-
مندليف
ديميتري اوانوويچ مندليف زير و رو كننده علم شيمي و فرزند يكي از مديران مدرسه محلي در 7 فوريه 1834 در شهر توبولسك واقع در روسيه متولد شد وي در سال 1869 دكتر علوم و استاد شيمي دانشگاه شد و در همين سال ازدواج كرد در اين هنگام فقط 63 عنصر از نظر شيمي دانها شناخته شده بود مندليف در اين فكر بود كه خواص فيزيكي و شيميايي عناصر تابعي از جرم اتمي آنهاست. بدون قانون تناوبي نه پيش بيني خواص عناصر ناشناخته ميسر بود و نه به فقدان يا غيبت برخي از عناصر مي شد پي برد.
كشف عناصر منوط به مشاهده و بررسي بود بنابراين تنها ياري بخت، مداومت و يا پيش داوري منجر به كشف عناصر جديد مي شد قانون تناوبي راه جديدي در اين زمينه گشود منظور مندليف از اين جمله ها آن بود كه در سير تاريخي شيميايي، زمان حدس زدن وجود عناصر و پيشگويي خواص مهمشان فرا رسيده است. جدول تناوبي پايه اي براي اين كار شد حتي ساخت اين جدول نشان مي داد كه در چه جاهايي مكان خالي باقي مي ماند كه بايد بعداٌ اشغال شود. با آگاهي از خواص عناصر موجود در جوار اين مكانهاي خالي مي شد خواص مهم عناصر ناشناس را تخمين زد و چند مشخصه مقداري آنها را(جرمهاي اتمي، چگالي، )نقطه ذوب ، و نقطه جوش و مانند آنها را) به كمك نتيجه گيري هاي منطقي و چند محاسبه رياضي ساده، تعيين كرد.
اين مطالب نياز به تبحر كافي در شيمي داشت مندليف از اين تبحر برخوردار بود كه با تركيب آن با تلاش علمي و اعتقاد به قانون تناوبي توانست پيشگوهاي درخشاني در باره وجود و خواص چندين عنصر جديد را ارائه دهد بنابراين مطابق با اين فكر جدولي درست كرد و 63 عنصر شناخته شده را به ترتيب جرم اتميشان در جدول قرار داد تعداد عناصر در سطرهاي جدول يكي نبود مثلاٌ سطر پنجم 32 عنصر داشت در حالي كه سطر ششم فقط شامل 6 عنصر بود ولي عناصري كه خواص آنها شبيه هم بود در اين جدول نزديك هم قرار داشتند و بدين علت مقداري از خانه هاي خالي متعلق به عناصري است كه تاكنون شاخته نشده وي اين نتيجه را در سال 1869 به جامعه شيمي روسيه تقديم كرد جدول مندليف كه پيش بيني وجود 92 عنصر را مي نمود جز لوتر مايز كه يك سال بعد از مندليف جدولي مشابه با جدول مندليف انتشار داده بود طرفداري نداشت پيش بيني هاي عجيب مندليف زمان درازي به صورت مثلهاي موجود در همه كتابهاي شيمي در آمده بود و كمتر كتاب شيمي وجود دارد كه در آن از اكاآلومينيوم و اكابود و اكاسيليسيم ياد نشده باشد كه بعدها پس از كشف به نامهاي گاليوم، سكانديوم و ژرمانيوم ناميده شدند در يمان سه عنصري كه مندليف پيش بيني كرده بود اكاسيليسيوم بعد از سايرين كشف شد(1887) و كشف آن بيش از كشف دو عنصر ديگر مرهون ياري بخت و تصادف مساعد بود.
در واقع كشف گاليوم توسط بوابودران (1875) مستقيماٌ توسط روشهاي طيف سنجي اش بود و جداكردن سكانديوم توسط نيلسون و كلو(1879) مربوط به بررسي دقيق خاكهاي نادر بود كه در آن زمان اوج گرفته بود اندك اندك همه پيشگوييهاي مندليف تحقق يافتند آخرين تائيد در مورد وزن محصوص سكانديوم فلزي بود در سال 1937 فيشر شيميدان آلماني موق به تهيه سكانديوم با درجه خلوص 98% شد وزن مخصوص آن 3 گرم بر سانتي متر مكعب بود اين دقيقاٌ مان رقمي است كه مندليف پيش بيني كرده بود در پاييز سال 1879 انگلس كتاب جامعي به دست آورد كه نويسندگانش روسكو و شورلمر بودند در آن كتاب براي نخستين بار به پيشگويي آلومينيوم توسط مندليف وكشفش تحت تاثير نام گاليوم اشاره شده بود در مقاله اي كه بعدها انگلس در كتابي هم نقل كرده است، اشاره به مطلب آن كتاب شيمي شده است و نتيجه گرفته است كه: ندليف يا به كار بردن ناخودآگاه قانون تبديل كميت به كيفيت هگل، واقيعت علمي را تحقق بخشيد كه از نظر تهور فقط قابل قياس با كار لوريه در محاسبه مدار سياره ناشناخته نپتون بوده است.
علاوه بر اين با اكتشاف آرگون در سال 1894 و هليوم و اينكه رامزي نظريه جدول مندليف وجود نئون و كريپتون و گزنون را پيش بيني نمود جدول مندليف شهرت عجيب و فوق العاده اي كسب نمود. در يان سالها بود كه تمامي آكادمي هاي كشورهاي جهان(غير از مملكت خويش) او را به عضويت دعوت نمودند زيرا مندليف دو دوم فوريه 1907 در 73 سالگي در گذشت به طوري كه مي دانيم از هنگامي كه جدول مندليف بوجود آمد خانه هاي خالي آن يكي پس از ديگري با كشف عناصر پر مي شد و آخرين خانه خالي جدول در سال 1938 با كشف(آكتينوم)در پاريس پر شد.
