روش هاي نامگذاري موشك هاي روسي و آمريكايي
• نام گذاري موشك هاي روسي
مقدمه
بي شك افرادي كه كم و بيش با اخبار و مباحث نظامي در ارتباط بوده اند با اسامي نظير AGM-88C.BGM-71.SA-1 و...برخورد کرده اند و شاید از خود پرسیده اند که این حروف و اعداد چه مفهومی دارند و چرا از نظر ظاهر متفاوتند.حقیقت این است که همه کشورها از یک روش نام گذاری مشترک برای شناسایی موشک ها استفاده نمی کنند و مدت ها در خورد آمریکا هم-که یک تولید کننده بزرگ جنگ افزار است-یک روش واحد وجود نداشت که نتیجه آن سردرگمی افراد در شناخت موشک ها بود.روس ها روش خاص خود را دنبال می کردند که در طول جنگ سرد محرمانه تلقی می شد از این رو غربی ها هم برای شناخت و دسته بندی موشک های روسی روش خاصی در پیش گرفتند.یکی از آن ها روش شماره گذاری بود که وزارت دفاع آمریکا برای دسته بندی تسلیحات روسی روش خاصی در پیش گرفتند.یکی از آن ها روش شماره گذاری بود که وزارت دفاع آمریکا بریا دسته بندی تسلیحات روسی(شوروی سابق)بر مبنای کاربرد آن ها ایجاد کرد.کمیته هماهنگی استانداردهای هوایی آمریکا نیز روش اسم رمز را برای اشاره به موشک های روسی به کار گرفت.از این رو برای روشن شدن موضوع به بررسی این سه روش می پردازیم.
روش نامگذاری:
روش نام گذاری روسی تا حدودی مرموز است.هر چند تلاش شده تا رمز آنها کشف شود.بخشی از سردرگمی و عدم تشخیص درست نام های روسی بدین جهت است که خود روس ها دو روش کاملا متفاوت مورد استفاده قرار می دهند.
الف:در روش اول هر موشکی با یک رمز سه بخشی شناسایی می شود:
-بخش اول:یک حرف یا مجموعه ای از حروف است مه نقش اولیه موشک را مشخص می کند.حروفی مثل A برای موشک ضد بالستیک KAB برای بمب هدایت شونده KH برای موشک هوا به سطح R برای موشک هدایت شونده(شامل هوا به هوا و سطح به هوا)V برای موشک سطح به سطح و...
-بخش دوم:عددی است که جای آن موشک را در زنجیره موشک های هم نوع نشان می دهد.
-بخش سوم:حرف یا مجموعه ای از حروف است که نشان دهنده اصلاحات انجام شده در موشک است برخی از این حروف از این قرارند:E به معنای صادراتی F برای سرجنگی جدید P تمرینی U آموزشی ZH برای مجموعه پیشرانش جدید و...
به عنوان نمونه می توان به نام A-350 برای موشک ضد بالستیک R-27 برای موشک هوا به هوا KH-55 برای موشک هوا به سطح اشاره کرد.
ب:روش دوم نامگذاری روسی از شیوه متفاوتی بر اساس اجزای مختلف سامانه موشکی استفاده می کند.
در این روش از چندین سطح نظیر کل سامانه (مشتمل بر پرتاپ کننده و تجهیزات کنترل)موشک و زیر مجموعه های آن مانند سرجنگی و موتور استفاده می شود.
بخش اول:عدد یک یا دو رقمی است که نشان دهنده سازمان طراحی و ساخت سلاح است.عدد یک برای نیروی زمینی(ارتش سرخ)3 یا 4 برای نیروی دریایی 5 یا 6 برای پدافند هوایی و نیروهای موشکی ضد بالستیک 8 یا 15 برای نیروی راهبردی و...
بخش دوم:حرف یا مجموعه ای از حروف است که نقش موشک یا زیر مجموعه را نشان می دهد.حرف D برای موتور راکت F برای سرجنگی K برای سامانه کاملKH برای ماهواره M برای موشک YA برای موشک ضد بالستیک ZH بریا موتور راکت سوخت جامد و ...
قسمت سوم:عددی دو رقمی است که نوع موشک یا زیر مجموعه را مشخص می کند.
قسمت های دیگر این روش اعداد و حروف اختیاری هستند که اصلاحات انجام شده در یک موشک اولیه را نشان می دهند.
روش وزارت دفاع برای نام گذاری تسلیحات روسی
روش مورد استفاده وزارت دفاع امریکا بریا نام گذاری موشک های روسی روش شماره گذاری بسیار روشن و واضع مبتنی بر نقش موشک است.این روش سه بخش دارد.
بخش اول:يك رمز 2 تا 4 حروفي كه نقش موشك را نشان مي دهد.به عنوان مثال AA برای موشک هوا به هوا ABM برای موشک ضد بالستیک AT برای موشک ضد تانک SA برای موشک سطح به هوا SA-N برای موشک دریایی سطح به هوا SL برای پرتاب کننده های فضایی SS برای موشک سطح به سطح SS-N برای موشک دریایی سطح به سطح و ...
بخش دوم:عددی است که بیانگر جای موشک در زنجیره موشک های هم نوع است.
بخش سوم:یک حرف اختیاری که نشان دهنده اصلاحات انجام شده در موشک اولیه است.اصلاحات به ترتیب حروف الفبا از A آغاز می شود.موشک های آزمایشی نیز با حرف X نشان داده می شوند که پس از رمز و قبل از اعداد درج می شود.
به عنوان نمونه می توان به نام گذاری ABM-1 بر روی موشک ضد بالستیک A-350 نام گذاری AA-10 برای موشک های هوا به هوای R-27 و عنوان AS-15 برای موشک هوا به سطح KH-55 اشاره کرد.
اسامی رمز کمیته هماهنگی استانداردهای هوایی:
کمیته استاندارهای هوایی سازمان مشترکی است که توسط آمریکا انگلستان کانادا استرالیا و نیوزلند تشکیل شده است.این کمیته در سال 1954 یک روش اسامی رمز را برای شناسایی تجهیزات نظامی شوروی سایق ایجاد کرد.اسامی رمز با یک حرف معین آغاز می شوند که نشان دهنده ماموریت اصلی موشک است.A برای موشک هوا به هوا G برای موشک سطح به هوا K برای موشک هوا به سطح و S برای موشک سطح به سطح.
به عنوان مثال می توان به نام GALOSH برای موشک سطح به هوای ضد بالستیک A-350 اشاره کرد.نام GALOSH با حرف G آغاز می شود که بیان گر سطح به هوا بودن آن است.یا می توان به نام ALAMO با حرف اول A برای موشک R-27 اشاره کرد.
