي آنها را افزايش خواهد داد.
وي در پايان در خصوص مدت زمان همكاريش با گروه خاطرنشان كرد: مدت زمان همكاريم با گروه به مدت 1 ماه بود كه بيشتر لوكيشنها در تهران مدت زماني كوتاهي در لواسان بود كه كار من زمستان 91 به پايان رسيد.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
گفتوگو با جواد ارشاد كارگردان سريال «ستاره حيات»
آقاي ارشاد مشغول تدوين سريالتان هستيد يا كار كامل تحويل پخش شده است؟
ـ بله، زمان پخش سريال ما قبل از ماه مبارك رمضان بود به همين دليل ما كل كار را تدوين شده تحويل داديم، البته تغيير زمان پخش باعث شد بعد از ماه مبارك رمضان سريال «ستاره حيات» روي آنتن برود. مگر پخش اصلاحياتي داشته باشد كه انجام ميدهيم.
مشغول كار جديدي شديد؟
ـ من فيلمنامه سينمايي «سرگشته» را نوشتم و در به در به دنبال تهيهكننده ميگردم.
راستي از «كرمان ونيز» چه خبر؟
ـ فيلمنامه «كرمان ونيز» را كه يك طرح سينمايي فوقالعاده بود به فارابي پيشنهاد داده شد، اتفاقاً اسپانسر هم داشت اما بعد از اينكه فيلم سينمايي «خسته نباشيد» ساخته شد، ما كمي دست نگه داشتيم.
چرا؟
ـ چون احساس كرديم اين فيلمنامه شايد برداشت يا نگاهي به فيلم ما داشته يا شايد يك مشابهت باشد نميدانم. فعلاً دست نگاه داشتيم تا تحولات معاونت سينمايي اتفاق بيفتد ببينيم تكليف چيست. آن كار در فارابي حدود 12ـ 13 بار بازنويسي شد و نزديك به توليد بوديم كه اين اتفاق افتاد. هم اين كار را دارم و هم «سرگشته» را كه هر كس خوانده خوشش آمده، اما ميگويند پول نيست و...
نكند نوشتهتان خيلي گران از آب درميآيد؟
ـ نه اتفاقاً يك رئال اجتماعي است با پيچيدگيها و تعليقهايي كه ميتواند اثر ماندگاري مرتبط با مسائل روز جامعه باشد.
پس بعد از سريال «ستاره حيات»، سينمايي ميشويد؟
ـ اگر خدا بخواهد، چون ما از آن دست كارگرداناني هستيم كه چون حاشيهمان كم است با پايان يك كار خيلي طول ميكشد برويم سر كار بعدي...
يعني حاشيه را در پركار بودن مؤثر ميدانيد؟
ـ بله، حاشيه در اين كشور جزو اسباب ضروري هر ماجرايي است به خصوص در كار ما...
پس شما هم يك حاشيه براي خودتان درست كنيد. فكر نكنم كار چندان سختي باشد!
ـ (ميخندد) بلد نيستم. حاشيهسازي يك نوع شارلاتانيسم هنري ميخواهد كه هر كسي توانايياش را ندارد.
برويم سراغ سريال «ستاره حيات»...
ـ ماجراي سريال «ستاره حيات» برميگردد به مدتي قبلتر، من در طول دوران كاريام اصولاً ساختههايي سخت داشتهام، مثل «فسيل زنده» كه كاري مرتبط با حفظ محيط زيست و حفظ گونههاي ماهيهاي خاوياري بود...
اگر اشتباه نكنم آن كار را هم همين خانم توكلي تهيه كرد؟
ـ بله، ما از پس آن كار برآمديم تا يك اثر تأثيرگذار توليد شود. خانم توكلي هم با توجه به شناختي كه از سازمانها دارند و خودشان به مسائل علمي ورود ميكنند پيشنهاد ساخت سريالي مرتبط با اورژانس را دادند. آمدند و گفتند مديريت فوريتهاي پزشكي علاقهمند است سريالي مرتبط با اين فضا كار شود.