-
الساندرو ولتا
الساندرو ولتا
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تولد : 18 فوريه 1745 كمو ايتاليا
فوت 1827 كمو ايتاليا
زندگينامه
كسي كه ناپلئون بناپارت به افتخارش سكه طلا ضرب مي كند. امپراتور اتريش وي را به سمت رئيس دانشكده منصوب مي كند و مردم كشورش او را به مقام سناتوري برمي گزينند. همشهري هايش مجسمه او را در شهر كمو نصب مي كنند و بزرگان جهان علم نيز به اتفاق آرا واحد نيروي محركه را به يادبود نامش ((ولت)) مي گذارند- ولتا است.
ولتا فيزيكدان بزرگ ايتاليايي و اولين كسي كه مولد جريان الكتريسيته را اختراع كرد در خانواده فقيري در كموي ايتاليا به دنيا آمد. در مدرسه شهرش به تحصيل پرداخت تا آن كه در شانزده سالگي پدرش مرد و عمويش متكفل مخارجش شد و سبب ادامه تحصيلش گرديد. پس از فراغت از تحصيل رسمي با شغل معلمي در يكي از مدارس كمو به تدريس پرداخت وليكن لحظه اي از تحقيق دست برنداشت تا آنكه به سال 1769 به همه اطلاعاتي كه تا آن زمان درباره الكتريسيته وجود داشت دست يافت و اولين اثر علمي خود را در اين زمينه منتشر كرد. او پس از چهار سال كه در كمو تدريس كرد به استادي فيزيك دانشگاه پاويا منصوب شد. (1779) و به سال 1819 پس از بازنشسته شدن به زادگاه خود بازگشت و سرانجام در سال 1827 همانجا بدرود زندگي گفت.
از آثار علمي او
1 - اختراع الكتروفور - دستگاهي براي توليد الكتريسيته ساكن
2 - مطالعه خازنها و كشف قوانين آن ها
3 - تكميل الكتروسكوپ
4 - اختراع پيل - مهمترين كار ولتا اختراع اولين مولد شيميايي جريان الكتريكي موسوم به پيل است.
او با الهام از آزمايشهايي كه گالواني بر روي الكتريسيته ساكن كرده بود موفق به اختراع اين پيل شد. گالواني تصور مي كرد كه عضلات حيوانات مولد الكتريسيته هستند در صورتي كه ولتا با استفاده از دو فلز متفاوت مس و روي و محلول اسيد سولفوريك جريان الكتريكي را توليد كرد. اولين پيلي كه ساخت قرصهايي از مس و روي بود كه بين آن ها قرصهايي از نمد آغشته به اسيد سولفوريك موجود بود. ولتا اين پيل را سلول الكتريكي ناميد.
-
كاونديش
كاونديش
Henry Cavendish 1731-1810
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
كاونديش فيزيكدان و شيميدان انگليسي در شهر نيس فرانسه به دنيا آمد زيرا مادرش كه از بيماري رنج مي برد به مناطق خوش آب و هواي آنجا آمده بود. او در انگلستان به تحصيل پرداخت.
كاونديش تنها به پژوهش هاي علمي عشق مي ورزيد و مدت شصت سال در آزمايشگاه خود مشغول به كار و كوشش بود.
نتيجه اين مدت تلاش او بسيار ارجمند و گرانبهاست. او كسي است كه مشخص كرد كه از سوختن هيدروژن آب توليد مي شود و آب ماده اي مركب است. مهمترين كار كاونديش محاسبه جرم زمين است و بزرگداني قدرداني از او تاسيس آزمايشگاهي است كه در لندن به احترام او نامگذاري شده است.
از ديگر آثار علمي كاونديش مي توان به اندازه گيري وزن حجمي اتم ها اشاره كرد. او همچنين نشان داد كه هيدروژن سبكترين گازها است. همچنين چگالي متوسط زمين را برابر 5/5 گرم بر سانتي متر مكعب به دست آورد.
-
جورج جان تامسون
جورج جان تامسون در 18 دسامبر 1856در شهر منچستر انگلستان متولد شد. پدرش به جمعآوری کتابها علاقه داشت، ولی تامسون علاقه خود را متوجه معلمی کرد، به طوریکه هشت نفر از شاگردانش برنده جایزه علمی نوبل شدند.
او که در نزدیکی منچستر به دنیا آمده بود، در سن 14 سالگی به کالج اونس که امروز دانشگاه ویکتوریا نامیده میشود راه یافت. جوزف در کالج از کمک هزینه تحصیلی استفاده میکرد و شاید اگر این کمک هزینه نبود، جوزف بعد از فوت پدرش، نمیتوانست ادامه تحصیل دهد. ایشان در سال 1940در انگلستان درگذشت.
سیر علمی تامسون
تامسون در نوزده سالگی فارغ التحصیل رشته مهندسی شد و در امتحان دانشگاه کمبریج شرکت کرد و رتبه دوم را کسب کرد و در این دانشگاه نیز با استفاده از کمک هزینه تحصیلی به تحصیل پرداخت و در رشته فیزیک فارغ التحصیل گردید. او پس از فراغت از تحصیل رسمی، به استخدام کالج ترینیتی همین دانشگاه کمبریج درآمد و در آزمایشگاه کاوندیش به تحقیق پرداخت.
در سال 1884 لردرایلی که رئیس آزمایشگاه بود، استعفا کرد و تامسون که فقط 28 سال داشت، به ریاست آزمایشگاه انتخاب شد. گرچه کمی سن او مخالفت بسیاری از استادان را برانگیخت، و لیکن نبوغ تامسون و حسن مدیریت او سبب شد که مدت 34 سال این آزمایشگاه را با سطح بالای تحقیق علمی جهان اداره کند. او نه تنها مدیر این آزمایشگاه تحقیقاتی بود، بلکه خود نیز در شمار محققین ممتاز این مرکز بود.