• نام گذاری موشکهای امریکایی
مقدمه:
تا سال 1962 میلادی هر یک از شاخه های ارتش امریکا روش تازه ای برای نامگذاری تسلیحات دنبال میکردند. که در نتیجه موجب سردرگمی نیروهای نظامی وغیر نظامی میشد.از اینرو وزیر دفاع وقت امریکا رابرت مک نامارا به شاخه های مختلف ارتش دستور داد روش مشترک یکنواختی برای نامگذاری تسلیحات به کار گیرند مطابق این روش در نامگذاری موشکها راکتها و ادوات پرنده خودکششی الگوی زیر به کار میرود:
این الگو یک خانه 7حرفی است که حروفاز سمت چپ به راست در آن قرار می گیرند:
7 6 5 4 3 2 1
خانه اول (وضعیت):
این "حرف" نشان دهنده وضعیت کلی نوع جنگ افزار یا نمونه منفرد است.این نام گذاریها بیشتر در مراحل طراحی نخست یا آزمایش پروازی استفاده میشود اما در موارد نادری در جنگ افزارهای تولیدی یا عملیات های معمولنیز دیده میشود. در واقع بیشتر جنگ افزارهای عملیاتی بدون مین حرف هستند.
حرف (captive) C به معنای مهار شده وسیله ایست که با سکوی پرتاب حمل شده اما شلیک نمی شود مانند یک موشک هواپایه بدون موتور راکت ادوات مهار شده هنگام آزمایش پرواز به کار میروند.
حرف D(Dummy) به معنای کاذب یک پوسته کاذب بدون تجهیزات عملیاتی (نظیر موتور سر جنگی سامانه هدایت است. این ادوات هنگام آموزش های پروازی آیرودییپنامیک به کار میروند.)
حرف J به معنای آزمایش (موقت وسیله کاربردی در برنامه های آزمایش وپیکر ه آزمایشی یا حذف موقت تجهزات برای آسان کردن آزمایش است.)
حرف N به معنای آزمایش(دائم وسیله کاربردی در برنامه آزمایش آست که در پیکره آن غییر شگرفی ایجاد شده که بازگشت به پیکره عملیاتی نخست شدنی نیست.)
حرف X به مینای آزمایشی یا نمونه نخست جنگ افزاری است که همچنان در مرحله توسعه یا ارزیابی قرار دارد و وارد مرحله تولید نشده است .
حرف Y به معنای نمونه نخست یا پیش تولید انبوه نشان از آن دارد که جنگ افزار فرایند آزمایش را پشت سرگذاشته و در مرحله آزمایش پایانی توسعه و ارزیابی مقدماتی تولید است.
حرف Z به معنای طراحی پیشنهاد جنگ افزاری است که هنوز در مراحل نخست طراحی یا پیش توسعه قرار دارد.
خانه دوم(محیط پرتاب):
این "حرف" نشاندهنده ی نوع یا انواع سکوهای پرتاب است که برای جنگ افزاز در نظر گرفته شده است.نام بیشتر جنگ افزارهایی که در وضعیت عملیاتی قرار دارند از این خانه آغاز میشود.
حرفA به معنی هوا جنگ افزار از یک وسیله هوایی پرتاب می شود.
حرف B به معنای چند گانه امکان شلیک آن از بیش از یک محیط وجود دارد .
حرف C به معنای مکعب یا کانتینر یک سامانه زمین پایه است که به صورت افقی یا در زاویه ای کمتر ار 45 درجه درون محفظه محافظت کننده نگهداری میشود.
حرف F به معنای انفرادی یا پیاده نظام جنگ افزار حمل بر دوش است که توسط پرسنل رزمی حمل و پرتاب میشود.
حرف G به معنای سطحی از روی یا باند فرود پرتاب میشود.
حرف H به معنای نگهداری در سیلو به صورت عمودیدر سیلو نگهداری میشود اما از زین شلیک نمی شود.
حرف L به معنای پرتاب از سیلو به صورت عمودی نگهداری شده و از زمین شلیک میشود.
حرف M به معنای متحرک/سیار از یک خودروی زمینی یاسکوی متحرک پرتاب میشود.
حرف P به معنای سکوی نرم یک سامانه ی زمین پرتاب است که در حالت بدون محافظت یا با محافظت اندک نگهداری میشود.
حرف S به معنای فضا از وسیله ای پرتاب میشود که خارج از جو زمین عمل میکند.
حرف U به معنای زیر آب ازیک مکان زیر آب یا زیر دریایی شلیک میشود.
منابع:سایت دانشجو,وبلاگ سلاح,ماهنامه هواوفضا
کد:
http://chazabeh.blogfa.com
نقل قول:
اگه خدا قبول کنه و البته با اجازه ی شما دوستان منم در این تاپیک فعالیت خواهم کرد:20:
خوش اومدی فقط تو یکی از مطلبات انگار یه عکس بزر گذاشتی که چیدمان صفحه را یکم بهم زده اگه ویرایش کنی شرمنده میکنی :11:
میگ 1.44 پرنده ای که هیچگاه پرواز نکرد
میگ 1.44 پرنده ای که هیچگاه پرواز نکرد
پروژه 1.44/1.42 میکویان نمونه اولیه جنگنده برتری هوایی نسل پنجم نیروی هوایی روسیه است. جدا از انواع مطرح شده، این هواپیما با نام MiG-MFI و بطور غیر رسمی MiG-35 و حتی MiG-39 نیز شناخته می شود. ناتو نیز نام "Flatpack" را برای آن برگزیده است. در واقع ارتباط بین 1.44 و 1.42 هنوز هم مبهم مانده است که در این مقاله برای راحتی از 1.44 استفاده می شود. 1.44 بعنوان ورود دفتر طراحی میکویان- گورویچ به برنامه طراحی جنگنده خط مقدم روسیه بود. کاری که در سال 1980 طرح ریزی شده و شبیه برنامه جنگنده تاکتیکی پیشرفته ایلات متحده بود.
در واقع 1.44 برای مقابله با F/A-22 و کنار زدن آن از هر لحاظ طراحی شد. این جنگنده که قابل مقایسه با F/A-22 و یوروفایتر تایفون است دارای ویژگی های طراحی بسیار شبیه جنگنده های نسل پنجم غربی که شامل تغییر بردار رانش، پنهانکاری، حرک کروز مافوق صوت و سیستمهای پیشرفته الکترونیکی می باشد، است. نگاه به توسعه 1.44 نشان می دهد که این پروژه بیشتر برای زمینه سازی و دسترسی به فناوریهای مورد نظر و طراحی های بعدی توسعه یافت تا اینکه یک جنگنده برتری هوایی باشد. طراحی میگ 1.44/1.42 همواره در هاله ای از ابهام باقی مانده است. در سال 1997 دولت روسیه پروژه MFI را به خاطر هزینه های بالا ( 70 میلیون دلار به ازای هر فروند) لغو کرد.