در واقع خود اورژانس سفارش اين سريال را داد؟
ـ بله، گفتند اگر طرحي داريد ببريم، ارائه دهيم. من نشستم كاري را طراحي كردم و از همان ابتدا با تحقيقاتي كه داشتم نام «ستاره حيات» را روي كار گذاشتم...
چرا «ستاره حيات»؟
ـ پس از تحقيق و بررسي متوجه شدم آرمي كه روي بازوي كاركنان اورژانس است، يك آرم بينالمللي با عنوان «ستاره حيات» است، در آمريكا نيز همين معنا و عنوان را دارد. پس از مدتي مطالعه و تحقيق مفصل به يك سيناپس رسيدم، سيناپس را دوستان به وزارت بهداشت دادند. آنجا هم نظرياتي داشتند و نظراتشان را اعلام كردند. در واقع كار ما در ميان تعداد زيادي طرح ارائه شده مورد توجه قرار گرفت و تأييد شد. كار به گروه فيلم و سريال شبكه سوم سيما تحويل و نظرات آن دوستان هم اعمال شد. نويسندهاي دعوت شد (حسن مشكلاتي) كار را نوشت. روي نوشتههاي ايشان شبكه ايراداتي گرفتند تا من مجبور شوم بنشينم و كل كار را بازنويسي كنم.
نياز نبود در آن مقطع نويسندهاي به پروژه اضافه شود؟ شايد شرايط مهيا نبوده است.
ـ شرايط مهيا نبود. نوشته آقاي مشكلاتي را دوستان ابتدا به ساكن پذيرفتند اما وقتي كار جلو رفت و قصه به 10 ـ12 قسمت رسيد، دوستان تلويزيون و ناظر كيفي شروع كردند به ايرادات اساسي گرفتن، نويسنده پولش را گرفت و رفت و علي ماند و حوضش! من نشستم به بازنويسي مجدد، البته چهارچوب كار قبلاً بسته شده بود...
از ابتدا روي هفت اپيزود و يك داستان محوري كار كرده بوديد؟
ـ بله، ما چند ماه به اين فكر ميكرديم كه قهرمان قصهمان چه كسي بايد باشد، چون بر اساس قواعد كلاسيك فيلمنامه نويسي درام به يك قهرمان نياز داشت. من ديدم چون در اين سريال با اورژانس سر و كار دارم نميتوانم قهرمان واحد بگيرم. به همين دليل رفتم روي بحث يك پايگاه، تا پرسنل آن، قهرمانان من باشند. شروع كردم به تقسيم قصهها ميان شخصيتها و تلاش كردم نه بار آموزشي مد نظر اورژانس از بين رود و نه بار داستاني كه مد نظر شبكه بود كم شود. مجبور بودم تعادلي را ميان اينها حفظ كنم. سبك كاري من اين است كه قبل از گرفتن كار خودم پلان به پلان كار را اصولاً ميبينم، بعد جلوي دوربين ميبرم.
ولي فكر ميكنم مركز فوريتهاي پزشكي و اورژانس امروز خيلي از شما راضي باشد، چون در نمايش اين ارگان سنگ تمام گذاشتيد.
ـ بله راضي هستند. ضمن اينكه ما در حيطه كار اورژانس اثر سينمايي در تلويزيون نداشتيم و ميتواند سريال ما اولين باشد.
شما در نگارش اين كار به تخيلتان رجوع كرديد يا اينكه داستانهاي مرتبط از سوي خود مركز در زمان نگارش، در اختيارتان قرار گرفت؟
ـ اتفاقاً بخش اعظمي از اين قصهها را ما در نشستهايي كه با بازنشستههاي اين حرفه و حتي جوانان و شاغلان اورژانس داشتيم به دست آورديم، باور كن من به اندازه، 100 اپيزود از اين عزيزان خاطره جمع كردم، اما تلفيق اين خاطرات با يكديگر و دراماتيزه كردن كل آن شده فيلمنامه سريال «ستاره حيات» .
