گرگهای به یادماندنی انیمیشن
به بهانهی روز جهانی گرگ (که اگه باشه هم اصلاً نمیدونم کِی هست) مروری کنیم بر معروفترین گرگهای دنیای انیمیشن و جایگاه تثبیت شدهای که در داستانهاش داشتند. یعنی از «سپید دندان» که بیشتر در دنیای کتاب به جایگاهی رسید بگذریم، این گرگها یا ضدقهرمانهایی ناموفق بودند یا بدون هیچ بدلی نقش شکارچی همیشه مغلوب آش و لاش رو داشتند.
تیز دندون / گوش مروارید (Maple Town)
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
زیر شنل آبی رنگش چند تا چاقو و یه شمشیر به کمرش بسته بود، کلاهش سقف نداشت و پاچهی شلوارش هم پاره بود. خب پلیس دهکده که یه سگ نژاد Bulldog بود همیشه پاچهی تیزدندون رو میگرفت، شاید چون غذایی با تزئین مروارید حی و حاضر جلوی چشماش رژه میرفت. هرچند شاید آخرش در مورد تیز دندون بگن که یه گرگ گیاهخوار شده بود اما کسی چه میدونست چقدر احساساتی و نازکدل بود مثل وقتی که گوشمروارید زخمی رو در راه کوهستان کول کرد یا برای شرکت در مراسم جشن دهکده لباس رسمی اما داغون میپوشید و... تیز دندون یه گرگ جنگلی شلختهی مردمدوستِ تنها بود!
شیپورچی / پسر شجاع (Don Chuck Monogatari)
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اصلاً توی اون دهکدهی بی اسم و نشون کلاغ چه نقشی داشت که یه گرگ با شیپور نقش خبررسانی رو ایفا میکرد، نمی دونم شاید هم نماد یه رسانهی گرگ بود. دهکده نه تیم ورزشی خاصی داشت و نه دیدبان جنگی نیاز داشت اما یه گرگ با شیپورش رئیس گروهی بود که همیشه سر و صدا میکرد و بر ضد پسر شجاع نقشه میریخت تا خودش به جایگاه بالاتری برسه. جز اینکه تقریباً هیچ وقت موفق نبود، لباس شیپورچی هم موجب سوالات بسیاری در اذهان بود.
Volk / گرگ بلا و خرگوش ناقلا (!Nu, Pogodi)
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
یه گرگ آوارهی بدبخت که برای گرفتن خرگوش سرخوش روسی از احمقانهترین راهها افتضاحترین ناکامیها رو تجربه میکرد. نبود امکانات و نداشتن ضریب هوشی بالا از دلایل شکستهای همیشگیش بود. به همون راحتی که دستش به طعمه میرسید از دستش میداد و کله پا میشد. حتی وقتی آوازخوان برمیگشت و از در دوستی و بازیکنان باز هم به جنون و شکست میرسید.
کایوت / میگ میگ (Wile E. Coyote and Road Runner)
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
این یکی شاید تقصیری هم نداشت، وسط یه بیابون بیآب و علف، تنها وعدهی غذایی موجود یه پرندهی دوندهی لامصب با سرعت جت بود. کایوت به عنوان خلاقترین گرگ دنیا در طراحی نقشههای مختلف برای به دام انداختن «میگ میگ» از معروفترین مخترعین هم بیشتر شکست خورد چون طبق قانون نانوشتهی خالقش همیشه شرایط بر ضدش بود و هیچ وقت کمترین شانسی برای رسیدن به موفقیت نداشت مگر سالها بعد اون هم به صورت افتخاری، وقتی که به همت طرفدارانش به حوض وصال رسید! شاید بهتر بود با اولین ماشینی که از روش رد شد از این کویر فرار میکرد اما واقعاً برای یه گرگ افت داشت!
گرگ دمبریده(نماهنگ)
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بقیهی همنوعانش اگر چیزی نصیبشون نمیشد حداقل چیزی از دست نمیدادند، اما بدبختترین گرگ دنیای کارتونی همون بار اول دُمش کنده شد و دیگه ادامه نداد. یعنی با این زمینه از کمدی سیاه اگر همچنان دمش در امتداد بدنش میبود حداقل باید نصف گله رو خفه میکرد تا هِر و هِر بهش نخندن! اینجا که توبهی گرگ مرگه، یعنی توبه نکردن گرگ هم عاقبتش اینه؟ بقیهی گرگها برای همین با کثرت طعمه روبرو نبودن؟ اصلاً ایجاد فلسفهی کندن راحت دم برای انتشار پیام اخلاقی لازم بود؟! نمیشد گرگ بیریخت بدشانس در اقلیم بهتر با طعمهی کمتر به دنیا میاومد تا مثل قبلیها در برابر بلایای غیرطبیعی ایزوله میشد؟ به هر حال گفته شده در جای دیگر پسری به اسم کریستوفر رابین به کمک خرسی به اسم وینی د پو دُم یک الاغ رو به وسیلهی یک میخ دوباره وصل کرده پس نباید زیاد ناامید شد.
+ مربوط به نماهنگ قدیمی پخش شده از تلوزیون، ببینید:
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
یــا
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تیتراژ:
گرگه اومد تو گله
هی دمشو تکون داد
دندوناشو نشون داد
داد کشید و هوار کرد
چوپون ما فرار کرد
یه بز پرید اینجا یه بز پرید اونجا
گرگه به دنبال بزها تو صحرا
یکدفعه افتاد و دمش کنده شد
گله پر از خنده شد!