به عدد مفسرین در دنیا ( شاید به عدد آدم ها ) تفسیر های متفاوت هست از این دست متون. چرا؟ چون کلام استعاری که در لفافه هم گفته شده باشه رو میشه به هزار معنی رسوند. مهم نگاه مفسره. متلکی به سلطان وقت، اشاره ای به نحوه به وجود اومدن انسان، وصف جزییات یار، وصف لحظه سرخوشی و ... .نقل قول:
خوب فرض کن این شعر ها رو جلو شما گذاشتن چی ازش برداشت می کنی
تفسیرت چیه ؟
مثال بارزش رو خود شما آوردید:
مشابه مورد بالا بسیار هست.نقل قول:
به عقیده ی مثنوی شناس بزرگ علامه جعفری دلالت بر انرژی و انفجار اتمی دارد
علاقمندان و معتقدین، در کلیه متون مقدس و محبوب ( مذهبی، ادبی، افسانه و غیره ) اشارات زیادی به دستاورد های دانش بشری (حتی مواردی که بعدا به غلط بودنش پی برده شده ) میبینن. همیشه بعد از اینکه نکته توسط دانشمندان و محققین کشف میشه این عده هم اون مطلب رو در متونشون کشف میکنن.
اما هرگز این اتفاق برعکس نمی افته. موردی نداریم که علاقمندان به کتب ادیبان و شعرا و ... یک نکته علمی رو با استفاده از مطالب اون کتاب کشف کنن و به جهان علم عرضه کنن.
سیاه چاله یهو بیرون نزده از اطاق عطاری یه دانشمند. مطرح کردن مبحث سیاه چال فضایی احتیاج به پشتوانه فیزیک نظری قوی، آشنایی کامل با مبحث گرانش، آشنایی کامل با نظریه نسبیت خاص، آشنایی کامل با فیزیک نور و آشنایی کامل با فیزیک ذرات داره. مولوی این مجموعه دانش رو چطور به دست آورده؟ و کجا اون رو ارائه کرده؟ خارج از استعاره و بازی واژگان. تا خواننده بدون شک متوجه بشه که بله شاعر مشخصا داره درباره سیاه چاله حرف میزنه و یهو موضوع رو به روایت رخداد های دیشب شاعر اشتباه نگیره.نقل قول:
اما اگررو ابیات فکر کنی به چه نتاجی میرسی؟
و باز هم :
حتی اگر در متون قدیمی به نکته ای برسیم، این به مفهوم و ارزش کشف نخواهد بود.
به عنوان مثال:
گالیله در جریان رصد و ثبت حرکت اقمار گالیله ای سیاره مشتری ستاره های پر نور میدان دید رو هم ثبت میکرد. در جریان مطالعات جدید مشخص شده که به احتمال بسیار بالا یکی از ستاره گانی که گالیله ثبتش کرده سیاره نپتونه.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اما هیچ کس گالیله رو کاشف سیاره نپتون قلمداد نمیکنه.
همین اقمار گالیله ای هم که گالیله به عنوان کاشفش شناخنه شده رو عملا منجمی دیگر (اسمش رو نیافتم) کشف و مشخصا نام گذاری میکنه. اما اون رو ارائه نمیده. این گالیله است که وجود 4 جرم جدید رو بر خلاف معتقدات کلیسا (برداشت کلیسا از کتاب مقدس) معرفی میکنه.
آریستارخوس یونانی (قرن 3 قبل از میلاد) اولین بار نظریه خورشید مرکزی رو ارائه داد. و همون طور که همه میدونیم کپرنیک ارائه دهنده این نظریه قلمداد میشه.
اون کسی که با ارائه دستاوردش تغییری در دید بشر ایجاد کرده.