با این حال توسعه پروژه با انجام آزمایش پروازی در 29 فوریه سال 2000 و در ادامه با دو پرواز آزمایشی تایید شده در سال 2001 ادامه یافت. با کنار گذاشتن پروژه MFI، پروژه دیگری تحت عنوان PAK FA ( مجتمع هوایی آینده برای نیرو های هوایی تاکتیکی) برای ساخت هواپیمایی با قابلیت جنگنده F/A-22 رپتور و قیمت و اندازه ای شبیه جنگنده ضربتی مشترک F-35 آغاز شد. در سال 2001 هند با روسیه توافق توسعه و ساخت برنامه PAK FA را با همکاری دو کشور حاصل نمود. دو شرکت میکویان-گرویچ(با نمونه به روز شده پروژه 1.44) و سوخوی طرحهای خود را به وزارت دفاع روسیه ارایه دادند که اینبار میکویان موفق نبود و این وزارت دفتر طراحی سوخوی را انتخاب نمود. طرح پیشنهادی سوخوی هواپیمای بال متمایل به جلو هم خانواده Su-47 (S-37) برکوت بود. شروع تولید این طرح جاه طلبانه برای سال 2010 طرح ریزی شده است. این درحالی است که میگ و یاکولوف بعنوان پیمانکار ثانویه در نظر گرفته شده و میگ 1.44 نیز بعنوان نمایشگر فناوری پروژه PAK FA مورد استفاده قرار می گیرد. موتور Al-41F میگ 1.44 نیز برای این پروژه در نظر گرفته شده است. طراحی بالهای میگ 1.44 بصورت دلتا بوده، خدمه یک نفر و دارای کانارد متحرک می باشد. طراحی ظاهری میگ 1.44 بسیار شبیه جنگنده یوروفایتر تایفون است. این هواپیما از دو موتور Al-41F لیولکا با پس سوز و سیستم تغییر بردار رانش هرکدام با قدرت 175 کیلو نیوتون نیرو می گیرد ( این موتور همچنان در حال توسعه و تکمیل است).
ورودی موتور ها در یک جا و در زیر بدنه هواپیما قرار گرفته است. میگ 1.44 35 تنی از نظر تئوری دارای حداکثر سرعت 2.6 ماخ بوده --که نسبت به جنگنده F/A-22 بیشتر است- و قادر به پرواز دراز مدت مافوق صوت است.ارابه فرود میگ 1.44 شامل یک ارابه فرود دو چرخه در جلو و دو ارابه تک چرخ در پشت می باشد. اویونیک(الکترونیک) هواپیما مطابق با آخرین استاندارد های غرب مانند کابین شیشه ای، رادار پالس داپلر با آنتن آرایه ای مرحله ای هوایی می باشد. سیستم رادار با سیستم کنترل آتش مرتبط بوده که به هواپیما اجازه ردگیری 20 هدف و درگیری همزمان با 6 فروند از آنها را می دهد. البته ادعاهای در خصوص درگیری همزمان با 20 هدف نیز وجود دارد که غیر واقعی به نظر می رسد همچنین این سیستم عالی اجازه درگیری فراتر از میدان دید (فامد) با هواپیماهایی مانند F/A-22 را به میگ 1.44 می دهد. کنترل و مانور پذیری آن نیز با دارا بودن کنترل با سیم، سیستم تغییر بردار رانش و دو موتور قوی چیزی کمتر از F/A-22 نداشته و با آن برابر ارزیابی می شود. همچنین میگ 1.44 دارای گشتره وسیعی از سلاحهای قابل حمل هوا به هوا مانند موشک R-77 و R-73 آرچر و هوا به زمین و یک توپ 30 میلیمتری است. می باشد در آخر انتظار می رود که در آینده جنبه های آزموده شده در میگ 1.44 و MiG-29SMT در یک طرح جدید جنگنده نسل پنج و نیم به کار گرفته شود. زیرا بی تردید روسیه با مرزهای طولانی خود به چنین جنگنده دوربرد و کارآمدی نیاز خواهد داشت.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
معرفی جنگ افزار : شهاب 4 و 5 و 6
کستان در ماه آوريل 1999 يک فروند موشک Ghauri 2 يا Hatef 6 را آزمايش کرد که يک نسخه بلندتر از موشک Ghauri 1 بود و داراي حداکثر برد معادل 2500 کيلومتر بود. ممکن است که موشک شهاب ۴ شبيه Ghauri 2 باشد.
پيشرفت و توسعه شهاب ۴ هنوز واضح و شفاف نيست، اگرچه اسرائيليها معتقدند که اين موشک تا سال 2001 وارد خدمت خواهد شد اما تا جولاي 2001 هيچگونه آزمايش پروازي نداشته است. ايرانيها اعلام کرده اند که در حال طراحي يک وسيله براي پرتاب ماهواره هستند و موشک شهاب ۴ ممکن است اولين نامزد و وسيله براي براي انجام اين ماموريت باشد.هرچند به جزئيات بيشتري در اين باره اشاره نشده است.اما ايرانيها به خوبي به اين مساله واقفند که اجراي اين برنامه بدون عقد قرارداد با هيچ شرکت خارجي بسيار سخت و طاقت فرسا خواهد بود.
گزارشهاي رسيده حاکي از آن است که ايران توسعه برنامه موشکي ديگري با عنوان شهاب ٤ را در دستور کار قرار داده است. اين برنامه در سال 1997 شناخته شد. گزارشهاي مختصري از منابع اسرائيلي حاکي از آن است که ايران در ساخت موشک شهاب ٤ از متحد قدرتمند و مخصوصش يعني روسيه کمک گرفته است . آنها معتقدند که تکنولوژي ساخت موشک شهاب ٤ برگرفته از يک نوع موشک بالستيکي ميان برد روسي به نام SS-4 Sandel يا همان R-12 که براي اولين بار در سال 1958 وارد خدمت شد . هر چند اين مساله توسط ايران و روسيه کاملا مخفي نگاه داشته شده است.
گزارشهاي رسيده از داخل ايران حاکي از اين است که ايرانيها در حال برنامه ريزي براي توسعه يک موشک بالستيکي با بردي معادل 4000 کيلومتر هستند که وسيله بسيار مناسبي براي پرتاب ماهواره ميباشد و اين شايد سر آغاز طراحي و ساخت شهاب ٥ يا ۶ باشد. آنچه ممکن به نظر ميرسد اين است که شهاب ٥ بر اساس موشک Taepo-dong 1 به عنوان يک وسيله پرتاب فضايي (SLV) طراحي و ساخته خواهد شد.
