-
موهای چو آبشارت رو پریشان نکن
با دل آدمهای این شهر بازی نکن
در شهری که چشمها به مانکن ها هست
پرواز پرستوها را تو اینجا آرزو نکن
با کج کردن قدمی از راه درست آنها
پج پج آدمها به سمتت ، بشنو ولی گوش نکن
شکست بدرقه چشمانی را خواهی نگاشت
هیچ وقت پرچم انسانیت خود را فدا نکن
از انسان انسان و از گرگ گرگ زاده می شود
بی خود در میان آنها به اسم انسان را جستجو نکن
نگاهت را از آمیان این شهر بدزد کودکم
با چشمهای معصومانه آنها را شکنجه نکن
در این شهر صداقت آرزویی شده برای هر فردی
مثل بقیه آدمها به دروغ خودت تکیه نکن
هر بی سرو پایی ادعای عشقی برایت دارد
خود را درگیر عشق و عاشقی آنها نکن
عشق پاک مثل لبخند کودکیست در آغوشت
به غیر از این آنرا جای دیگر جستجو نکن
-
پسرم بايد بدانی كه همه مردم عادل و همه آن ها صادق نيستند...
به پرندگان در حال پرواز در دل آسمان دقيق شو...
به گل های درون باغچه و به زنبورها كه در هوا پرواز مي كنند دقيق شو...
به عقايدت ايمان داشته باش حتی اگر همه بر خلاف تو حرف بزنند...!
در اوج اندوه تبسم كن...
از اشك ريختن خجالت نكش...
به مردم اعتقاد داشته باش...
برای فكر و شعورت مبلغی تعيين كن ، اما قيمت گذاری برای دل بی معناست...!
شجاع باش ...
-
فرزندم همواره به ندای قلبت گوش کن که بهترین قاضی در مسائلیست که شک داری
فرزندم سعی کن با این مسئله که آدمها همیشه آنگونه که ما میخواهیم نیستند اخت بگیری
فرزندم محکم باش نگذار ناملایمات روزگار عزم و اراده ات در امور را خدشه دار کند
فرزندم بدان وقتی کار اداری داشتی باید اعصابت را در حد فولاد سخت و بالا ببری تا بتوانی تحمل کنی
فرزندم قول بده هرگاه به جایگاهی دست یافتی فراموش نکنی روزی خودت یکی مثل بقیه بودی
فرزندم یادت نرود دیگران همانقدر که تو در وقته گرفتاری درمانده و تنهایی میتوانند تنها باشند پس تا میتوانی کمک باش برای گرفتاران
فرزندم اگر دیگران به تو بد کردند سعی کن انتقام جو نباشی و تنها خدا را شاهد و ناظر بگیر و دلت را چرکین نکن
فرزندم هرچیزی دراین دنیا بهایی دارد، نکند معامله گر خوبی نباشی!شرافتت را به بهای پول و مقام هرگز بر باد مده
فرزندم هرگاه ایمان یافتی به معنای واقعی عاشقی، بدان عشق تنها چیزیست که ارزشش را دارد
-
فرزندم هرچه که سنت بالاتر میرود، افکارت بازتر،نگاهت دورتر، دغدغه هایت بیشتر، غصه هایت سنگین تر و دلخوشی هایت کمرنگ تر خواهد شد آنوقت مرا بیاد بیاور ...
-
کودکـــم:
بدان زندگـــی پلیست به سوی فردا...
بر روی این پل که گام برمی داری، مراقب باش که هر آن در حال فرو ریختن است و تو به تنهایی باید از پس حوادث بر آیی.
ممکن است در آن لحظه های سخت مرا نیابی، ولی بدان حتی اگر در کنارت مرا نیافتی، هیچ گاه روبرویت قرار نخواهم گرفت.
من همواره لب به دعا می گشایم تنها برای سعادتت و تو همیشه در آغوش ما جای داری.
-
... پســـرم...
مامانت برای تو حرف هایی داره
حرف هایی که به درد روزهای عاشقیت میخوره...
عزیزدلم!
یک وقتهایی زن ِ رابطه بی حوصله و اخموست. روزهایی میرسه که بهونه میگیره.
زن ها موجودات عجیبی هستند پسرم...
موجوداتی که میتونی با محبتت آرومشون کنی و یا با بی توجهیت از پا درشون بیاری...
باید برای اینجور وقتها آماده باشی. بلد باشی. باید یاد بگیری
که نازش را بکشی...
همیشه نیازی نیست دنبال دلیل و چرا باشی تا بخوای راه حل نشونش بدی....
گاهی فقط باید بشنویش. بذاری توی بغلت گریه کنه و بعد فقط دستش را بگیری و ببریش بیرون پیاده روی
و بهش بگی که چقدر براش ارزش قائلی!
یاد بگیر که با مردونگیت غصه هاشو آب کنی
عاشقانه صداش کن، حتی اگه واقعا خسته ای!!!!
پسرم!!!! این روزها که مینویسم هنوز دخترکی هستم پر از آرزو ،
دخترکی که روزی زن میشود . . .
-
پسرم ...
قوی باش اما مهربان
صدایت پر جذبه باشد اما نه بلند
باید گلیم خودت را از آب بکشی بیرون
و مهم تر اینکه باید تکیه گاه باشی
تکیه گاه بودن سخت ترین قسمت مردانگیست
عزیز دل مادر
بزرگ شدن ، جدیست مثل همین بازیهای بچگی ات....
پسرم
تو جان منی
جان مادر
-
فرزندم...
جمع حقایق متضاد باش !
مغرور و مهربان
قدرتمند و فروتن
فانتزی و منطقی
یکرنگ و چند بعدی
بکوش عظمت در نگاه تو باشد !
باشکوه بنگر، به هر چیز بّعد بده، کاراکتر بساز، شکوه و زندگی و عشق و امید ببخش و بگذار، قهرمان دنیای خودش باشد،
و قهرمان دنیای خودت باش... "قهرمان" دنیای "خودت"
با تشکر مهران...
-
فرشته ی بی بالم
بخند
شعر بخوان
دستان کوچکت را دور انگشتان زنانه ام حلقه کن
و دلم را آن جا بــبر
که هیچ کسی خوابش را ندیده
من مـــادر توام
هر شب
روی زخم هات اشک
روی زخم هام نمک می پاشم
و عروسک های کمر باریک اتاقت را بغل می کنم
آرام کودکم ...
قول می دهم
موهایت را از خدا پس بگیرم ....
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
-
دخترم
روز تولدت
هر چه پول داشتم خرج کاشتن درخت کردم
دلم می خواست با آمدنت حال این شهر خوب شود
نفسی تازه کند
جایشان را نپرس نه
نمی گویم
این ندانستن ِ زیبا
این راز ِ قشنگ
پیش ِ بابا می ماند
دوست دارم سال ها بعد
به هر درخت که رسیدی
فکر کنی برای تو سبز شده
برای تو شکوفه داده
و برای تو سایه انداخته است