فكر ميكنم قصههاي سريال بر اساس بودجه و جيب تهيهكننده طراحي شده است؟
ـ بله همين طور است.
فكر ميكنم اتفاقات پر سر و صدا تر و اكشنتر و البته پرهزينهتر در اورژانس رخ ميدهد كه مسموميت با تن ماهي نميتواند در ميان آنها خيلي چشمگير باشد؟
ـ قبول دارم، اگر ما ميخواستيم كاري در آن حد و اندازه انجام بدهيم هم توانايياش را داشتيم و هم به لحاظ تكنيك مشكلي نداشتيم، به شرط آنكه امكاناتش در اختيارمان قرار ميگرفت. مشكل اصلي ما بودجه بود، باور كن با بودجهاي كه در اختيار ما قرار گرفت امروز يك فيلم سينمايي هم نميتوان ساخت چه برسد به يك سريال تلويزيوني با اين هزينهها و قيمت بازيگران و... راستش را بخواهي من به شدت تحت تأثير كاركنان اورژانس قرار گرفتم، تكنسينهاي اورژانس يكسري آدم عجيب و غريب هستند، انسانهايي از خود گذشته كه گويا از همه چيز بريدهاند و صرفاً به كارشان فكر ميكنند. شايد يكي از دلايل اين رفتار و سكنات در آنها برگردد به اين مسئله كه آنها در لحظاتي به داد مردم ميرسند كه دم آخر زندگيشان است يا در شرايط خاص نياز به كمك دارند و... اين اتفاقات به مرور انسانهايي از اين افراد ساخته كه به انسانهاي ويژهاي تبديل شدهاند مثل خلبانان يا ناخداهاي كشتي و... افرادي كه شايد گاهي براي حفظ جان هم نوع خودشان از جان خودشان به راحتي ميگذرند. ما هم در شرايط خاص و بسيار نامساعد اين كار را به سرمنزل مقصود رسانديم. شايد خواست خدا بود كه توان ما را بالا ببرد و در اين بوته آزمايش سربلند بيرون بيايم اگر البته سربلند بوده باشيم.
با توجه به تبحر و سوابق شما در توليد آثار مستند، به گمانم در كارگرداني اين سريال در بخشهاي حرفهاي (اورژانس) پروژه، به دكوپاژي مستند رسيديد و در بخش خانواده، ساختار نمايشي از يك ملودرام را دكوپاژ كردهايد؟
ـ بله وقتي با آقاي شهبازي (مدير تصويربرداري) نشستيم و در مورد فرم اين كار صحبت كرديم، گفتم ما بايد دو كار انجام بدهيم يكي اينكه تماشاگر بگذاريم در دل ماجرا و ديگر اينكه قصه تعريف كنيم. در آن بخشي كه ميخواهيم قصه تعريف كنيم دكوپاژمان بايد كلاسيك باشد و روايتي نرم و روان داشته باشد و در آن بخش مرتبط با حرفه اورژانس نگاهي مستند گونه داشته باشيم شما اين سبك دكوپاژ را در مأموريتها ميبينيد.
در مورد تيم بازيگريتان هم صحبت كنيد...
ـ با مشورت خانم توكلي به اين تيم دست پيدا كرديم. ايشان معتقد بودند بايد در انتخاب تيم بازيگري سنگ تمام گذاشت. من هم يك ليست نوشتم و تحويل ايشان دادم.
اين تيم بازيگري فعلي سريال همگي انتخاب اول شماست؟
ـ بله، با خصوصياتي كه من راجع به هر كاراكتر داشتم، چند بازيگر را كانديدا ميكردم. در مجموع با توجه به دستمزدها و شرايط كاري بازيگران و... به اين تيم دست پيدا كرديم. ولي روي حسين محجوب كه اولين انتخاب من بود، پافشاري داشتم و به هيچ پيشنهادي راجع به اين نقش گوش نميدادم.