برخي گزارشها نشان ميدهد كه موشك «شهاب 4» بر اساس ويژگيهاي موشك «SS-4» ساخت شوروي تهيه شده است. گزارشهاي ديگر حاكي است كه موشك «شهاب 5» با برد بيشتر نيز وجود دارد كه بر اساس ويژگيهاي موشك Tapeo Dong يا SS-4 ساخته شده است. ميگويند اين موشك تا 4 هزار كيلومتر برد دارد و بيش از يك تن مواد را ميتواند حمل كند. ايران ممكن است دو برنامه موشكي ديگر شامل سيستمهاي دوربردتر داشته باشد كه گزارشهاي متعددي در خصوص حداكثر برد آن مطرح است بردهايي كه اين گزارشها ذكر كردهاند، عبارتند از 3650 كيلومتر، 4500 تا 5000 كيلومتر، 6250 كيلومتر و دههزار كيلومتر.
به نظر ميرسد كه ايران موفق به دستيابي به جزييات فناوري و طراحي موشك روسي SS-4 شده است. موشك SS-4 كه به موشك R-12 يا Sandal نيز معروف است، يك موشك روسي قديمي با سوخت مايع است كه براي اولين بار در سال 1959 به خدمت گرفته شد و احتمالاً به عنوان اجراي بخشي از پيمان IRBM نابود شده است. اين موشك بسيار بزرگ است و فناوري آن به اوايل دهه 1950 مربوط ميشود، البته بين سالهاي 1959 و 1980 دوبار نوسازي شده است. خطاي اين موشك 2 تا 4 كيلومتر و حداكثر برد آن دو هزار كيلومتر است و معنايش اين است كه فقط با يك كلاهك اتمي يا يك سلاح بيولوژيكي نزديك به مرگباري سلاحهاي هستهاي كارايي دارد. در عين حال فناوري كلي موشك SS-4 نسبتا ساده و نزديك به 1400 كيلوگرم وزن دارد.
گزارشهاي فزايندهاي وجود دارد كه نشان ميدهد ايران ممكن است از تكنولوژيهاي روسي براي توسعه موشكهاي دوربرد خودش كه با بردهاي 2000 تا 6250 كيلومتر استفاده كند. منابع اطلاعاتي اسرائيل و آمريكا گزارش دادهاند كه ايران در حال توسعهء موشك «شهاب 4» با برد ۳000 كيلومتر است و ميتواند تا حدود 2000 پوند مواد حمل كند و خطاي آن حدود 2400 متر است. برخي از برآوردها نشان ميدهد كه سيستم اين موشك سال 2004 تا 2005 عملياتي خواهد شد. معاون وزارت خارجه در امور خاور نزديك در 28 جولاي 1998 گواهي داد كه آمريكا برآورد ميكند اين سيستم هنوز جهت تقويت موتورها و سيستم هدايتي خود نياز به كمك خارجي بيشتري دارد.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
● منبع: avia, fas, missilethreat
اميرحسام ملائي يگانه
moshaki-nezami.blogfa.com
ماجرای شهادت شهید عباس دوران، مرد آسمانها
از زبان خلبان کابین عقب تیمسار خلبان منصور کاظمیان
زماني كه عراقي ها براي برگزاري كنفرانس سران كشورهاي غيرمتعهد در بغداد از شوق، بال در آورده بودند، يك جنگنده ايراني در سحرگاه سي ام تير ماه 1361 بالهاي آهنين خود را بر فراز حريم هوايي بغداد مي گشايد و پالايشگاه «الدوره» در ضلع جنوبي بغداد را نشانه مي رود. تمام بمبها روي هدف خالي مي شود؛ اما هواپيما مورد اصابت موشكهاي ضدهوايي قرار مي گيرد و از تعادل خارج مي شود. خلبان مصمم است از اين پرواز باز نگردد تا بتواند حقوق ملت مظلوم ايران را از حلقوم زورگويان بعثي بيرون كشد لذا به هدفش مي رسد. اوكسي نيست جز شهيد سرلشكر خلبان «عباس دوران» كه پيكر پاكش بعد از سالها دوري از وطن به همراه 569 تن ديگر از لاله هاي خونين دفاع مقدس، بر دوش ملت بزرگ ايران تشيع شده است.
زماني كه جنگ در سال 59 آغاز شد من در پايگاه بندرعباس بودم و بنا به درخواست خودم به پايگاههاي همدان، دزفول و بوشهر مامور شدم. زماني كه رفتم پايگاه بوشهر، در آنجا با شهيد بزرگوار «عباس دوران» آشنا شدم و در آنجا دو تا پرواز با هم انجام داديم كه هر دوي آنها موفقيت آميز بود. بعد در سال 1360 به همدان مامور شدم و اين همزمان بود با مامور شدن شهيددوران به همدان، كه از آنجا ديگر بيشتر وقتها با هم بوديم و پروازهاي زيادي انجام داديم به خصوص در عمليات فتح المبين كه پروازهاي ارتفاع بالا انجام مي داديم. حال اگر بخواهم از خصوصيات اخلاقي شهيد دوران بگويم يك مسئله را بايد متذكر شوم و آن اينكه ايشان آدم بسيار ساكتي بود اما بسيار با دل و جرات. بگونه اي كه هر نوع ماموريتي به او محول مي شد با آگاهي به اينكه درصد كشته شدن زياد است ولي قبول مي كرد و هميشه در اينگونه ماموريتهاي خطرناك پيشقدم مي شد. زمان عمليات رمضان بود كه صحبت از برگزاري كنفرانس غيرمتعهدها در بغداد شد و قرار بر اين بود رئيس كنفرانس صدام باشد. ايران اين موضوع را قبول نمي كرد و مي گفت: «به علت اينكه عراق در جنگ است، بغداد ناامن است.» ولي سخنگويان صدام در بغداد مي گفتند: «نه !بغداد محل خوبي براي برگزاري اين كنفرانس مي باشد و از نظر زميني و هوايي امنيت كامل دارد به طوريكه در آسمان بغداد يك پرنده هم جرات پر زدن ندارد. به همين منظور شب 29 تير 61 دستور ماموريت به پايگاه همدان ابلاغ شد. من همان شب «آماده شب» بودم و فردايش به اداره رفتم. حدود ساعت 11 بود كه شهيد دوران با من تماس گرفت و گفت: «بيا پست فرماندهي». من هم رفتم و بعد از 10 دقيقه شهيد دوران كه قرار بود با من پرواز كند به همراه «شهيد ياسيني» مسئول عمليات پايگاه و «شهيد خضرايي» فرمانده پايگاه و خلبانان اسفندياري، باقري، توانگريان و خسروشاهي، به اتفاق هم به پست فرماندهي آمدند و در مورد چگونگي انجام عمليات صحبتهايي كردند و نتيجه جلسه بر اين شد كه سه تا هواپيما تا لب مرز با هم پرواز كنند و وقتي به لب مرز رسيديم يكي از هواپيماها برگردد و دو تاي ديگر با ارتفاع كم وارد خاك عراق شوند. يعني يك حالت ايذايي ايجاد گردد و رادارهاي عراق نشان بدهند هواپيماها برگشتند. صحبتهاي اصلي كه تمام شد،، كابين هاي جلو و عقب صحبتهاي خصوصي را با هم انجام دادند. شهيد دوران به من تاكيد كرد كه: «شما بيشتر حواست به هواپيماهاي دشمن باشد كه به ما حمله نكنند و اگر زماني هواپيما دچار نقص شد و نتوانستيم به پروازمان ادامه دهيم، شما به تنهايي اجكت كن و من به ماموريتم ادامه مي دهم.»
