با عجله کلید را چرخاندم
خیال میکردم هنوز هستی
آن جا روی میز من
چراغت خاموش بود
میخواستم ناز کنم
بخندم
دیر رسیدم
لپتاپ را خاموش میکنم
شب به خیر
فانوس دریایی من
سارا محمدی اردهالی
Printable View
با عجله کلید را چرخاندم
خیال میکردم هنوز هستی
آن جا روی میز من
چراغت خاموش بود
میخواستم ناز کنم
بخندم
دیر رسیدم
لپتاپ را خاموش میکنم
شب به خیر
فانوس دریایی من
سارا محمدی اردهالی
صدای پیانو می آمد
خیال می کردم عاشقم
پیانو قطع می شد
می گفتم فریب خورده ام
پیــانو ِ لعنتـــــــــی
سنگیــن تر از آن بود که جـا به جـایش کنـــم
دوستانی که
روحشان خبر ندارد
از این همه رخت کثیف
در دلت
آدم های غریبه
رد می شوند
لبخند میزنند...
وسط فیلمی سیاه و سفید
دستم را گرفته بودم روی قلبم
فیلمی صامت
صفحه سیاه شد:
_ زن نمیخواهد بمیرد _
دوربین آمد نزدیک
با تیتراژ پایانی
کلی حرف داشتم
اما فیلم خیلی قدیمی بود