چه فاكتورهايي حسين محجوب را براي شخصيت ميلاني در نظرتان مؤثر جلوه ميداد؟
ـ با توجه به سابقه همكاري قبليام با او ميدانستم براي شخصيت ميلاني بسيار عالي است.
در چه كاري با محجوب همكاري داشتيد؟
ـ تلهفيلم «راه بيپايان» كه درباره امام رضا(ع) بود و جزو آثار برگزيده شبكه اول سيما انتخاب شد. حسين محجوب از آن دست بازيگراني است كه به نظر من در سينماي ما به لحاظ اخلاقي و حرفهاي نظير ندارد. ايشان هم لطف كردند و آمدند و كنار ما قرار گرفتند. بسيار از نكات و نظراتشان بهره برديم و ديگران نيز كنار ايشان انتخاب شدند.
نكتهاي كه در سريال اپيزوديك شما مشهود است اين است كه بين نخ تسبيح ثابت سريال «ستاره حيات» و قصه روايت شده در هر اپيزود فاصله نزديكي وجود دارد؛ اتفاقي كه در اپيزود اول به شدت محسوس بود. آيا قرار است تا پايان قصههاي هر اپيزود نزديك به خانواده ميلاني شكل بگيرد؟
ـ درست ميگويند، اما شخصيت ميلاني به عنوان ساقه اصلي اين درخت و كاراكتر محوري سريال در تمام قصهها حضور دارد. رنگ اصلي در تابلوي نقاشي «ستاره حيات» او و خانوادهاش است و فكر ميكنم با يك هارموني درست تمام قصهها تا پايان پيش خواهد رفت. ما با خانواده ميلاني تا فينال همراه خواهيم بود، حتي اگر به سراغ ديگر شخصيتها از جمله سيما (كامران تفتي) يا نيما رئيسي برويم باز هم بازخواهيم گشت و...
علت چه بود كه نخواستيد اپيزودها كاملاً جدا از يكديگر و با يك قصه مستقل شكل بگيرد؟ قبول كنيد حضور مستمر خانواده ميلاني در كنار تمام قصهها با توجه به حضور خود شخصيت در طول كار ممكن است آزاردهنده باشد.
ـ حالا احساس من برعكس اين بود. چون طرحي داشتيم كه تقريباً خصوصياتي كه شما ميگوييد در آن وجود داشت و به نظرم كار را خيلي اورژانسي ميكرد. ممكن بود به كليت كار لطمه بزند و تماشاگر كار را پس بزند. من حتي پيشنهاد ساخت 13 تلهفيلم را هم دادم.
بدون شخصيتهاي مشترك؟
ـ بله، آنجا دست باز بود تا ما هم روي بحث اورژانس تمركز كنيم و هم به ملودرامهاي خانوادگي برسيم، اما در شرايط فعلي به نظرم بهترين شيوه را براي روايت برگزيديم. حالا كار كه جلو برود خواهيد ديد ما با يك شيوه نو و جديد در تدوين اين سريال تعليقهاي تدويني نيز داريم كه به كليت كار و جلوههاي بصري سريال كمك كرد.
قرار نيست سريال شما ادامه پيدا كند و سريهاي بعدياش ساخته شود؟
ـ بايد شرايط مهيا باشد. ما با يك برآورد خندهدار كار را كليد زديم، اگرچه من به سرعت كار را پيش بردم و با استوري بورد كامل هر روز سر صحنه رفتم، با اين حال به مشكل برخورديم. من سر سريالهاي تلويزيوني گاهي تا 10 دقيقه هم برداشت كردم، اما شرايط اين سريال متفاوت بود. گاهي پليس اجازه تصويربرداري نميداد، زمستان بود، هوا سرد بود و شرايط جوي نامساعد و... با اين حال ما با يك زمان منطقي سريال را به پايان رسانديم. از سوي ديگر وقتي ما سريال را شروع كرديم، دلار فلانقدر بود، زمان پايان سريال قيمت دلار 3 برابر شد، ما غذاي 4 هزار توماني به عوامل ميداديم تا پايان غذا به 8 هزار تومان رسيد و... از طرف ديگر پرداختهاي تلويزيون هم به مشكل برخورد كرد. باور كنيد تهيهكننده با چك و اعتبار شخصي خودش كار را به پايان رساند. هر چند در طول راه بارها كار تا تعطيلي پيش رفت. هنوز هم خيلي از همكاران ما در اين سريال تسويه نكردند، اميدوارم شرايط مساعد شود تا ما هم با فراغ بال كار كنيم. شما شك نكنيد اگر شرايط براي ساخت كار فراهم باشد، كاري با كيفيتي به مراتب بهتر ميتوانيم توليد كنيم.