اين صحبتها كه تمام شد رفتيم منزل براي استراحت. 30 تير 1361 مصادف بود با 30 ماه رمضان و آن شب مشخص نبود كه فردا روزه است يا عيد روزه با اين حال آن شب بلند شديم و سحري خورديم. قرار بر اين بود كه ماموريت ما ساعت 5 و 30 دقيقه آغاز شود آن هم بدون تماس گرفتن با برج مراقبت و رادار، چرا كه هدف اين بود تا سكوت راديويي رعايت شود و از طرف عراقي ها شنود نگردد. ساعت 5 صبح بود كه جيپي آمد در منزل و من رفتم. همه خلبانان داخل جيپ بودند. رفتيم گردان و از آنجا به اتاق چتر و كلاه. چتر و كلاه را برداشتيم و به سمت هواپيما حركت كرديم. در اين هنگام احساس مي كردم ديگر بر نمي گردم و اسير مي شوم ولي صددرصد مطمئن نبودم. همينطور كه مي رفتم گفتم: «خدايا! اگر واقعاً قراره برنگردم زماني كه رفتيم پاي هواپيما، هواپيما يك اشكال جزيي داشته باشه.» وقتي رسيديم مكانيكهاي هواپيما به ما خوش آمد گفتند. شهيد دوران اطراف هواپيما شروع كرد به گشت زدن و چك كردن بمبها و دستگاههاي بيروني هواپيما و من هم رفتم داخل كابينها تا دستگاههاي داخلي را چك كنم مشغول بررسي بوديم كه متوجه شدم سمت نما و حالت نماي هواپيما در حال گردش است، در صورتي كه اينجوري نبايد مي بود و بايد ثابت مي ايستاد. مكانيكها آمدند و گفتند: «فعلاً نمي توانيم درست كنيم. شما مي توانيد پرواز نكنيد.» اما عباس مي گفت: «اين سمت نما وحالت نما در هواي صاف و بدون ابر اصلن كاربرد ندارد و ما در اين هوا نياز به اين وسيله نداريم و مي رويم سر باند و به عنوان شماره 3 آماده پرواز مي شويم. در اصل ما شماره 1 بوديم و شماره 3 هواپيمايي بود كه كه قرار شد برگردد . لذا ابتدا شماره 2 بلند شد و شماره 3 دچار نقص فني بود و نتوانست بلند شود لذا ما بعد از شماره 2 بلند شديم. معمولن ما در ايران به خاطر اينكه مصرف سوخت كم باشد، با ارتفاع بالا و سرعت كم مي رفتيم يعني با ارتفاع 15000 پا و سرعت 350 مايل به سمت بغداد حركت كرديم. وقتي به مرز رسيديم به خاطر اينكه رادارهاي عراق ما را نگيرند ارتفاعمان را به 10 تا 15 متري زمين رسانديم و سرعتمان را به خاطر اينكه از برد موشكهاي سام-7 (استرلا) در امان باشيم به 450 مايل افزايش داديم. وقتي از مرز رد شديم در يك آن ديدم كه موشك سام به طرف هواپيماي شماره 2 پرتاب كردند. به آنها گفتم: «موشك براتون پرتاب كردند، مواظب باشيد.» ولي خب خوشبختانه موشك به سرعت هواپيما نرسيد و در 300 متري هواپيما منفجر شد. بعد از مدتي از دستگاههاي داخل هواپيما متوجه شدم رادارهاي عراق ما را گرفتند، لذا موضوع را به شهيد دوران اطلاع دادم و گفتم: «رادارهاي عراق ما را گرفتند.» گفت: «مساله اي نيست.» هواپيماي شماره 2 هم اين موضوع را به ما اخطار كرد كه شهيد دوران به شوخي خطاب به آنها گفت: «مي فرمائيد كه من برم زير زمين پرواز كنم!» قرار ما بر اين بود كه از شرق بغداد به سمت جنوب شرق بغداد حركت كرده و سپس به سمت پالايشگاه «الدوره» كه به شهر بغداد چسبيده برويم و در آنجا بمبها را روي هدف تخليه كنيم تا پس از ماموريت مستقيم به سمت ايران بيائيم و مجبور نشويم گردشي داشته باشيم و مورد اصابت گلوله قرار گيريم. حدود 5 يا 10 مايلي بغداد بود كه متوجه شديم بايد از ديوار آتشي كه در اطراف شهر درست كرده اند عبور كنيم لذا وقتي ديوار آتش را رد كرديم شهيد دوران به من گفت: «موتور راستمون نشون ميده آتيش گرفته.» گفتم: «مسئله اي نيست فعلاً بريم جلو از شهر كه رد شديم يا موتور را خاموش مي كنيم يا يك كار مي كنيم تا از اين مسئله جلوگيري بشه.» به پالايشگاه كه رسيديم از دور و اطراف پالايشگاه با موشكهاي سام، شروع كردند به زدن ما. من هم با يك دستگاهي كه هواپيما محهز به آن است مشغول از كار انداختن رادارهاي آنها شدم تا لااقل موشك نزنند. به بالاي پالايشگاه كه رسيديم با موفقيت كامل بمبها را تخليه كرديم و در حال برگشت بوديم كه من يك لحظه برگشتم به پالايشگاه نگاه كنم ديدم هواپيما از دم تا پشت سر من آتش گرفت و دارد مي سوزد. سريع به شهيد دوران گفتم: «هواپيما آتيش گرفته، آماده باش بپريم.» و نگاه كردم ديدم دستگاههاي جلوي چشمم هم سياه شده و همان زمان بود كه من داشتم مي رفتم بيرون از هواپيما. همه اين اتفاقات در عرض يك ثانيه رخ داد. حالا روايت بر اين است كه احتمالاً آتش هواپيما به بمبهاي زير صندلي رسيد و صندلي من خودش عمل كرد و مرا از آن آتش نجات داد. من كه پريدم بيرون بيهوش بودم و وقتي بهوش آمدم تو وزارت دفاع عراق بودم و يكي داشت لبم را كه پاره شده بود بخيه مي كرد. در اين لحظه به خودم گفتم: «خدايا! من تو هواپيما بودم. اينجا كجاست؟» بعد از مدتي براي امنيت من لباس پروازم را درآوردند و دشداشه به تنم كردند و مرا به بيمارستان بردند. از آن جا هم دوباره به وزارت دفاع آوردنم. به آنها گفتم: «جناب دوران كو؟» گفتند: «از هواپيما نپريد و کشته شد.» من باور نكردم چون معلوم نبود كه آنها راست مي گويند يا دروغ، ولي خيلي دنبال اين مسئله بودم و مي خواستم برايم روشن شود كه چه اتفاقي افتاده است.