آثار علمی تامسون
در سال 1897 تامسون بهنام "پدر الکترون" شهرت یافت. او که بر روی پرتوی کاتدی مطالعه میکرد، با مشاهده انحراف این اشعه در میدانهای مغناطیسی و الکتریکی معتقد شد که این اشعه، جریانی از ذرات باردار الکتریکی منفی هستند.
تامسون جرم نسبی هر ذره را بدست آورد و مشخص کرد که جرم هر الکترون تقریباً 2000 برابر کمتر از جرم اتم هیدروژن است.
به تشویق تامسون ، ویلسون ، یکی از شاگردانش ، «اتاق ابری» را ساخت و با آن برای تعیین و تشخیص ذرات اتمی استفاده کرد. از جمله ویلسون توانست جرم و مقدار بار الکترون را اندازهگیری کند.
سرانجام تامسون
تامسون پس از 37 سال مدیریت آزمایشگاه کاوندیش ، استعفا کرد و شاگردش ارنست رادرفورد به ریاست آزمایشگاه انتخاب شد. تامسون در آخر عمر ، روحیهای پرنشاط داشت. موفقیت خود و پسر و شاگردانش ، سهم عمدهای در نشاط او داشتند.
او در سال 1906 برنده جایزه نوبل شد. این جایزه را به خاطر تحقیقات علمی و نظری که بر روی هدایت الکتریکی گازها کرده بود، دریافت کرد. پسرش جرج پاجت تامسون (متولد 1892) نیز برنده جایزه نوبل سال 1937 شد. این جایزه به خاطر کشف پدیده تفرق الکترون در کریستالها به او اعطا گردید.
کلام آخر
"اتم ، یک گویچهای است به قطر 8-10 سانتیمتر که به طور همگون دارای بار مثبت بوده و در درون آن الکترونهای منفی شناورند که ابعاد آنها حدود 13-10 سانتیمتر میباشد."
(جی، جی تامسون)
-
آمدئو آووگادرو
آمدئو آووگادروamedo avogadro
(1856-ژوئن 1776)
آمدئو در شهر تورین ایتالیا به دنیا آمد . پدرش قاضی مشهوری بود که علاقه داشت پسرش روزی حرفه قضاوت را دنبال کند . او شاگردی نابغه بود که در 16 سالگی لیسانس و در 20 سالگی مدرک دکتری حرفه ای حقوق رابه دست آورد . اما پس از سه سال کار و تجربه متوجه شد که که این خواسته هایش را برآورده نمی کند ودر نتیجه به ریاضیات -فیزیک و شیمی روی آورد. در نتیجه تلاش هایش در 33 سالگی مقام استادی فیزیک کالج سلتنطی ورچیلی در شمال ایتالیا را به دست آورد و دو سال بعد در سال 1811 فرضیه ی معروف خود را در یک مجله ی علمی فرانسوی منتشر کرد . اما این مقاله به مدت 50 سال بدون هیچ بررسی به دست فراموشی سپرده شد .
به علت شرایط سیاسی ایتالیا در ان زمان کلاس های درس وی نا مرتب بود واو در این فاصله به پژوهش و تدریس موضوع های علمی می پرداخت . این دانشمند در حالی از دنیا رفت که دنیای علمی آن روز هرگز به نبوغ وی پی نبرد . در سال 1860گروهی از دانشمندان در شهر کارلسروهه آلمان گرد آمدند تا در مورد موضوع های مهم علمی به بحث و تبادل نظر بپردازند ودر همین جلسات فرضیه ی آووگادرو مورد توجه استانیسلاو کانیزارو شیمیدان ایتالیای قرار گرفت و به دفاع از آن پرداخت و تلاش های وی موجب شد که سرانجام دنیای علم حرف او را پذیرفت و این نظریه را قبول کرد .
وی بپاس زحمات زحمت وتلاش فراوانی که در راه به اثبات رسانیدن فرضیه ی آووگادرو متحمل شد در سال 1891 افتخار دریافت نشان کپلی از سوی انجمن سلتنطی را به دست آورد. در سال 1911 صدها تن از دانشمندان سرتاسر جهان در تورین گردهم آمدند و یکصدمین سال روز انتشار قانون آووگادرو را جشن گرفتند.
-
مايكل فارادی
مقدمه
مايكل فارادی 22 سپتامبر ، 1791م - 25 آگوست ، 18م دانشمندی (یک فیزیکدان و شیمیدان ) انگلیسی که با زمینههای الکترومغناطیس و الکتروشیمی مرتبط بود و چراغ بونزن را ابداع کرد. تمامی جهان اذعان دارند که مايكل فارادی یکی از بزرگترین دانشمندان تاریخ بوده است. برخی از تاریخدانهای علم او را به عنوان بزرگترین تجربهگر در تاریخ علم میدانند. تبدیل شدن الکتریسیته به عنوان یک منبع انرژی حیاتی نیز بیشتر به علت تلاشهای او است.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
زندگی اولیه
مايكل فارادی در نزدیکی الفنت و کستل ، لندن به دنیا آمد. خانواده وی فقیر بودند و او مجبور بود که خودش درس بخواند. در چهارده سالگی او کارآموز یک صحافی و فروشگاه کتاب شد و در مدت هفت سال کارآموزیش کتابهای زیادی خواند که این امر علاقهاش را به علم زیاد کرد. در بیست سالگی او در سخنرانیهای دانشمند سرشناس هامفری داوی ، رئیس انجمن رویال ، شرکت کرد و به مباحث وی علاقهمند شد. پس از اینکه او نمونهای از نوشتههایش را به داوی ارسال کرد، داوری فارادی را به عنوان دستیارش استخدام کرد. در آن دوران فارادی فرد متشخصی شناخته نمیشد و گفته میشود که همسر داوی با او برخورد خوبی نداشت. به هر حال طولی نکشید که فارادی از داوی پیش افتاد.
