رودخانه به پيش ميرود و شخصيتها را با خود ميبرد
قاب کوچک - شنبه 04 خرداد 1387
كمي درباره سريال مرگ تدريجي يك رويا
قسمت پنجم سريال مرگ تدريجي يك رويا اين هفته از شبكه 2 سيما پخش ميشود. اين سريال اولين سريالي است كه فريدون جيراني براي تلويزيون كارگرداني كرده است. جيراني براي دوستداران سينما و كساني كه سينماي ايران را پيگيري ميكنند نامي آشناست. جيراني سالهاست كه در زمينه فيلمنامهنويسي، روزنامهنگاري و كارگرداني فعاليت ميكند. جيراني از كساني است كه تاريخ سينماي ايران را خوب ميشناسد و براي آن تحليلهاي مناسبي دارد. شناخت دورههاي مختلف سينماي ايران و فراز و نشيبي كه اين سينما طي كرده تا به امروز رسيده است از جيراني فيلمنامهنويس خوبي ساخت.
جيراني فيلمنامهنويسي را به صورت حرفهاي با نوشتن فيلمنامه آفتابنشينها آغاز كرد و بعد از آن فيلمنامههايي چون رهايي، سناتور، پرونده، گلهاي داوودي، گمشده، تصوير آخر، زير بامهاي شهر، در آرزوي ازدواج و نرگس را نوشت. جيراني سال 66 فيلم صعود را ساخت كه اثري موفقيتآميز در پرونده كاري او به شمار نميآيد اما او سال 77 با ساخت فيلم قرمز نشان داد كه سالها فيلمنامه نوشتن براي كارگردانان ديگر او را با اصول سينما كاملا آشنا كرده است.قرمز با بازي هديه تهراني و محمدرضا فروتن به يكي از فيلمهاي خوب سينماي ايران تبديل شد. بعد از موفقيت قرمز،جيراني تمركز خود را بر كارگرداني فيلمهاي سينمايي گذاشت و فيلمهاي آب و آتش، شام آخر،صورتي،سالاد فصل،ستارهها و پارك وي را كارگرداني كرد.جيراني سالهاي زيادي ازعمرخود را در مطبوعات سينمايي سپري كرده است، او سالها به عنوان دبير هفتهنامه سينما فعاليت ميكرد. در اين سالها بهترين شمارههاي هفتهنامه سينما منتشر شد. اكنون جيراني با اين سابقه به تلويزيون آمده است تا سالها تجربهاندوزي خود را در اختيار مخاطبان تلويزيون قرار دهد. براي قضاوت درباره سريال مرگ تدريجي يك رويا هنوز خيلي زود است، اما اين سريال را ميتوان از چند جنبه مورد بررسي قرار داد.
فيلمنامه: فيلمنامه مرگ تدريجي يك رويا را كه قبل از پخش سفر به تاريكي نام داشت،عليرضا محمودي نوشته است. محمودي «حرفه نويسندگي» را از روزنامهنگاري آغاز كرد هنوز هم گاهي ميتوان نقدهاي او را در مجله فيلم خواند، محمودي هم تاريخ سينماي ايران را خوب ميشناسد و از شواهد چنين برميآيد كه به سينماي دهه 40 علاقهمند است. مرگ تدريجي يك رويا را ميتوان اولين فيلمنامه حرفهاي و جدي دانست كه محمودي به صورت مستقل نوشته و نامش به عنوان نويسنده در تيتراژ ديده ميشود. محمودي اين فيلمنامه را براساس روند حركت و زندگي شخصيتها نوشته است. شخصيتهايي كه با گذشت زمان زندگيشان متحول شده و اتفاقات غير قابل پيشبيني براي آنها رخ ميدهد. شخصيتهاي مرگ تدريجي يك رويا كم نيستند، آنها در مسير زندگي خود از نقطهاي مشخص شروع به حركت ميكنند و در اين مسير زندگي يكديگر را تحت تاثير قرار داده آن را به سمتي كه خود تمايل دارند ميبرند. مارال عظيمي دختر جواني است كه در يك خانواده متمول و بزرگ شده است. پدر او كه كارمند شركت نفت بوده، مرده و او با مادر، خواهر و آفاق كه 40 سال است در خانه آنها زندگي ميكند روزگار ميگذراند. ساناز خواهر مارال از همسرش جدا شده و به شدت به الكل معتاد شده است. مادر مارال بر اثر سكته فلج شده و قادر به صحبت كردن نيست. در اين شرايط مارال رماني با نام گيتي مينويسد و آن را براي چاپ به ناشري ميسپارد. ناشر كه مرد جواني است در مراوداتي كه بين آنها به وجود ميآيد دلبسته مارال ميشود و با او ازدواج ميكند و اولين گره داستان را شكل ميدهد. مارال در خانوادهاي متولد و رشد يافته است كه چندان به دين و مذهب اعتقادي ندارند، اما مردي كه اكنون همسر اوست در خانوادهاي مذهبي بزرگ شده است كه مانند خانواده مارال از مال دنيا بهره زيادي نبردهاند. تضاد فكري و طبقاتي شكل ميگيرد و در اين تضاد است كه شخصيتها وارد عمل شده و كنش و واكنشها را شكل ميدهند و باعث بروز اتفاقات و ماجراهايي ميشوند كه مانند رودخانهاي شتابان شخصيتها را با خود ميبرد و برخي از آنها را در دست اندازهاي خود به نابودي ميكشاند و گروهي از آنها رانيز در حاشيه رودخانه رها ميكند.
بازيگران: جيراني در انتخاب بازيگران سريال مرگ تدريجي يك رويا، هوشمندانه عمل كرده است. سپردن نقش مارال به ساميه لك كه تاكنون مردم او را به عنوان بازيگر نديدهاند و بازي خوب و روان او در كنار بازي پخته بازيگراني چون دانيال حكيمي و هوشنگ توكلي به يكدستي سريال كمك كرده است. جيراني در انتخاب تمام بازيگران اين كنتراست را رعايت كرده و با قرار دادن چهرههاي تازه و جوان در كنار بازيگران قديمي به هماهنگي كار كمك موثري كرده است.
كارگرداني:فريدون جيراني هرچند به اصول كارگرداني سينما كاملا واقف است با ساخت سريال مرگ تدريجي يك رويا نشان داده كه تلويزيون را هم خوب ميشناسد و با ذائقه مخاطب آن آشناست. جيراني در اقدامي بديع فيلمنامه و كارگرداني كار را به گونهاي پيش برده است كه نه به مخاطب كمفروشي ميكند و نه اطلاعات و قصه را بيش از حد لازم به او ارائه ميدهد. همه چيز بهجاي خود است. نه كم و نه زياد. البته نقد و بررسي اين سريال را بايد گذاشت براي زمانيكه قصه بيش از اين جلو رفته باشد و فراز و فرود آن مشخصتر باشد.