حدود 15 روز مرا در وزارت دفاع نگه داشتند آنجا خيلي شكنجه ام كردند. بعد از آن تحويلم دادند به سازمان امنيت شان آنجا هم 45 روز بودم تا اينكه سپردنم به دژباني شان تا مرا به اردوگاه اعزام كنند. در آنجا يك سربازي بود كه كمي انگليسي بلد بود. به من گفت: «تو همان خلباني نيستي كه هواپيمايت را زدند؟» گفتم: «بله! چقدر از اين موضوع خبر داري؟» گفت: «بعد از اينكه پالايشگاه بمباران شد، هواپيما در حالي كه آتش گرفته بود به طرف شهر مي آمد يك هو ديدم از داخل آن چتري بيرون پريد و بعداز مدتي كه هواپيما جلوتر رفت منفجر شد.» بعدها كه من از خلبانهاي ديگر سئوال كردم كه: «آيا امكان دارد هواپيما بر اثر آتش خودش در هوا منفجر شود؟» گفتند: «نه، مگر اينكه موشك به آن اصابت كند منفجر شود.» خلاصه مرا بردند اردوگاه. در اردوگاه از چگونگي حادثه پرس و جو كردم آنها گفتند: «بيست دقيقه قبل از اينكه شما به بغداد برسيد آژير خطر را زدند و زماني هم كه پالايشگاه را مورد هدف قرار داديد فردايش عكس سانحه را روزنامه هاي عراق چاپ كردند و بدين صورت بود كه تكه هاي هواپيما نزديك يكي از ميدانهاي شهر به زمين خورد و از شهيد دوران پوتين و دستكشش مشخص بود.» آنجا بود كه برايم مسجل شد عباس دوران به شهادت رسيده است.
صبح ۳۱ تيرماه ،۱۳۶۱ خلبان شهيد، عباس دوران، كه در تعداد پرواز جنگى در نيروى هوايى ركورد داشت و عراق، براى سرش جايزه تعيين كرده بود، پس از بمباران پالايشگاه بغداد، هواپيما را كه آتش گرفته بود به هتل محل برگزارى اجلاس سران غيرمتعهدها مى كوبد و بدين ترتيب با شهادت خود كارى كرد كه اجلاس سران غيرمتعهدها به علت فقدان امنيت در بغداد برگزار نشد. ديگر خلبان اين هواپيما، منصور كاظميان، به دست نيروهاى عراقى اسير شد. دوران در نامه هاى اين ماموريت، مقابل اسم پدافندهاى مختلفى كه عراق از كشورهاى اروپايى خريده بود، نوشته است: نود درصد احتمال برگشت نيست... .
منبع:وبلاگ هوانوردی
نیروی هوایی ایران در یک نگاه - قسمت اول
نیروی هوایی ایران پیش از انقلاب مقتدرترین نیروی هوایی منطقه بود، این نیرو در آستانه انقلاب با در اختیار داشتن چند صد جنگنده مدرن که در بهترین شرایط عملیاتی بسر می بردند و بطور کامل از پشتیبانی سازنده برخوردار بودند می توانست با تمام کشورهای خاورمیانه مقابله کند و پیروز از میدان نبرد خارج شود.
پس از انقلاب با خروج مستشاران خارجی و نبود پشتیبانی از سوی کشور سازنده بنا به نظر کارشناسان توان این نیرو به یک سوم گذشته تقلیل یافت، با این وجود نیروی هوایی در جریان جنگ تحمیلی سعی کرد تا در آغازین روزهای جنگ آشفتگی نسبی اوضاع نیروی زمینی را جبران کند، در اولین روزهای جنگ این نیرو با انجام عملیات مقتدرانه سایه البرز دهها جنگنده را به سوی اهداف مهمی در عراق روانه ساخت، این عملیات بعنوان یک عملیات کلیدی و مهم نه تنها فشار روانی شدیدی را بر نیروهای عراقی وارد کرد بلکه باعث کند شدن روند فعالیت های دشمن نیز شد، از دیگر عملیات های به یاد ماندنی می توان به عملیات سلطان و حمله به مجموعه H-3 در عراق اشاره کرد.
جنگنده های نیروی هوایی:
جنگنده های عملیاتی کنونی نیروی هوایی را می توان مجموعا به سه دسته تقسیم کرد، جنگنده های باقیمانده از نیروی هوایی شاهنشاهی، جنگنده هایی که در جریان جنگ خلیج فارس (در سال 1991) از عراق به ایران پناهنده شدند و جنگنده های خریداری شده پس از انقلاب.
جنگنده های پیش از انقلاب:
جنگنده های باقیمانده از نیروی هوایی شاهنشاهی که در حال حاضر در خدمت می باشند سه نوع جنگنده اف-5 تایگر (نوع E/F) ، اف-4 فانتوم (نوع D/E) و اف-14 تامکت (نوع A) می باشند که به ترتیب به شرح آنها می پردازیم.
اف-5 تایگر:
نوع اولیه (انواع A/B) این جنگنده توسط شرکت گرومن و بمنظور مقابله با تهدید جنگنده میگ-21 روسی که جنگنده بسیار چالاکی بود ساخته شد، اف-5 E/F که از روی نوع اولیه ساخته شد جنگنده ای است مدرن تر، مجهز به رادار و فوق العاده مانور پذیر که توانایی فوق العاده ای برای نبرد های هوایی نزدیک دارد و علاوه بر این می تواند عملیات های هوا به زمین را نیز بخوبی به انجام برساند، این جنگنده در سالهای جنگ توانایی های خود را بخوبی نشان داد و توانست پا به پای دیگر جنگنده در عملیات های نیروی هوایی به خدمت بپردازد. در حال حاضر حدود 70 فروند از این جنگنده ها در نیروی هوایی در حال خدمت می باشند که اغلب از فرسودگی شدید سازه بهره می برند، لیکن بواسطه ساده تر بودن فناوری های بکار رفته در آن مشکلات کمتری در زمینه نگه داری آنها وجود دارد.