زندگی علمی
بزرگترین کار وی با الکتریسیته بود. در سال 1821م ، کمی بعد از اینکه شیمیدان دانمارکی ، هانس کریستن اورستد ، الکترومغناطیس را کشف کرد، داوی و ویلیام هید ولاستون سعی کردند تا یک موتور الکتریکی را طراحی کنند، اما نتوانستند. فارادی پس از صحبت با این دو نفر ، تصمیم به ساخت دو وسیله برای تولید آنچه که او گردش الکترومغناطیسی (یک حرکت چرخشی پیوسته ناشی از نیروی مغناطیسی اطراف یک سیم) مینامید، گرفت. اگر یک سیم غوطهور در یک ظرف آهنربا که در وسط آن قرار داده شده، با الکتریسیته تولید شده توسط یک باتری شیمیایی شارژ میشد، در اطراف آهنربا میچرخید.
این آزمایشات و ابداعات پایههای فنآوری الکترومغناطیسی پیشرفته کنونی را ساختند. فارادی طی یک اقدام نابخردانه بدون اینکه از والستون و داوی بخاطر دینش نسبت به آنها ، قدردانی کند نتایج آزمایشاتش را منتشر کرد و منازعه حاصل باعث شد که فارادی از تحقیقات الکترومغناطیسی برای سالها کنار بکشد. ده سال بعد در سال 1831م او سری بزرگ آزمایشاتش را که در آن به کشف القای الکترومغناطیسی نایل شد، آغاز کرد. او فهمید که اگر یک آهنربا را از وسط یک حلقه سیمی عبور دهد، یک جریان الکتریکی در سیم ایجاد میشود. دلایل او نشان داد که جریان الکتریکی مغناطیسم را ایجاد کرده است. سپس فارادی از این اصول برای ساخت دینامو ، شکل قدیمی ژنراتورهای توان پیشرفته الکتریکی ، استفاده کرد.
فارادی بیان داشت که نیروهای الکترومغناطیسی در فضای خالی اطراف هادی وجود دارد، اما او کارش را بر روی این پروژه تکمیل نکرد. تجسم آزمایشی فارادی از خطوط شار نشأت گرفته از بدنه بارها ، برای بار اول بصورت ریاضی توسط قانون القای فارادی(که بعدا جزو معادلات ماکسول شد) مدل شد که در تعمیم کلی تکمیل شده و به عنوان تئوری میدان شناخته شده است. فارادی بصورت تفننی به شیمی نیز پرداخت و مواد شیمیایی نظیر بنزن را کشف و سیستم اعداد اکسیداسیون و میعان گازها را ابداع کرد. او همچنین قانون الکترولیز را کشف کرده و الفاظی نظیر آند ، کاتد ، الکترود و یون را عمومی ساخت.
در سال 1845م او آنچه را که اکنون اثر فارادی مینامیم و پدیدهای را که او دیامغناطیسم نامید، کشف کرد. سطح پلاریزاسیون نوری که بصورت خطی قطبی شده و از میان یک محیط مادی منتشر شده را میتوان توسط بکار گیری یک میدان مغناطیسی خارجی که در جهت انتشار تنظیم شده ، چرخاند. او در دفترچهاش نوشت که من در نهایت در توصیف یک منحنی مغناطیسی یا خطوط نیرو و در مغناطیس کردن یک شعاع از نور موفق شدم. این نشان داد که نیروی مغناطیسی و نور به هم مرتبط هستند.
در کار رویالکتریسیته ساکن ، فارادی نشان داد که بار تنها بر روی سطح خارجی یک هادی باردار قرار میگیرد و بار روی سطح خارجی هیچ اثری روی چیزی که داخل هادی قرار دارد، نمیگذارد. این اثر حفاظتی در آنچه که ما به عنوان قفس فارادی میشناسیم بکار رفته است.
موارد متفرقه
او یک سری سخنرانی موفق راجع به شیمی و فیزیک شعلهها در انستیتوی رویال ارائه داد که بنام تاریخ طبیعی شمع بود. این سخنرانیها ، مبدأ سخنرانیهای کریسمس برای جوانان بود که هنوز هم همه ساله در آن مکان ارائه میشود. فارادی در طراحی آزمایشات معروف بود، اما فاقد تعلیم خوب ریاضیات بود. او آنقدر کم توقع و سخاوتمند شناخته میشد که مقام ریاست انجمن رویال (مقام پیشین داوی) را منحل کرد. واحد خازن ، فاراد پس از او نام گذاری شده است و تصویر او روی اسکناس 20 پوندی انگلیس چاپ شد.
فارادی متأهل بود اما فرزندی نداشت. حامی و مشاور او جان مدجک فولر بود که کرسی استادی فولرین شیمی را در انستیتوی رویال ایجاد کرد. فارادی اولین و معروفترین فرد دارنده این مقام بود که تا آخر عمرش برای این مقام انتخاب شد. او در منزلش در همپتون کورت در 25 آگوست ، 1867میلادی وفات یافت.
