-
نترس!رمان همین جوری میشه!نمی تونی تا آخرش تصمیم درستی بگیری بهت توصیه می کنم فقط بنویسی....هر چی به ذهنت زد بنویس فوقش بعداً پاره می کنی اما تا ننویسی داستان ساخته نمی شه می گند آگاتا کریستی
می گفت خود منم نمی دونم قاتل داستانهام کی اند!وقتی به اون موقعیت که نمی دونی رسیدی می بینی حالا
می دونی قراره چی بشه!اینه که به نویسنده هیجان می ده!چون در طول نوشتن کم کم شخصیتهاتو خوهی
شناخت.در مورد هفت سال باید بگم من اونوقتها بچه بودم و چون قرار بود داستانم خارجی باشه باید اطلاعات کافی جمع می کردم غیر از اینها شرایط خانواده گی ا م هم سخت بود برای همون طول کشید
-
سلام
من همین داستانی که می خواستم زیاد طول نکشه و داستان کوتاه باشه داره طولانی می شه خدا بخیر کنه رمان نوشتنم رو!!!!!!!!
فعلا کاملا وقت من صرف فکر کردن به این داستانم داره میشه به مشاوره مدرسمون می گفتم که موضوع از چه قرار هست گفت می تونی فیلمنامه ایش کنی!!!!!!!!
پیدا کردم که شخصیت اول داستانم چرا حالش خوب نیست در اصل می خوام طوری بنویسم که خودم حالم خوب نیست و می خوام بدون که حقیقت چیست؟؟؟؟ این مفهوم این داستانی که دارم می نویسم هست اگه بخوام رمان بنویسم شاید همین داستان رو کمی بیشتر روش فکر کنم و رمانش کنم ولی معلوم نیست.
می خوام اسم داستان رو هم یه همچین چیزی بزارم:
برای افراد زیر سن بلوغ فکری ورود ممنوع
چون شخصیت باران یک دفتر داره به همین نام و همین طور خودم هم این دفتر رو دارم و کسی که داره داستان رو تعریف می کنه می خواد این دفتره رو پیدا کنه و زمانی این دفتر پیدا میکنه که به بلوغ فکری رسیده و در اون دفتر فقط نوشته شده که:
حقیقت چیست؟
و این آخرین صفحه داستان من هست.
حالا دیگه باید داستان رو شکل کلیش رو بنویسم و بعد ویرایشش کنم ولی من می دونم که اگه همین طوری پیش برم باید رشته ریاضی فیزیک رو ول کنم و برم انسانی بخونم!!!!!!!!!!!
خیلی ممنون
خدانگهدار
-
سلام
من دارم می نویسم اما خوب نمی تونم فضا سازی کنم لطفا کمکم کنید
خدانگهدار
-
سلام
من نمی تونم خوب فضا سازی کنم لطفا کمکم کنید
به نظرتون چه کار کنم؟
خدانگهدار
-
سلام باتلاق جان!
به كجا رسيد اين رمانت؟ ما منتظريمها...!خلاصه اين كه برادرانه هر كمكي خواستي ما در خدمتيم...هرچند كه بازم بهت پيشنهاد ميكنم از نظرات وسترن كمك بگيري كه خيلي كارسازه....
-
سلام
من توی فضا سازی مشکل دارم کمکم کنید
بای
-
خب آخه مشكلت چيه....فضات چيه....؟!
-
سلام
من می دونم می خوام چه بلاهایی سر باران (نقش اول داستان) بیارم اما وقتی می نویسم به نظر خودم خوب خواننده داخل اون محیط قرار نمی گیره
کتابی چیزی نیست در این باره ؟؟؟؟؟
باران داره دنبال حقیقت می گرده ...
یه مسکل دیگه هم دارم خوب نمی تونم از یه اتفاق وارد یه اتفاق دیگش کنم
خدانگهدار
-
اگه فضاي باران....بيشتر درگيري ذهنيه اونه و داره يه هدفي رو دنبال ميكنه....بهت پيشنهاد ميكنم حتماً كتاب « كافكا در كرانه» رو بخون.....
البتّه بذار راحتت كنم....اگه موضوع كتابت اين جوري هم نيست بازم اين كتاب رو بخون....مال هاروكي موراكامي هستش.....واقعاً فوق العاده است.....
در مورد داستان تو هم راستش تنها چيزي كه الان به ذهنم ميرسه اينه كه وقتي ميخواي باران رو وارد يه ماجراي ديگه بكني.....رفلكس خودت يا كسي كه شبيه باران هست رو تو دنياي واقعي بسنج.....مخصوصاً خودتو......بذار باران همون كاري رو بكنه كه تو هم ميكردي....بدنو هيچ تكلّف و پيچيدگي بي جهت....
-
سلام
ممنون اگر درس ها اجازه بدهن حتما می خونم
من در واقع دارم افکار خودم رو در قالب باران بیان می کنم
یا علی
خدانگهدار