اگر صحبتي مانده...
ـ ميخواهم از طريق «باني فيلم» به نكتهاي اشاره كنم. روي فيلمنامه «كرمان ونيز» من سرمايه گذاري زماني 2 ساله انجام دادم اما در فارابي به قدري با نامهرباني با من برخورد كردند كه نميتوانم از آن به راحتي بگذرم. آيا آنها وظيفه دارند شخصيت فيلمساز را له و لورده كنند يا از ما حمايت كنند. آيا درست است كه ما از هفت خوان بگذريم و مثل يك آدم بينام و نشان به مدير آنجا دست پيدا كنيم و گردن كج كنيم و خواستهمان را مطرح كنيم و جواب سربالا بگيريم!
من نميدانم واقعاً چه روابطي آنجا وجود دارد. از آقاي ميرعلايي و از معاونت فرهنگيشان گله دارم. جالب است كه آقاي حسيني (وزير وقت) نامه ما را پاراف كردند كه از اين كار حمايت شود، چون اثري با ارزش است اما در فارابي معلوم نيست نامه را چه كردند. درحاليكه 12 ـ13 جلسه گذاشتند و فيلمنامه را به خواست خودشان تغيير دادند و من حرفي نزدم. از سوي ديگر نميدانم طرح ما كجا درز پيدا كرده كه فيلم «خسته نباشيد» با فضايي شبيه به قصه ما ساخته شده و... ميدانم كه هر چه فرياد كنم صدايم به جايي نميرسد. به همين دليل ميروم سراغ تلهفيلم ساختن و فيلمهاي تبليغاتي ساختن...
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
گفتگو با عبدالجبار کاکایی
"عبدالجبار کاکایی" ترانه سرای تیتراژ سریال ستاره حیات میگوید: این ترانه در عین مستقل بودن، دورن مایه ی عاطفی دارد و با داستان سریال "ستاره حیات" مرتبط است.
سال پیش برای ترانه ی سریال ستاره حیات با من تماس گرفتند و خلاصه ی داستان را برایم تعریف کردند، با توجه به این نکته که موضوع سریال، امداد و فوریت های پزشکی است، ترانه ی آن باید دارای بار عاطفی، مستقل و در عین حال منطبق با موضوع سریال سروده می شد.
همچنین کاکایی در خصوص فعالیت های اخیر خود عنوان کرد: برای آلبوم جدید فریدون آسرایی و محمد اصفهانی ترانه سرایی می کند، این آلبوم ها در حال حاضر مراحل تولید را سپری می کند.
شایان ذکر است این ترانه به آهنگسازی امید کرامتی و باصدای فراهد شکوری به عنوان تیتراژ سریال ستاره حیات هر شب از شبکه سه سیما پخش می شود.
فيلمسازي كار كشندهاي است
جواد ارشاد:"ستاره حيات" با سختيهاي زيادي ساخته شد
توليد مجموعه "ستاره حيات" با مشكلاتي از جمله كمبود بودجه و همراهي نكردن برخي نهادها همراه بود.