-
شرودينگر
بزرگترین بنیان گذار فیزیک اتمی در ۱۲ آگوست سال ۱۸۸۷ در وین پایتحت اتریش دیده به جهان گشود . دامنه علاقه مندی او بسیار گسترده بود . چنان که پس از پایان تحصیاتش در رشته شیمی کسب درجه دکتری در سال ۱۹۱۰ ، برا آ شد که همه زندگیش را به نقاشی به سبک ایتالیایی بپردازد اما پساز مدتی به گیاه شناسی علاقه مند شد و نتیجه بررسی های خود در این زمینه را به صورت مجموعه ای با عنوان تکامل نسل گیاهان به چاپ رساند . از سوی دیگر ، به زبان مادریش ، آلمانی ، علاقه ای فراوان نشان می داد و شعر و ادبیات کهن آلمانی رو ستایش می کرد . به هر حال ، در دوران تحصیل در رشته شیمی دیگاه های بولتزمن روی او اثری ژرف نهاد . از آن جا که از به خاطر سپردن مفاهیم بیزار بود در خلال سال هایی که در دانشگا وین به کار مشغول بود ، به هدایت پروژه های کاربردی و عملی پرداخت و یادگیریش تنها متکی به حفظ کردن مفاهیم نباشد . با آغاز جنگ جهانی اول به جبهه های جنگ شتافت و مدتی به عنوان افسر توپخانه به خدمت مشغول شد .
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
در سال ۱۹۲۰ ، در پی پیشنهادهای بسیار ،تدریس در دانشگاه زوریخ را پذیرفت و ۶ سال را در این دانشگاه سپری کرد . در این سال ها ، مقاله هایی در زمنیه گرمای ویژه جامدها ، ترمودینامیک آماری و طیف های تمی توسط وی نگاشته شد . بزرگترین کار او ، ارایه معادله موج در سال ۱۹۲۶ بود . از آن جهت که در آ روزگار پایتخت آلمان یکی از مراکز بزرگ و فعال علمی به شمار می رفته ، شرودینگر در سال ۱۹۲۷ به برلین رت و در آجا به عنوان جانشین ماکس پلانگ مشغول به کار شد .
در سال ۱۹۳۳ شرودینگر به طور مشترک با پل دیراک جایزه نوبل فیزیک را دریافت کرد . با افزایش روز افزورن قدرت هیلتر شرودینگر بر آن شد که آمان را ترک کند . او ابتدا به انگلیس رفت و ندی نیز به عضویت در دانشگاه آکسفورد در آد . پس از آ راه ایتالیا را پیش گرفت ، اما پس از اقامتی کوتاه به دوبلیر پایتخت ایرلند جنوبی رفت و در آنجا مدیریت بخش فیزیک را در انجمنی که به تازگی برای پژوهش های پیشرفته دایر شده بود ، به عهده گرفت و تا زمان بازنشتگی در دوبلین ماند . وی پس از بازنشگتگی به وین بازگشت و در ۴ ژانویه سال ۱۹۶۱ پس از یک بیماری طولانی در سل ۷۳ سالگی چشم از جهان فرو بست .
-
رادرفورد
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تولد رادرفورد
"ارنست رادرفورد" در تاریخ سیام ماه اوت سال 1871در حومه برایت واتر شهر نلسون ، واقع در ساحل شمالی جزیره جنوبی زلاندنو به دنیا آمد. او چهارمین فرزند از دوازده فرزند "جیمز" و "مارتا رادرفورد" ، نیوزیلندیهای نسل اول بود که از کودکی از اسکاتلند به زلاندنو آورده شده بودند. خانواده رادرفورد در یک خانواده پُر جمعیت دوازده بچهای بود که اعضای آن ، همه در انجام کارهای روزمره خانواده مشارکت میکردند. اهل خانه ، همه افرادی جدی کلیسا رو ، خوشحال و بافرهنگ بودند.
علاقمندی رادرفورد به علوم
علاقهمندی "رادرفورد" به علوم در مرحله بزودی بروز کرد. او ده ساله بود که کتاب پرطرفداری به نام خواندنیهای اولیه در فیزیک تالیف معلمی به نام "بالفور استوارت" بدست آورد. کتاب استوارت ، مشابه کتابهای خود آموز فیزیک امروزی بود که در آنها ، نحوه به نمایش درآوردن اصول پایه فیزیک یا استفاده از اشیای ساده موجود در خانه مانند سکه ، شمع ، سنگ وزنه و وسایل آشپزخانه به خواننده یاد داده میشود. رادرفورد جوان ، سخت شیفته آن کتاب شده بود.
تحصیل علم
"رادرفورد" ، نخستین بورس از بورسهای تحصیلی متعدد زندگی خود را در سال 1887 که 16 ساله بود، بدست آورد. بورس تحصیلی دوم ، وی را قادر به ثبتنام در کالج کنتر بوری شهر کریستچرچ کرد که مؤسسه ای بود که در سال پیش از تولد خود او بوجود آمده بود. وی رشتههای تحصیلی اصلی خود را ،فیزیک و ریاضیات انتخاب کرد که از بخت مساعد ، در هر دوی آنها معلمان خوبی هم داشت.
رادرفورد ، در پایان دوره آموزشی سه ساله خود ، درجه کارشناسیریاضی و فیزیک – ریاضی و (بطور کلی) علوم فیزیکی به پایان رسانید. رادرفورد در پی انتشار دو مقاله مهم درباره فعالیت تشعشعی مواد در سال 1895 ، بر خلاف دوم شدن در گزینش جایزه مهمی به شکل یک بورس تحصیلی دریافت کرد.
مقررات اعطای جایزه ، حق انتخاب مؤسسه آموزشی را به خود برنده جایزه میداد که رادرفورد ، آزمایشگاه کاوندیش دانشگاه کمبریج به مدیریت "جی .جی تامسون" (صاحب نظر پیشتاز جهان در زمینه الکترو مغناطیس) را برگزید.
کشفهای تاثیرگذار در زندگی علمی رادرفورد
در آن سال ، "ویلهلم کنراد رونتگن" فیزیکدان آلمانی ، موفق به کشف اشعه ایکس شد. کشف مهم دیگری که منجر به شروع کار اصلی رادرفورد شد، کشف "هانری بکرل" فرانسوی در سال 1898 بود.