اف-4 فانتوم:
بی شک بیشترین بار کاری در طول جنگ تحمیلی بر دوش سلطان آسمان اف-4 فانتوم بود، این جنگنده هر چند در ابتدا بعنوان جنگنده ای برای حملات هوا به زمین و با توانایی دفاع از خود در نظر گرفته شد، اما توانایی هوا به هوای مناسبی که در زمان خود داشت باعث شد تا در میان همگان بعنوان یک جنگنده جند منظوره شناخته شود، یکی از شاهکار های این جنگنده و خلبانان تیز پرواز آن در طول جنگ حمله موفقیت آمیز به مجموعه H-3 در عمق خاک عراق بود که در نظر اغلب فرماندهان نظامی امری غیر ممکن می نمود، ویژگی برجسته اف-4 توانایی حمل تسلیحات هوا به زمین بویژه انواع بمب ها در تعداد بالا است. از این جنگنده نیز حدود 70 فروند عملیاتی است که بیش از هر چیز از فرسودگی سازه رنج می برند، لیکن فعال نگه داشتن رادار APQ-120 آن نیز کار راحتی نیست، با این وجود سعی می شود آنها در بهترین وضعیت عملیاتی باشند، در سالهای اخیر پروژه هایی برای بهسازی رادار و سیستم های کنترل تسلیحات آن انجام شده اما هیچ گزارشی از سوی منابع خارجی مبنی بر خارج شدن فانتوم های ایرانی از حالت استاندارد وجود ندارد. تنها امکان نصب بعضی بمب ها، موشک ها و غلاف های هدف گیری جدید ساخت ایران بعلاوه موشک هوا به هوای گرمایاب روسی R-73 Archer برروی این جنگنده ها فراهم آمده است، اما ممکن است در آینده با تکمیل شدن پروژه های فعلی تجهیزات الکترونیکی جدیدی نیز به این جنگنده افزوده شود.
اف-14 تامکت:
گربه های وحشی نیروی هوایی ایران یکی از هراس انگیز ترین جنگنده هایی بودند که در اختیار نیروی هوایی ایران بودند، برای خلبانان عراقی که با جنگنده هایی نظیر میگ-21 و 23، سوخو-22 و... پرواز می کردند رهگیری توسط تامکت های ایرانی کابوسی بود که بارها و بارها به حقیقت پیوسته بود، زوج بی همتای جنگنده اف-14 تامکت و موشک هوا به هوای AIM-54 Phoenix در طول جنگ بارها و بارها پرنده های عراقی را شکار نمود و کارنامه موفقی از خود بجای گذاشت، اف-14 تامکت که تنها به ایران صادر شده بود در طول جنگ لیاقت خود را به خوبی نشان داد و مهمترین افتخارات جنگ های هوایی این جنگنده را به نام عقابان تیزپرواز نیروی هوایی ایران ثبت نمود.
پیش از انقلاب 80 فروند از این جنگنده به منظور مقابله با تهدید جنگنده های میگ-25 اتحاد شوروی سفارش داده شد که تا زمان انقلاب 79 فروند بعلاوه حدود دویست و پنجاه فروند موشک AIM-54 تحویل ایران شده بود، از این میان تعدادی در طول جنگ تحمیلی از بین رفتند و تعدادی نیز برای عملیاتی ماندن دیگر تامکت ها اوراق شدند، در حال حاضر حدود 24 فروند اف-14 ایرانی امکان پرواز دارند که از این میان قریب به 17 فروند توانایی شرکت در نبرد های هوایی را دارند و تعداد تامکت هایی که توانایی شلیک *موشک های هدایت راداری را دارند نیز از 17 فروند کمتر است.
در حال حاضر علاوه بر اینکه نگه داری اف-14 با سیستم پیچیده بالهای متغیر امری سخت و مشکل است، ایران در نگه داری رادار پیچیده AN/AWG-9 با مشکلات مختلفی روبرو است، هرچند بخشی از قطعات این رادار با کیت های ساخت صنایع الکترونیک ایران (صا ایران) جایگزین شده است، اما قطعات زیادی نیز وجود دارند که تامین آنها غیر ممکن است یا به سختی و از طریق واسطه های مختلف از ایالات متحده تهیه می شوند.
*موشک های هدایت راداری به موشک هایی نظیر موشک AIM-7 Sparrow اطلاق می شود که برای هدایت بسوی هدف به رادار جنگنده شلیک کننده وابسته اند (هدایت نیمه فعال راداری) و یا در هنگام پرتاب به کسب اطلاعات اولیه هدف از رادار جنگنده شلیک کننده نیازمندند (هدایت فعال رادارب)، نظیر AIM-120 AMRAAM.
جنگنده های پناهنده:
در طول جنگ خلیج فارس تعدادی جنگنده عراقی از ترس نابود شدن برروی زمین با پشتیبانی جنگنده-رهگیر های سریع السیر میگ-25 بسوی ایران پرواز کردند، از تعداد این جنگنده ها اطلاعات مختلفی منتشر شده است، اما مهمترین آنها حدود 24 فروند میراژ اف-1 بود که هم اکنون تعدادی از آنها عملیاتی اند و در پایگاه هوایی مشهد مستقر اند. از تسلیحات این جنگنده ها اطلاع دقیقی در دسترس نیست اما گفته می شود با توجه به نبود موشک های گرمایاب R-550 برای نبرد های هوایی این جنگنده ها از موشک های ناتوان PL-7 ساخت چین که کپی ناقص موشک R-550 می باشد بهره می برند، در نبرد های هوا به زمین نیز احتمالا این جنگنده ها بیشتر از تسلیحات فاقد هدایت نظیر راکت ها و بمب های سقوط آزاد استفاده می کنند، با این وجود بدلیل کتمان استفاده از این جنگنده ها از سوی مسئولان اطلاعات کمی از آنها در دسترس است، در آگوست 2001 نیز یک فروند از این جنگنده ها در عملیات بر علیه قاچاقچیان مواد مخدر بوسیله موشک دوش پرتاب آنها از بین رفت.
از دیگر جنگنده های پناهنده می توان به میگ-21، 23 و 25 و سوخو-20، 22، 24 و 25 اشاره کرد که در این میان از میگ 21، 23 و 25 و همچنین سوخو-20 و 22 بدلیل قدیمی بودن و تعداد کم استفاده نمی گردد، لیکن سوخو-24 و 25 ها امروزه بهمراه سوخو-24 و 25 های خریداری شده توسط ایران در حال خدمت اند.