"جواد ارشاد" كارگردان، در گفتگو با خبرنگار حوزه راديو و تلويزيون باشگاه خبرنگاران، در خصوص طرح اوليه مجموعه "ستاره حيات" گفت: طرح اوليه توسط "فريبا توكلي"، تهيه كننده اين اثر به وزارت بهداشت پيشنهاد شد كه پس از موافقت آنها با طرح اوليه، طرحهاي زيادي از سوي نويسنده و مركز فوريتهاي پزشكي ارائه شد و پس از تحويل طرح نهايي، شبكه سه سيما آن را تأييد كرد.
وي در خصوص سختي و دشواريهاي ساخت اين اثر اظهار داشت: جنس اين نوع كارها برخلاف كارهاي آپارتماني، دشواريهاي زيادي در حين توليد دارد، مهمترين مشكل در ساخت اين مجموعه نابساماني وضعيت هزينهها بود چرا كه ما مجبور بوديم با سرعت زياد، دقت و بودجه پايين كار را به سرانجام برسانيم.
وي در اين باره تصريح كرد: از جمله مشكلات در توليد اين اثر سرماي زمستان و همچنين جابهجايي گروه 60 نفره در لوكيشنهاي مختلف بود چرا كه امكان خطر براي بازيگران در صحنه زياد بود اما با آموزش كوتاهي كه بازيگران قبل از شروع فيلمبردراي ديده بودند و همچنين هشدارهاي من، خوشبختانه حادثهاي در حين تصويربرداري پيش نيامد.
وي در خصوص انتخاب بازيگران عنوان كرد: انتخاب بازيگران با يك كارشناس دقيق انجام شد اما بازيگر نقش "ميلاني" از همان ابتداي طرح اوليه "حسين محجوب" بود.
"ارشاد در خصوص بازخورد اين سريال در ميان مردم اظهار داشت: تصورم بر اين است كه مردم با اين سريال خوب ارتباط برقرار كردند زيرا سريال فضاي آموزشي و درام دارد موردپسند ذائقه مردم است زيرا سريال مشكلات خود آنها را مطرح و بنابراين مخاطب يك تجربه نو و از جنس خود را مشاهده ميكند.
وي بيان كرد: كار با گروه بسيار خوب بود و همه زحمت زيادي كشيدند هر چند بداخلاقيهايي هم وجود داشت اما بايد مدير تصويربرداري، تدوين گر بسيار خوب گروه، كار به خوبي پيش رفت.
"ارشاد" ادامه داد: "حسين محجوب" بسيار فرد سختگيري است و قبل از اينكه جلوي دوربين برود درباره ديالوگهايش ساعتها با يكديگر به بحث ميپرداختيم و در واقع يك هماهنگي خوبي ميان عوامل اصلي وجود داشت.
"ارشاد" اظهار داشت: من مويي در عرصه فيلمسازي سفيد كردم و بيشتر از تلويزيون خود را كارگردان سينما ميدانم اما احساس ميكنم در اين دوره و زمانه ما نسل جوان فرهيخته و تشنه مطلب زياد داريم و براي برآورده كردن نيازهايشان و همچنين دوري آنها از رفتن به سمت ماهوارهها بايد برنامههاي متنوعي در اختيارشان قرار دهيم.
وي افزود: ما توانايي پخش فيلمها و سريالهاي خوب و متنوعي داريم هر چند اقتصاد سينما و تلويزيون ما ضعيف است ولي همين سريال "ستاره حيات" با نصف هزينهي يك فيلمسينمايي ساخته شده است.
وي در ادامه تصريح كرد: هنگام ساخت اين سريال از سوي بيمارستان تحت فشار بوديم بايد اين فرهنگ در كشور ما جا بيفتد و از كارگردانان و سينماگران حمايت شود ساخت يك اثر همكاري از سمت نهادهاي مختلف را ميطلبد.
اين كارگردان خاطر نشان كرد: در راه ساخت يك اثر مشكلات زيادي وجود دارد و اگر عشق و انگيزه ما سينماگران براي خدمت نباشد اين حرفه، كار كشندهاي است و صدمات زيادي به ما وارد ميكند به همين دليل اكثر بچههاي سينما در سني كه بايد بازده خوبي داشته باشند دچار مشكل ميشوند.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]