شناسایی تابشهای رادیواکتیوی
رادرفورد در سال 1895 ، به آزمایشگاه کاوندیش دانشگاه کمبریج آمد تا در آنجا ، تحت مدیریت "جی.جی تامسون" مشغول بکار شود. "تامسون" که استاد فیزیک تجربی بود، رادرفورد را فعالانه در آزمایشگاه بکار گرفت. رادرفورد در اوایل کار تحقیقاتی خود با انجام آزمایشی که فکر آن از خود وی بود دو تابش رادیواکتیوی ناهمانند شناسایی کرد. او پی برد که بخشی از تابش ، با برگه ای به ضخامت یکپانصدم سانتیمتر قابل ایستادن بود، اما برای متوقف کردن بخش دیگر ، برگههای ضخیمتری لازم بود. او اولین اشعه ای را که تابشی با بار الکتریکی مثبت و یونیزه کننده ای قوی بود و به سهولت در مواد جذب میشد اشعه آلفا نام داد. اشعه دوم را که تابشی با بار الکتریکی منفی بود و تشعشع کمتری ایجاد میکرد، اما قابلیت نفوذ آن در مواد زیاد بود اشعه بتا نامید.
تابش نوع سومی که شبیه پرتوهای ایکس بود، در سال 1900 بوسیله "پل اوریچ ویلارد" ، فیزیکدان فرانسوی کشف شد. این پرتو ، نافذترین تابش را داشت. طول موج[/URL] آن بسیار کوتاه و فرکانس آن فوقالعاده زیاد بود. تابش جدید ،پرتو گاما نام گرفت.
رادرفورد و همکارانش کشف کردند که فعالیت تشعشعی طبیعی مشهود در اورانیوم: فرآیند خروج ذره آلفا از هسته اتم اورانیوم بصورت یک هسته اتم هلیم و بر جای ماندن اتمی سبکتر از اتم اورانیوم در اورانیوم به ازاء هر خروج ذره آلفا از آن است. از کشف آنها نتیجه گیری شد که رادیوم ، تنها عنصر از گروه عناصر حاصل از فعالیت تشعشعی اورانیوم است.
شهرت در جهان علم
رادرفورد در سال 1903 ، به عضویت انجمن سلطنتی لندن در آمد و در سال 1904 ، نخستین کتاب خود به نام فعالیت تشعشعی را که امروزه از کتب کلاسیک نوشته شده در آن زمینه شناخته میشود، منتشر کرد. شهرت رو به افزون رادرفورد در جوامع علمی ، سبب شد که از طرف دانشگاه ها تصدی کرسیهای زیادی به وی پیشنهاد شود. او در سال 1907 به انگلستان بازگشت تا تصدی مقام مذکور را در دانشگاه منچستر به عهده بگیرد.
رادرفورد در دانشگاه منچستر ، رهبر گروهی شد که به سرعت دست به کار تدوین نظریه های تازه درباره ساختار اتم شدند. آن دوره پُرثمرترین دوره زندگی دانشگاهی او بود. رادرفورد به پاس کوششهای علمی خود در دانشگاه منچستر ، نشانها و جوایز زیادی دریافت کرد که دریافت جایزه نوبل سال 1907 در شیمی، نقطه اوج آن بود. این نشان افتخار را البته برای کارهایی که در کانادا در زمینه فعالیت تشعشعی عناصر کرده بود، به او دادند.
بزرگترین دستاورد رادرفورد در دانشگاه منچستر
بزرگترین دستاورد رادرفورد در دانشگاه منچستر ، کشف ساختار هسته اتم بود. پیش از رادرفورد ، اتم به گفته خود او ، یک موجود نازنین سخت و قرمز و یا به حسب سلیقه خاکستری بود. اما اینک یک منظومه شمسی بسیار ریز ، متشکل از ذرات بیشمار بود که مظنون به نهفته داشتن اسرار ناگشوده متعدد دیگر در سینه هم بود.
مرگ رادرفورد
رادرفورد در سال 1937 ، در اثر یک فتق محتقن(گونهای تورم ناشی از انسداد اعضای درونی) در گذشت. او در آن هنگام ، 66 ساله و هنوز سرزنده و قوی بود.
رادرفورد ، پدر انرژی هستهای
سهم رادرفورد در شکل گیری درک کنونی ما از ماهیت ماده از هر کس دیگری بیشتر است. او آشکارا ، از بزرگترین فیزیکدانان است و تا آن زمان ، آزمایشگری به بزرگی او نیامده بود. دهها انجمن علمی و دانشگاه به او عضویت و درجات دانشگاهی افتخاری دادند. او را پدر انرژی هستهای نامیدهاند.
-
دكتر حسابي
امروز زنوگي نامه يه دانشمند فيزيك رو ميگذام.
_________
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
(((دکتر حسابي)))
Dr. Hesabi
استاد دکتر سيدمحمود حسابي در سال ???? (هـ. ش) از پدر و مادر تفرشي، در تهران زاده شد. پس از سپري کردن چهار سال از دوران کودکي در تهران، به همراه خانواده (پدر، مادر و برادر) عازم شامات شدند. در هفت سالگي، تحصيلات ابتدايي خود را در بيروت، با تنگدستي و مرارت هاي دور از وطن در مدرسه کشيش هاي فرانسوي، آغاز کرد و همزمان توسط مادر فداکار، متدين و فاضله خود (خانم گوهرشاد حسابي) تحت آموزش تعليمات مذهبي و ادبيات فارسي قرار گرفت. استاد، قرآن کريم را حفظ و به آن اعتقادي ژرف داشت. ديوان حافظ را نيز از بر داشته و به بوستان و گلستان سعدي، شاهنامه فردوسي، مثنوي مولوي و منشأت قائم مقام، اشراف کامل داشت.