لیست کامل جنگنده های پناهنده:
Su-20M به تعداد 4 فروند
Su-22M/UM به تعداد 40 فروند
Mirage F.1EQ/EQ-5 به تعداد 17 فروند
Mirage F.1BQ به تعداد 7 فروند
Su-24Mk به تعداد 24 فروند=طبق برخی آمار
Su-25K/UBK به تعداد 7 فروند
MiG-23BN به تعداد نا معلوم احتمالا کمتر از 15 فروند
MiG-29UB به تعداد تقریبی 4 فروند
Il-76MD/TD به تعداد تقریبی حدود 12 فروند
Il-76 Adnan 1 AEW به تعداد یک فروند
Il-76 Baghdad 1 به تعداد یک فروند
Boeing 747-200 به تعداد دو فروند
Boeing 707-320C به تعداد 1 فروند
Boeing 737-270 به تعداد 2 فروند
Lockheed 1329 Jetstar 8 به تعداد 1 فروند
جنگنده های خریداری شده توسط جمهوری اسلامی:
در اواخر جنگ با توجه به تحریم های گسترده و ناتوانی ایران در عملیاتی نگاه داشتن جنگنده های غربی تلاش هایی برای خرید جنگنده از کشورهای شرقی بعمل آمد که نتیجه آن خرید جنگنده های ناتوان و قدیمی اف-6 و اف-7 از چین بود، پس از جنگ با بهتر شدن شرایط ایران ابتدا اقدام به خرید جنگنده-رهگیر های تاکتیکی میگ-29 و سپس سوخو-24 و سوخو-25 (نیروی هوایی سپاه) از روسیه بود.
اف-6 فارمر:
اف-6 یا میگ-19 چینی جنگنده ای است بسیار قدیمی که نه تنها در نبردهای امروزی کارایی ندارد بلکه بدلیل کیفیت بد جنگنده های ساخت چین و *امنیت کم استفاده از آن در مقاصد آزمایشی نیز عاقلانه بنظر نمی رسد، گفته می شود امروزه این جنگنده ها بازنشسته و تحویل نیروی هوایی سپاه شده اند تا در مقاصد آزمایشی از آنها استفاده گردد، از تعداد خریداری شده این جنگنده ها اطلاع دقیقی در دسترس نیست.
*در مورد امنیت کم جنگنده های چینی اشاره به این مثال کافی است که در سال 2001 یک جنگنده اف-7 چینی پس از وادار کردن یک هواپیمای جنگ الکترونیک ایالات متحده از نوع EP3 ELINT به فرود در خاک چین دچار تخلیه روغن سیستم هیدرولیک شد و بدلیل از دست رفتن کنترل هواپیما سقوط کرد، هر چند چنین اتفاقی پیش از این نیز برای جنگنده های چینی بارها بوقوع پیوسته بود.
اف-7 فیشبد:
اف-7 یا میگ-21 چینی نیز بهمراه اف-6 در زمان جنگ خریداری شد، این جنگنده به رادار بسیار ضعیف گریفو ساخت ایتالیا مجهز است و در نبرد های هوا به هوا تنها می تواند موشک های ناتوان PL-7 را حمل کند و در نبرد های هوا به زمین نیز تنها می تواند از بمب های سقوط آزاد و راکت استفاده کند.
تعداد 24 فروند نمونه رزمی این جنگنده بهمراه 4 فروند نمونه آموزشی (اف تی-7) توسط ایران از چین خریداری شد.
میگ-29 فولکروم:
فولکروم های ایران تماما از نوع اولیه (نوع A/UB) می باشند و بدلیل پنهانکاری مسئولان از بهسازی های انجام شده برروی آنها اطلاع دقیقی در دسترس نیست، در این حال برخی منابع خارجی از نصب لوله های سوختگیری هوا به هوا و بهسازی رادار برخی این جنگنده-رهگیر های تاکتیکی اطلاع می دهند، فولکروم های ایران 30 فروند شامل 24 فروند نوع رزمی A و 6 فروند نوع آموزشی UB می باشند، لازم به ذکر است این جنگنده ها بطور کلی بدون بهسازی در نبرد های امروزی نمی توانند کارایی لازم را داشته باشند چرا که سیستم های راداری آنها ضعیف و قدیمی است و در برابر جنگ الکترونیک نیز ناتوان اند.
سوخو-24 فنسر:
در جریان جنگ خلیج فارس تعدادی سوخو-24 نیز بهمراه دیگر جنگنده ها به ایران پرواز کردند، ویژگی های مثبت جنگنده سوخو-24 نظیر توانایی در مقابله با رادارهای زمینی و رادار Orbita که توانایی پرواز در ارتفاعات پست و در میان ارتفاعات را به این جنگنده می دهد آن را به یک جنگنده ضربتی فوق العاده تبدیل می کند، با احتساب جنگنده های پناهنده و جنگنده های خریداری شده از روسیه مجموعا 36 فروند از این جنگنده در نیروی هوایی مشغول به خدمت بودند که با سقوط یک فروند این تعداد به 35 فروند تقلیل یافت.
سوخو-25 فراگفوت:
جنگنده سوخو-25 همتای روسی هواپیمای آمریکایی A-10 بوده و وظیفه اصلی آن پشتیبانی از نیروهای زمینی است، این جنگنده با توانایی حمل و استفاده از انواع بمب ها و موشک های هوا به زمین می تواند در برابر واحد های زمینی دشمن بسیار خطرناک واقع شود اما بواسطه سرعت کم و موشک هوا به هوای R-60 Aphid بعنوان تنها سلاح برای نبرد های هوایی در دفاع از خود در برابر جنگنده های دشمن ناتوان است. در میان جنگنده های پناهنده عراقی حدود هفت فروند سوخو-25 نیز وجود داشتند که بهمراه تعدادی جنگنده سوخو-25 خریداری شده از روسیه به خدمت نیروی هوایی ایران در آمدند (عده ای نیز بر این عقیده اند که سوخو-25 های ایرانی تنها محدود به همان جنگنده های پناهنده هستند) در میان آمار منتشر شده از سوخو-25 های ایرانی 7 تا 11 و گاهی تا 25 فروند اشاره شده که 11 فروند دقیقتر به نظر می رسد، تمام فراگفوت های ایرانی در خدمت نیروی هوایی سپاه هستند و وظیفه پشتیبانی از نیروی زمینی سپاه را بر عهده دارند.
منبع :
کد:
http://chazabeh.blogfa.com