شروع تحصيلات متوسطه ايشان، مصادف با آغاز جنگ جهاني اول و تعطيلي مدارس فرانسوي زبان بيروت بود. از اين رو پس از دو سال تحصيل در منزل، براي ادامه تحصيل به کالج آمريکايي بيروت رفت و در سن هفده سالگي ليسانس ادبيات، در نوزده سالگي ليسانس بيولوژي و پس از آن مدرک مهندسي راه و ساختمان را اخذ کرد. در آن زمان، با نقشه کشي و راهسازي به امرار معاش خانواده کمک مي کرد. استاد همچنين در رشته هاي پزشکي، رياضيات و ستاره شناسي به تحصيلات آکادميک پرداخت. شرکت راهسازي فرانسوي که ايشان در آن مشغول به کار بود، به پاس قدرداني از زحماتش، استاد را براي ادامه تحصيل به کشور فرانسه اعزام کرد و بدين ترتيب در سال ???? به مدرسه عالي برق پاريس وارد و در سال ???? فارغ التحصيل شد. همزمان با تحصيل در رشته معدن، در راه آهن برقي فرانسه مشغول به کار شد و پس از پايان تحصيل در اين رشته کار خود را در معادن آهن شمال فرانسه و معادن زغال سنگ ايالت «سار» آغاز کرد. سپس به دليل وجود روحيه علمي، به تحصيل و تحقيق در دانشگاه سوربن، در رشته فيزيک پرداخت و در سال ???? در سن بيست و پنج سالگي دانشنامه دکتراي فيزيک خود را، با ارائه رساله اي تحت عنوان «حساسيت سلول هاي فتوالکتريک» با درجه عالي از بزرگ ترين دانشمند روز جهان، پروفسور فابري دريافت کرد. استاد، با شعر و موسيقي سنتي ايران و موسيقي کلاسيک غرب به خوبي آشنا بود و در نواختن ني، ويولن و پيانو تبحر داشت. فعاليت در سه نسل کاري و آموزش ? نسل استاد و دانشجو، از خدمات ارزنده پروفسور حسابي به شمار مي رود و در همين راستا ايشان در سال ???? به عنوان استاد ممتاز دانشگاه تهران شناخته شدند.
استاد به چهار زبان زنده دنيا فرانسه، انگليسي، آلماني و عربي مسلط بودند و به زبان هاي سانسکريت، لاتين، يوناني، پهلوي، لاتين، يوناني، اوستايي، ترکي، ايتاليايي و روسي اشراف داشتند و زبان هاي باستاني را در تحقيقات خود به خصوص در امر واژه گزيني فارسي در برابر لغات بيگانه به کار مي بردند.
پروفسور حسابي، به ايران، فرهنگ و ادب، اعتقادات سنتي و مذهبي اين سرزمين عشق مي ورزيد و گذشته از سفر به کشورهاي مختلف جهان، به سراسر ايران سفر کرده بود، و از سفرهاي پربار داخلي و خارجي خويش، يادداشت ها و سفرنامه هاي بسياري به جاي نهاد.
در زمينه تحقيق علمي: ?? مقاله، رساله و کتاب از ايشان به چاپ رسيده است. «تئوري بي نهايت بودن ذرات» استاد، در ميان دانشمندان و فيزيکدانان شناخته شده است. نشان «اوفيسيه دولالژيون دونور» و همچنين نشان «کوماندور دولالژيون دونور» بزرگ ترين نشان هاي کشور فرانسه به همين مناسبت به ايشان اهدا شده است. استاد تنها دانشجوي ايراني اينشتين بوده و در طول زندگي، با دانشمندان تراز اول جهان نظير: شرودينگر، بورن، فرمي، ديراک، بوهر و... و با فلاسفه و ادبايي همچون، آندره ژيد، برتراند راسل و... تبادل نظر داشت. ايشان در سال ???? از سوي جامعه جهاني به عنوان «مرد اول علمي جهان» برگزيده شد و در کنگره شصت سال فيزيک ايران که در سال ???? برگزار شد به عنوان پدر علم فيزيک و مهندسي نوين ايران ملقب گرديد. پروفسور حسابي در ?? شهريور ???? در بيمارستان دانشگاه ژنو، به هنگام معالجه قلبي بدرود حيات گفت. مقبره استاد، بنا به خواسته ايشان در زادگاه خانوادگي، در شهر دانشگاهي تفرش قرار دارد .
متن دوم وکامل تر
سيد محمود حسابي دانشمند و از جمله نخستين فيزيک پيشگان ايراني دوران معاصر است.
سيد محمود حسابي در سال 1281 (ه.ش), از پدر و مادري تفرشي (سيد عباس و گوهرشاد حسابي) در تهران زاده شد. پس از سپري کردن چهار سال از دوران کودکي در تهران, به همراه خانواده (پدر, مادر, برادر) عازم شامات شد. در هفت سالگي تحصيلات ابتدايي خود را در بيروت, با تنگدستي و مرارتهاي دور از وطن در مدرسه کشيشهاي فرانسوي آغاز کرد و همزمان, توسط مادر فداکار, متدين و فاضله خود (خانم گوهرشاد حسابي) , تحت آموزش تعليمات مذهبي و ادبيات فارسي قرار گرفت. قرآن کريم را حفظ و به آن اعتقادي ژرف داشت. ديوان حافظ را نيز از برداشته و به بوستان و گلستان سعدي, شاهنامه فردوسي, مثنوي مولوي, منشات قائم مقام اشراف کامل داشت.
تحصيلات :
شروع تحصيلات متوسطهاش مصادف با آغاز جنگ جهاني اول, و تعطيلي مدارس فرانسوي زبان بيروت بود. از اين رو, پس از دو سال تحصيل در منزل براي ادامه به کالج آمريکايي بيروت رفت و در سن هفده سالگي ليسانس ادبيات, در سن نوزده سالگي, ليسانس بيولوژي و پس از آن مدرک مهندسي راه و ساختمان را اخذ نمود. در آن زمان با نقشه کشي و راهسازي, به امرار معاش خانواده کمک ميکرد. همچنين در رشتههاي پزشکي, رياضيات و ستاره شناسي به تحصيلات آکادميک پرداخت.
شرکت راهسازي فرانسوي که او در آن مشغول به کار بود, به پاس قدرداني از زحماتش, وي را براي ادامه تحصيل به فرانسه اعزام کرد و بدين ترتيب در سال1924 (م) به مدرسه عالي برق پاريس وارد و در سال 1925 (م) فارغ التحصيل شد. همزمان با تحصيل در رشته معدن, در راه آهن برقي فرانسه مشغول به کار گرديد و پس از پايان تحصيل در اين رشته کار خود را در معادن آهن شمال فرانسه و معادن زغال سنگ ايالت «سار» آغاز کرد. سپس به دليل وجود روحيه علمي, به تحصيل و تحقيق, در دانشگاه سوربن, در رشته فيزيک پرداخت و در سال 1927 (م) در سن بيست و پنج سالگي دانشنامه دکتراي فيزيک خود را , با ارائه رسالهاي تحت عنوان «حساسيت سلولهاي فتوالکتريک», با درجه عالي دريافت کرد.
حسابي با شعر و موسيقي سنتي ايران و موسيقي کلاسيک غرب به خوبي آشنايي داشت و در چند رشته ورزشي موفقيتهايي کسب کرد که از آن ميان ميتوان به ديپلم نجات غريق در رشته شنا اشاره نمود.
پروفسور حسابي به دليل عشق به ميهن و با وجود امکان ادامه تحقيقات در خارج از کشور به ايران بازگشت و با ايمان و تعهد, به خدمتي خستگي ناپذير پرداخت تا جوانان ايراني را با علوم نوين آشنا سازد. پايه گذاري علوم نوين و تاسيس دارالمعلمين و دانشسراي عالي, دانشکدههاي فني و علوم دانشگاه تهران, نگارش دهها کتاب و جزوه و راه اندازي و پايه گذاري فيزيک و مهندسي نوين, وي را به نام پدر علم فيزيک و مهندسي نوين ايران در کشور معروف کرد. حدود هفتاد سال خدمت علمي او در گسترش علوم روز و واژه گزيني علمي در برابر هجوم لغات خارجي و نيز پايه گذاري مراکز آموزشي, پژوهشي, تخصصي, علمي و ..., از جمله اقداماتي ارزشمند به شمار ميرود که براي نمونه به مواردي اشاره ميکنيم:
- اولين نقشه برداري فني و تخصصي کشور (راه بندرلنگه به بوشهر)
- اولين راهسازي مدرن و علمي ايران (راه تهران به شمشک)
- پايه گذاري اولين مدارس عشايري کشور
- پايه گذاري دارالمعلمين عالي
- پايه گذاري دانشسراي عالي
- ساخت اولين راديو در کشور
- راه اندازي اولين آنتن فرستنده در کشور
- راه اندازي اولين مرکز زلزله شناسي کشور
- راه اندازي اولين رآکتور اتمي سازمان انرژي اتمي کشور
- راه اندازي اولين دستگاه راديولوژي در ايران
- تعيين ساعت ايران
- پايه گذاري اولين بيمارستان خصوصي در ايران, به نام بيمارستان «گوهرشاد»
- شرکت در پايه گذاري فرهنگستان ايران و ايجاد انجمن زبان فارسي
- تدوين اساسنامه طرح تاسيس دانشگاه تهران
- پايه گذاري دانشکده فني دانشگاه تهران
- پايه گذاري دانشکده علوم دانشگاه تهران
- پايه گذاري شوراي عالي معارف
- پايه گذاري مرکز عدسي سازي اپتيک کاربردي در دانشکده علوم دانشگاه تهران
- پايه گذاري بخش آکوستيک در دانشگاه و اندازه گيري فواصل گامهاي موسيقي ايراني به روش علمي
- پايه گذاري و برنامه ريزي آموزش نوين ابتدايي و دبيرستاني
- پايه گذاري موسسه ژئوفيزيک دانشگاه تهران
- پايه گذاري مرکز تحقيقات اتمي دانشگاه تهران
- پايه گذاري اولين رصدخانه نوين در ايران
- پايه گذاري مرکز مدرن تعقيب ماهوارهها در شيراز
- پايه گذاري مرکز مخابرات اسدآباد همدان
- پايه گذاري انجمن موسيقي ايران و مرکز پژوهشهاي موسيقي
- پايه گذاري کميته پژوهشي فضاي ايران
- ايجاد اولين ايستگاه هواشناسي کشور (در ساختمان دانشسراي عالي در نگارستان دانشگاه تهران)
- تدوين اساسنامه و تاسيس موسسه ملي ستاندارد
- تدوين آيين نامه کارخانجات نساجي کشور و رساله چگونگي حمايت دولت در رشد اين صنعت
- پايه گذاري واحد تحقيقاتي صنعتي سغدايي (پژوهش و صنعت در الکترونيک, فيزيک, فيزيک اپتيک, هوش مصنوعي)
- راه اندازي اولين آسياب آبي توليد برق (ژنراتور) در کشور
- ايجاد اولين کارگاههاي تجربي در علوم کاربردي در ايران
- ايجاد اولين آزمايشگاه علوم پايه در کشور
درگذشت :
پروفسور حسابي در 12 شهريور سال 1371 هجري شمسي در بيمارستان دانشگاه ژنو به هنگام معالجه قلبي، بدرود حيات گفتند ، مقبره ايشان در شهر تفرش قرار دارد .
-
عكسي گروهي از دانشمندان علم فيزيك و شيمي